معرفی و دانلود کتاب ژیکال (سرآغازی نوین)
برای دانلود قانونی کتاب ژیکال (سرآغازی نوین) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ژیکال (سرآغازی نوین)
کتاب ژیکال (سرآغازی نوین) نوشتۀ بهزاد سعادتمنش، داستانی تأثیرگذار از زندگی زنی به نام ژیکال است که علیرغم زندگی دشوار و شرایط پیچیدهای که در هر مرحله از زندگی برایش به وجود میآید، امیدوار و الهامبخش است.
درباره رمان ژیکال:
این کتاب سرگذشت پر پیچ و خم بانویی استوار و قوی به نام ژیکال است که در روستا متولد شده و از همان آغاز زندگیاش با دشواریها و مشکلات عدیدهای همچون فقر، از دست دادن مادرش، ازدواج زودهنگام، مرگ فرزندش و... دست و پنجه نرم کرده است.
در بسیاری از بخشهای این کتاب، شاهد حدیث نفسهای جالب و تأثیرگذار ژیکال هستیم که همگی نشان از تنهایی عمیقش و توکل او به خدا و اعتقاداتش دارد. سعادتمنش شخصیت جالب و منحصر به فردی از ژیکال روایت میکند که او را تبدیل به فردی متفاوت در شرایط زندگی دشوارش کرده است. زندگی مشقتباری که نویسنده با جزئیات به تصویر میکشد، یک غایت اصلی و نهایی دارد که از زبان شخصیت اول آشکارا بیان میشود و آن پیام نویسنده به ماست که شرایط سخت و مشقتبار زندگی، مانند سندانی روح ما را صیغل میدهد و ما را به شناخت عمیق از خود یاری میدهد.
همانگونه که ژیکال در نهایت میگوید:
«حال که در فراسوی زمان بر فراز جهان هستی به جایگاه خواسته شدهی قلبی خود رسیدهام، از زمانی را که با دست و پا زدن در منجلاب جهل و نادانی زایل کردم سخت اندوهگین هستم ولی از جهتی به دلیل این که آرامش را با شناخت خود به دست آوردم خرسند و شادمان هستم. آنچه که باید فهمید این است که همه چیز در وجود خودِ آدمی است و باید از خودِ اولیه عبور کرد و زنجیرهای انتزاعی را از خود ازاله کرد و اجازه رشد و تعالی را به خود روا بداریم و به سمت جایگاهی که انسانیت و شفقت و مهربانی است روانه شویم.»
در بخشی از رمان ژیکال میخوانیم:
از یه تپهای بالا رفتم. رسیدیم بالای تپه دیدم یه مردِ بسیار نورانی که به سختی بخشی از صورتش دیده میشد، با لباس سبزِ بلندِ بسیار خیره کننده و هیبتِ پهلوانی، با عصایی زیر درختِ تنومندی که میوههایی به رنگ ارغوانی داشت، ایستاده بود. گوسفند نزد ایشان رفتند و شروع به مالیدن شاخهایش به عصای آن مرد کرد. من مات و مبهوت فقط نظارهگر بودم. آن شخص سر به پایین افکند و گوسفند را نوازش کرد. آن طوری که به من القاء شده بود، آن شخص، یکی از اولیای خداوند میباشد. سرش را بلند کرد و خطاب به من گفت: دیگه از این به بعد گناهی را به گردن نگیرید!!!!!!
ناگهان از خواب پریدم تمام بدنم عرق کرده بود. نفس نفس میزدم و گلویم خشک شده بود. دست و پایم لمس شده بود. صحنه وحشتناکی را دیدم، قلبم داشت میایستاد. خدا خدا میکردم که اتفاق بدی نیفتاده باشه دخترم رو میگم که با همان حالت که شیر میخورد بر اثر خواب من که افتاده بودم روی او، خفه شده بود. هاوااارای خدا، دخترم... دخترم. ضجه میزدم، فریاد میکشیدم، خودم را میزدم، گریه میکردم. شوهرم رو دیدم که هی میگفت چی شده؟ چی شده؟ منم چند مُشت به سر و صورتش کوبیدم. هر دو دستم را گرفت و گفت: بگو چی شده؟ دیوونه شدی؟ چیکار با من داری؟
میان داد و فریاد و جیغ و ناله گفتم: دخترمون مُرده. مُرده...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ژیکال (سرآغازی نوین) |
نویسنده | بهزاد سعادت منش |
ناشر چاپی | انتشارات زرین اندیشمند |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 63 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-704648-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |