معرفی و دانلود کتاب کابوسهای خندهدار
برای دانلود قانونی کتاب کابوسهای خندهدار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کابوسهای خندهدار
کتاب کابوسهای خندهدار، کتابی در دستهی داستان و رمان است که توسط حمیدرضا شاهآبادی برای نوجوانان نوشته شده است. در این کتاب، داستان عطا، پسر خانوادهی حبیبسلمونی را میخوانید که در زمان قحطی شدید قاجار، کنار دیگر اعضای خانوادهاش به انجام نمایشهای روحوضی مشغول است. زمانیکه قحطی بیداد میکند و امرار معاش سختتر از همیشه است، آنها از یک غریبه، پیشنهادی وسوسهانگیز دریافت میکنند؛ که در ازای دریافت غذا، چندروزی در عمارت او سیاهبازی کنند. پیشنهادی که قبول کردن آن، اتفاقات عجیب و دلهرهآوری را رقم میزند.
دربارهی کتاب کابوسهای خندهدار
چه کسی میتواند زمانیکه گرسنگی و بیماری تارهای خود را بر سر شهر و انسانها گستراندهاند و گذران زندگی سختتر از پیش است، محتاطانه فکر و عمل کند و دست رد بر سینهی هر پیشنهادی برای دریافت غذا بزند؟!
در کتاب کابوسهای خندهدار، به زمان قحطی بزرگ دوران قاجار وارد و با نوجوانی بهنام عطا همراه میشوید که همراه با خانوادهی خود در محلههای تهران قدیم مشغول سیاهبازیست. عطا بهعنوان راوی داستان در ابتدا از چگونگی شکلگیری دستهی تقلیدچیهای حبیبسلمونی میگوید و سپس روزی را که با مرد سیاهپوش روبهرو میشوند، تعریف میکند. غریبهای که خود عجیب است؛ اما درخواست عجیبی ندارد!
مرد سیاهپوش از حبیبسلمونی میخواهد که بههمراه خانوادهی خود با او راهی عمارتی شوند و چند روزی سیاهبازی و در ازای آن پول و غذا دریافت کنند. این پیشنهاد برای خانوادهی عطا بسیار دلچسب و البته بسیار وسوسهبرانگیز بود.
خیالِ خوشِ خوردن چند قرص نان سفید و تازه که از تنور اربابی درآمده است و شاید پلویی که نصیبشان شود، ذوق و شوق زیادی را در وجود حبیبسلمونی، ننه عفت، عطا، طوطی، بشیر و نجیبه بهوجود آورد. گرسنگی، بیپولی و بیکاری، آنقدر به آنها فشار آورده بود که بهراحتی قبول کردند با کالسکهی غریبهی سیاهپوش، راهی عمارت اعیان شوند.
پس از طی کردن مسیری طولانی، شباهنگام به قلعهای رسیدند؛ با ورود به قلعه، با عزتسلطان آشنا شدند؛ عزتسلطان شازدهخانوم قلعه است که در فرصتی مناسب به آنها میگوید جانش در خطر است و آنها باید در نمایش خود، حقیقتی را برملا سازند تا هم او و هم خودشان را نجات دهند؛ حقیقتی که فرصت نکرد برای آنها بیانش کند!
اولین شب حضور آنها در قلعه گذشت؛ شبی که بر خلاف تصورات دلانگیزشان بود. صبح شد و دیگر بشیر، داماد خانواده در کنارشان نبود! بهدنبال او گشتند و پیدایش نکردند؛ به زمان اجرای نمایش نزدیک میشدند و ولولهای بهراه افتاده بود. پیشکارانِ قلعه بهگونهای رفتار میکردند که انگار از لحظهی ورود خانوادهی حبیب به قلعه، شخصی بهنام بشیر وجود خارجی نداشته است!
اما این داستان به همینجا ختم نمیشود و اتفاقات عجیب، در پی هم، رخ میدهند.
قلم روان و بیان شیوای حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده و پژوهشگر تاریخی، در کتاب کابوسهای خندهدار، با طنزی تلخ، اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران قدیم را بهتصویر میکشد و هر مخاطبی را به اعماق لحظات زیستهشدهی ایرانیان قاجار میبرد. هیجان، اضطراب و تعلیقی که در سراسر داستان تجربه میکنید، سبب میشود حتی یک لحظه هم برای دانستن سرنوشت دستهی تقلیدچی حبیبسلمونی، کتاب را رها نکنید.
کابوسهای خندهدار رمانی برای نوجوانان بهشمار میرود توسط حمیدرضا شاهآبادی به تحریر درآمده و انتشارات افق آن را به چاپ رسانده است.
کتاب کابوسهای خندهدار برای چه کسانی مناسب است؟
این رمان برای تمامی نوجوانان، بهویژه علاقهمندان به داستانهای تاریخی، اجتماعی و معمایی - رازآلود، مناسب است.
در بخشی از کتاب کابوسهای خندهدار میخوانیم
ننهعفت نشسته بود روی زمین و گریه میکرد. بابا توی اتاق دور خودش میچرخید و با کف دست گاهی به پیشانیاش میکوبید و گاهی به ران پایش. ننهعفت گفت: «یعنی میشه دوباره تو خواب راه رفته باشه؟ میشه رفته باشه یه جای دیگه خوابیده باشه؟»
بعد انگار چیزی یادش آمده باشد، از جا بلند شد و به دیوارهای دورتادور اتاق نگاه کرد. شک نداشتم دارد دنبال دولابچه میگردد. همان چیزی که من هم آرزو داشتم روی دیوار بود و نجیبه از توی آن بیرون میافتاد. وقتی که دید همهی دیوارها صافاند و هیچ دولابچهای میان آنها نیست، دوباره نشست روی زمین و آرام گفت: «کاش تو خواب راه رفته باشه.»
بابا دوباره کوبید به پیشانیاش و گفت: «من نمیفهمم چرا این بیهمهچیز منکر شد که ما بچه داریم... چرا همچین میکنه!»
ننهعفت گفت: «خدا کنه تو خواب راه رفته باشه، خدا کنه این بلا نباشه.»
بابا آهی کشید و رفت نشست روی صندوقچه. سرش را انداخت پایین و کمی به زیر پایش نگاه کرد و گفت: «عجب بساطیه... ما رو بگو روز اول فکر کردیم اومدیم اینجا یه حقیقتی رو برملا کنیم؛ حالا خودمون هم نمیدونیم چی راسته و چی دروغ، کی هست و کی نیست.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کابوسهای خندهدار |
نویسنده | حمیدرضا شاه آبادی |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 256 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7902-48-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی نوجوان |