نقد، بررسی و نظرات کتاب گزارش یک بازجویی از یک سرهنگ اسیر عراقی - مرتضی بشیری
4.2
40 رای
مرتبسازی: پیشفرض
علی شهسواری
۱۴۰۴/۰۲/۳۰
00
کتاب اطلاعات نظامی خاصی به دست نمی دهد ولی با توجه به زمان نگارشش که سال ۶۹ است حداقل در زمینه لحن بسیار بهتر از خاطرات کامل نویسنده در کتاب «پوتین قرمزها» ست. من این کتاب رو به این دلیل خوندم چون شرح اسارت عجیب و غریب سرهنگ جشعمی فرمانده تیپ کاماندویی عراق به دست «بابانظر» رو در کتاب بسیار عالی «سال بازگشت» خونده بودم و می خواستم ببینم خود طرف در این مورد چی گفته که کتاب کلا از حیث اطلاعات جنگی خالی است. ولی نکته جالبی که از کتاب به دست میاد تفاوت سبک زندگی، افکار و نوع نگرش دو ملت درگیر جنگ با هم هست. ملتی که تسلیم یک دیکتاتور شد و به تعبیر اون مستند فرانسوی «نابودی یک ملت» رو با گوشت و پوست و خون خودش تجربه کرد و ملتی که از روی ایمان پای دفاع از وطن و عقایدش ایستاد و در عین مظلومیت سربلند شد و سرافراز موند.
مجموعا داستان های مرتبط با جنگ، شهدا و رزمندگان رو دوست دارم. حتما توی این خاطرات تا حدی اغراق های جانبدارانه وجود داره، که صد البته با توجه به زمان نگارش کتاب سال ۱۳۶۹ و حال و هوای اون دوره کاملاً طبیعیه. ولی قسمت جالب این داستان برای من این بود که طرف عراقی هم به مثابه یک انسان عادی (که حتی می تونه خوبی در وجودش باشه) در نظر گرفته شده بود. (بدون استثنا) جنایتکار دونستن طرف مقابل و (بدون استثنا) تقدیس خودی ها نه باورپذیره و نه عقلانی، چرا که زیر آسمون خدا همه چیز نسبیه. در کل داستان قشنگی بود.