معرفی و دانلود کتاب که هنوز من نبودم...
برای دانلود قانونی کتاب که هنوز من نبودم... و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب که هنوز من نبودم...
خورشید نمیخواهد هیچ عشقی را بپذیرد. بلکه فقط میخواهد مانند یک فرد معمولی زندگی کند. لیلی بخشی در کتاب که هنوز من نبودم...، داستان دختری را روایت میکند که از توجه و عشق بیزار است و آرزوی گم شدن در میان دیگر مردم را دارد.
دربارهی کتاب که هنوز من نبودم...
زنان در جامعه و تاریخ رسمی ما، همواره در حاشیه بودهاند؛ انگار سیاهلشگری باشندکه فقط در گوشهی تصویر ایستادهاند و زندگی مردان را تماشا کردهاند؛ اما واقعیت همیشه حرف دیگری برای گفتن دارد. لیلی بخشی، در کتاب که هنوز من نبودم، داستان خود را با محوریت یک دختر به نام خورشید روایت کرده است؛ دختری که بهواسطهی شرایط اجتماعی خود، با داستانش، ما را حیرتزده میکند.
خورشید، دختری سی و اندی ساله است که نمیخواهد در معرض توجه باشد. او نمیخواهد بدرخشد و نور بتاباند؛ بلکه آرزو دارد در میان مردم گم شود و کسی از او سراغی نگیرد. لیلی بخشی، داستان زندگی دختری را نقل میکند که از عشق میترسد و در مقابل آن مقاومت میکند؛ در نتیجه، هیچ نوع رابطهی عمیقی، به مذاق او خوش نمیآید. اما چرا چنین است؟
کتاب که هنوز من نبودم...، زندگی بخش عظیمی از زنانی را به تصویر میکشد که همواره از سوی جامعهی خود، به حاشیه رانده و سرکوب شدهاند. آنها که هیچ بستری برای حضور در جامعه نداشتهاند، اکنون از حضور در آن وحشت دارند؛ بنابراین، مانند خورشید، هرچه بیشتر در پستوی خلوت خود مأوا میگزینند.
لیلی بخشی در این کتاب نیز، چون اثر قبلی خود با نام «همهی ما مثل هم هستیم»، نقطهی ثقل روایت خود را بر زنان متمرکز کرده و این تازگی در زاویهی دید، اثر او را خواندنیتر کرده است. او از جایگاه یک زن، به روایت زندگی همجنسهای خود میپردازد و مصائب و مشکلات پیش روی آنها را به تصویر میکشد.
کتاب که هنوز من نبودم... مناسب چه کسانی است؟
این کتاب برای کسانی که به خواندن رمانهای عاشقانه و اجتماعی ایرانی علاقه دارند، جذاب خواهد بود.
در بخشی از کتاب که هنوز من نبودم... میخوانیم
پرده نازک توی چشمهایش، دو قطره اشک کوچک شده و از گوشه چشم پایین میافتد. از گونههایش رد شده و زیر چانهاش به هم میرسند.
من هیچ وقت ترکت نمیکنم و هیچ وقت پشتت رو خالی نمیکنم. حتی اگه باهات موافق نباشم. حتی اگه زورم بهت نرسه و تو یه کار اشتباه رو با لجبازی انجام بدی. اما نذار این گوشه زندگیت بنشینم و به خاطر رنجی که به خودت تحمیل میکنی، زجر بکشم.
دستم را جلو میبرم و اشک را از گوشه چشمانش پاک میکنم. گونهاش را میبوسم. دوباره نگاهش میکنم و از چشمهایش به عمق اندوهش پی میبرم.
خودم را به خاطر تحمیل این اندوه به عزیزترینم ملامت میکنم.
نازنین جانم، من و تو خیلی ساله به این نتیجه رسیدیم که باید به حرف دلمون گوش بدیم. که هر حرفی دلمون میگه از روحمون میاد و باید بهش اعتماد کنیم.
مطمئنی که این انتخاب، حرف دلته؟
مطمئنم این راهیه که باید برم. یه چیزی توی دلم میگه اگه این راه رو نرم و این کار رو نکنم، تا ابد این کابوس، این ضعف و این بیماری روحم ادامه خواهد داشت.
و فکر میکنی شفا در کشف این راهه؟
اوهوم! شفا در اعتماد کردنه.
اعتماد به تاریکی؟
هر تاریکی مژده رسیدن به یه نور رو میده نازی.
نمیدونم! من که جای تو نیستم. پس اون کاری رو که صلاح میدونی انجام بده. اما بهم قول بده هر جا احساس کردی اشتباهه، هرجای قصه که بود، بدون ترس و تردید و سرخوردگی بایستی و بازی رو تموم کنی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب که هنوز من نبودم... |
نویسنده | لیلی بخشی |
ناشر چاپی | نشر البرز |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 292 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-442-969-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |