معرفی و دانلود کتاب کافه‌ای به نام چرا: مکانی برای یافتن چراهای زندگی

معرفی کتاب کافه‌ای به نام چرا: مکانی برای یافتن چراهای زندگی

کتاب کافه‌ای به نام چرا، رمانی انگیزشی به قلم نویسنده‌ی معروف، جان پی. استرلکی است. این داستان بلند ما را با شخصیتی همراه می‌کند که خسته و سرگشته از چالش‌های زندگی راهیِ جاده‌ای دورودراز شده است. راوی داستان اما نمی‌داند که این جاده قرار است او را به عجیب‌ترین مکان زندگی‌اش برساند؛ به کافه‌ای عجیب و غیرِمعمولی که او را با مهم‌ترین پرسش‌های زندگی‌اش روبه‌رو خواهد کرد. کتاب نامبرده جزو شماره‌ یک پرفروش‌ترین‌های کتاب‌های جهان قرار دارد.

دربار‌ه‌ی کتاب کافه‌ای به نام چرا

هریک از ما بارها در کلاف پیچیده و و بزرگ سؤالات زندگی سردرگم‌شده‌ایم. فرض کنید در گوشه‌ی دورافتاده‌ای از شهر، در یک کافه‌ی دنج و خلوت، لیستی از چراهای اساسی زندگی را پیشِ روی شما بگذارند. جان پی. استرلکی (John Strelecky) در داستان ویژه‌ی خود، کافه‌ای به نام چرا (The Why Cafe) ما را گوشه‌ی همین کافه‌ی جذاب و اسرارآمیز می‌نشاند، تا بار دیگر و با شیوه‌ای که تاکنون تجربه‌ نکرده‌ایم، با سؤالات اساسی زندگانی رو‌به‌رو شویم.

شخصیت اصلی داستان از زندگی و سؤالات بی‌پاسخ آن کلافه و درمانده‌ است. او که چاره‌ای برای پایان سرگشتگی خود نمی‌یابد، زدن به دل جاده و رانندگی در دل شب را تنها راه خلاصی از افکار خود می‌پندارد. اما او هیچ‌گاه تصور نمی‌کند این سفر، مسیر منتهی به تغییر بزرگ زندگی او باشد. طولی نمی‌کشد که راوی خود را در کافه‌ای دنج و خلوت در جایی دورافتاده از شهر می‌بیند؛ کافه‌ای که همه‌چیز، از مشتری تا گارسون، همه‌به نوعی غیرِمعمول و عجیب به‌نظر می‌رسند. راوی، وقتی اطمینان پیدا می‌کند حدسش درست بوده، که گارسون منوی غذا را روبه‌رویش می‌گذارد. منویی که شبیه به آن را در هیچ‌ کافه و رستورانی نمی‌توان یافت. لیستی که ضمن سفارش غذا از مشتری سه سوال می‌پرسد: می‌دانی چرا این‌جا هستی؟ آیا از مرگ می‌ترسی؟ آیا زندگیت معنایی دارد؟

شخصیت اصلی داستان مثل هرکسی که مقابل همچین سؤالاتی قرار بگیرد، حیرت‌زده و غافگیر می‌شود. او به اطراف می‌نگرد و نمی‌داند باید در این شرایط چه پاسخی داشته باشد. اما آیا راوی و نویسنده ی داستان منوی کاغذی را روی میز می‌گذارد و آن کافه‌ی غیر معمول را برای همیشه ترک می‌کند؟ یا علی‌رغم تعجب بسیار، سرجای خود می‌نشیند و به بازی‌ای که آن کافه‌ی مرموز برایش تدارک دیده تن می‌دهد؟ برای همراه شدن با زندگی راوی داستان و روایت ویژه‌ی او از کافه‌‌ای به نام چرا، با این کتاب جذاب همراه باشید. این کتاب برای اولین بار در سال 2011 وارد بازار جهانی شد. همچنین نسخه‌ی فارسی آن به‌همت نشر لیوسا و با ترجمه‌ی امیرحسن مکى در دسترس علاقه‌مندان فارسی‌زبان قرار گرفت.

جوایز و افتخارات کتاب کافه‌ای به نام چرا

• فروش بیش از چهار میلیون نسخه
• از کتاب‌های پرفروش در آمریکا و اروپا
• پرفروش‌ترین کتاب الهام‌بخش (inspirational)
• ترجمه به بیش از چهل‌وسه زبان در سراسر جهان
• در فهرست کتاب‌هایی که زندگی‌تان را دگرگون خواهد کرد.
• و ...

نکوداشت‌های کتاب کافه‌ای به نام چرا

• کتاب راهنمای کوچک، اثر جان پی. استرلکی، سوالی عمیق را برای خوانندگان مطرح می کند: چرا من اینجا هستم؟ (Orlando Sentinel)
• این کتاب، به‌وسیله‌ی بهترین دستگاه تبلیغاتی موجود در سراسر جهان، یعنی به‌وسیله‌ی رضایت مخاطبین منتشر شده است. همین تبلیغ عمومی، این کتاب کوچک را در ردیف یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها قرارداده . (Florida Today)

کتاب کافه‌ای به نام چرا برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب به همه‌ی دوست‌داران دنیای فلسفه، خودسازی و گشت‌وگذار در دنیای پر رازورمز درون توصیه می‌شود. کتاب کافه‌ای به نام چرا همچنین پیشنهاد ویژه‌ای‌ست به کسانی که سؤالات اساسی و چراهای بزرگ زندگی را در پی خطوط داستان‌های آموزنده پیگیری می‌کنند.

با جان پی. استرلکی بیشتر آشنا شویم

جان پی. استرلکی (متولد 1969) از نویسندگان شناخته‌شده‌ی کتاب‌های انگیزشی است. آثار او تا‌کنون بیش از میلیون‌ها نسخه فروش داشته و به ده‌ها زبان مختلف دنیا ترجمه شده است. عمده‌ی شهرت این نویسنده بابت کتاب کافه‌ای بر لبه‌ی جهان است که بارها در فهرست پرفروش‌ترین‌های کتابفروشی‌های جهان قرار گرفته است. از دیگر کتاب‌های ترجمه‌شده‌ی این نویسنده‌ی محبوب می‌توان به «کافه‌ای به نام چرا»، « بازگشت به کافه چرا» و «سفر زندگی» نام برد. نام استرلکی در کنار اسامی افراد بزرگی همچون اپرا وینفری، تونی رابینز و دیپاک چوپرا، به عنوان یکی از صد فرد تأثیرگذار جهان به چشم می‌خورد.

جملات برگزیده‌ی کتاب کافه‌ای به نام چرا

• کسى که چراىِ زندگى را یافته، با هر چگونه‌اى نیز خواهد ساخت.
• در پسِ مسائل به‌ظاهر بى‌اهمیت است که معنا را کشف مى‌کنیم.
• وقتى کسى دلیل بودنش در اینجا را بداند، هدف وجود، خود را کشف کرده است.
• گر کارى را به ثمر رسانده یا در حال انجام دادن کار دلخواهت باشى، دیگر نباید از این بترسى که فرصت انجام دادنش را ندارى.

در بخشی از کتاب کافه‌ای به نام چرا می‌خوانیم

عقربه‌ى بنزین تازه داشت زیر خط قرمزى که با حرف E مشخص شده بود مى‌رفت که نورى به چشمم خورد. چند مایل عقب‌تر از فرط استیصال در یک تقاطع به سمت چپ پیچیده بودم. اگرچه نمى‌دانستم این راه فرصت بهترى در اختیارم مى‌گذارد یا نه، دل به دریا زدم. توجیه من در آن زمان این بود که دست‌کم این جاده با کلمه‌ى «قدیم» نامگذارى نشده بود.

با صداى بلند گفتم: «هر چه باداباد!» وقتى به نور نزدیک‌تر شدم، دیدم چراغ یک خیابان است. در محلى دورافتاده که گویا وسط ناکجاآباد بود، تک چراغى با نور سفید مى‌درخشید. همچنان که به سمت نور مى‌رفتم در دلم دعا مى‌کردم: «کاش چیزى آن جا باشد.» و البته چیزى بود. وقتى به چراغ رسیدم، از جاده‌ى خاکى کشیدم کنار و وارد یک توقفگاه شنى شدم. در کمال ناباورى، جلوى من ساختمان مستطیل‌شکل سفید و کوچکى به چشم مى‌خورد که در بالاى آن نام «کافه چرا» با تابلوى نئون آبى‌رنگى مى‌درخشید. مسئله‌ى دیگرى که باعث حیرت من شد این بود که سه خودروى دیگر در توقفگاه بود. چون دست‌کم ظرف یک ساعت گذشته خودرویى را در مسیر ندیده بودم، در دل گفتم: آن‌ها از هر جا آمده باشند شک ندارم از آن مسیر نبوده که من آمده‌ام. چه بهتر! امیدوارم به من بگویند چه‌جورى مى‌توانم از این ناکجاآباد خلاص شوم!