معرفی و دانلود کتاب چنگ و دندان

معرفی کتاب چنگ و دندان

کتاب چنگ و دندان، اثر تی. سی. بویل یکی دیگر از عناوین مجموعه کتاب‌های 5 میلی‌متری نشر افق به شمار می‌رود که از آن به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات امروز جهان یاد می‌شود. رمان حاضر، داستان مردی را روایت می‌‌کند که در یک قرعه‌کشی عجیب، در یک بار محلی برنده‌ی یک گربه سیاه آفریقایی می‌شود... و این آغاز ماجراهای هیجان‌انگیز اوست!

درباره‌ی کتاب چنگ و دندان

شرکت در عجیب‌ترین قرعه‌کشی دنیا! کتاب چنگ و دندان (Tooth and Claw) و در کل آثار تی. سی. بویل (T. C. Boyle) عمدتاً در باب افراد مهجور جامعه هستند؛ افرادی که به هر دلیل از داشتن زندگی معمولی محروم مانده‌اند. در این کتاب نیز قهرمان داستان یک مرد بیکار است که در زمان مستی و در یک قرعه‌کشیِ یک بار، برنده‌ی یک گربه‌ی سیاه آفریقایی می‌شود؛ یک هیولای خونخوار که می‌تواند در یک لحظه مردی را از پا دربیاورد.

همانطور که می‌بینید موقعیتی چندوجهی توسط نویسنده خلق شده که در عین حال طنزی غریب نیز دارد، تفکربرانگیز و حتی پر از آشوب نیز به نظر می‌رسد. تی. سی. بویل بار دیگر مهارت فوق‌العاده‌ی خود را در داستان‌سرایی به رخ کشیده و با نگاهی جزئی‌نگر که گوشه‌گوشه‌ی داستان را با بیشترین جزئیات ارائه می‌کند، یک داستان دیگر از جامعه‌ی آمریکا، در پائین‌ترین سطح خود را روایت نموده. داستان قهرمان‌هایی که شاید جذابیت‌های ابرقهرمان‌های هالیوودی را نداشته باشند اما قطعاً ماجراهای معرکه‌ای برای روایت کردن دارند.

از دیگر المان‌های موجود در این داستان می‌توان به برخورد انسان با نیروی طبیعت اشاره کرد. مظهر چنین طبیعتی یک گربه وحشی است که به شکلی غیرمنتظره و حتی احمقانه وارد زندگی قهرمان داستان می‌شود. طبیعتی که مدت‌هاست انسان به دست فراموشی سپرده و به غیر از مستندهای حیات‌وحش، در جایی دیگر اثری از آن را نمی‌بینیم. به راستی اگر تجربه دست اولی مانند این داستان برای هر کدام از ما اتفاق بیافتد، چگونه با آن برخورد می‌کنیم؟ آیا انسان توان برخورد نزدیک با طبیعت را دارد؟ یا شاید پایانی خونین در انتظار او خواهد بود.

نکوداشت‌های کتاب چنگ و دندان

• در عین حال که فضایی عجیب در داستان وجود دارد، بویل موفق به ایجاد نشاطی مفرط در روایت داستان خود شده است. (لورا میلر، نیویورک تایمز)

• اگر بخواهم قدرت نویسندگی تی. سی. بویل را در یک کلمه خلاصه کنم می‌توانم لقب چندوجهی را به آن بدهم. توصیفی که بعد از خواندن کتاب چنگ و دندان بارزتر از همیشه به نظر می‌رسد. (گای سویج از رسانه‌ی MostlyFiction Book Reviews)

• موضوعات مطرح‌شده در کتاب چنگ و دندان ضمن برخورداری از غنای لازم، دارای تنوع بالایی هم هستند اما این تنوع، وحدت روایی داستان را به هیچ وجه از بین نمی‌برد. (گاردین)

• رویکرد داستان در برخورد با رابطه‌ی انسان و طبیعت بسیار عجیب و تأمل‌برانگیز است. جایی که شاید انسان نتواند با طبیعت وحشی، تطابق مسالمت‌آمیزی داشته باشد. (انجل گوریا از رسانه‌ی Fictional Times)

کتاب چنگ و دندان مناسب چه کسانی است؟

کتاب چنگ و دندان برای علاقه‌مندان داستان‌های معاصر آمریکایی، اثری جذاب و تأثیرگذار خواهد بود. داستانی که مخاطب را با واقعیت‌های زندگی در جامعه‌ی آمریکایی آشنا می‌کند. در کنار آن روایت قدرتمند و پرجزئیات داستان تی. سی. بویل، کتاب را تبدیل به یک داستان خواندنی برای همه‌ی طرفداران رمان کوتاه کرده است.

با تی. سی. بویل بیشتر آشنا شویم

توماس کوراگسن بویل (Thomas Coraghessan Boyle)، نویسنده‌ی آمریکایی متولد سال 1948 است که با رمان‌ها و داستان‌های کوتاه خود در دنیای ادبیات درخشیده. او برنده‌ی جایزه PEN/Faulkner Award سال 1988 در ادبیات داستانی بوده و تاکنون 16 رمان بلند و حدود 100 داستان کوتاه به رشته تحریر درآورده است. او به‌ عنوان استاد منتخب در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نیز فعالیت داشته.

در بخشی از کتاب چنگ و دندان می‌خوانیم

قبل از داریا بیدار شدم. یک‌ آن از خوابی بدون رؤیا پریده بودم. مدتی طولانی داریا را تماشا کردم. حضور او معنای دیگری به زندگی‌ام می‌داد. اگر گربه نبود، تمام صبح همان ‌جا می‌نشستم و نگاهش می‌کردم. گربه صدا نکرده بود و بویی هم نمی‌آمد. دست‌کم تا آن موقع خبری نشده بود، ولی حضورش را احساس می‌کردم. آن جا بود. باید بهش غذا می‌دادم. بعد از ماجرای دیشب، این کار فکر و آمادگی بیشتری می‌طلبید.

برای داریا هم باید چیزی درست می‌کردم، شاید کمی بیشتر می‌ماند. تخم‌مرغ داشتیم، ولی نان تست نداشتیم، شیر هم نبود، نه شکر نه قهوه. لابد از خواب که بیدار می‌شد، می‌رفت دستشویی دست و صورتش را بشوید و سر حال بیاید. زن‌ها همیشه سر صبح این کار را می‌کنند، کاملاً مطمئنم. به یاد حوله‌های کوچک هم‌شکل، تاشده و مرتب، در دستشویی مهمانخانه‌ی خاله‌ام افتادم و آن را با تصویر حوله‌ی کهنه‌ و چروکی که جایی در دستشویی من افتاده بود، مقایسه کردم. شاید باید می‌رفتم بیرون و کیک صبحانه یا نان شیرینی یا چیز دیگری می‌خریدم و شاید حتی حوله‌ای جدید. سِوِن اِلِوِن حوله داشت؟ اصلاً خبر نداشتم.

تا دیروقت بیدار مانده بودیم. ته‌مانده‌ی شکلات داغ را که در فویل پیچیده بود قسمت کردیم و در مورد گربه حرف زدیم که ما را روی مبل چرب و چرک اتاق نشیمن نیمه‌تاریک کنار هم نشانده بود، و بعد درباره‌ی زندگی و افکار و آرزوها و حسرت‌ها‌مان. از مادرش برایم گفت، از دو خواهرش، از واحدهایی که در دانشگاه می‌گذراند. درباره‌ی پاتوق دَگِت، مشتری‌های همیشگی، انعام‌هایی که می‌دادند یا نمی‌دادند، حرف زدیم. البته رؤیای رستوران خودش را هم رها نکرده بود.