معرفی و دانلود کتاب رقبای شرلوک هلمز

معرفی کتاب رقبای شرلوک هلمز

کتاب رقبای شرلوک هلمز یک مجموعه‌ی داستانی معمایی است که با تلاش تهیه‌کننده و خبرنگار سرشناس بریتانیایی، سر هیو گرین، گردآوری و منتشر گردیده. هر‌ یک از داستان‌های این مجموعه اثر یکی از نویسندگان ادبیات کارآگاهی است که شاید در بین عموم مخاطبان دنیای ادبیات داستانی کمتر شناخته‌شده باشند. شخصیت‌های کارآگاهی این مجموعه همگی در عصر ادبیات ویکتوریایی آفریده‌شده‌اند و به‌نوعی هم‌دوره‌ها و رقبای حرفه‌ای شرلوک‌ هلمز هستند.

درباره‌‌ی کتاب رقبای شرلوک هلمز

ادبیات داستانی بریتانیا، به‌ طور ویژه‌ای به ماجراهای رازآلود و معمایی گره خورده؛ ماجراهایی که در یک‌سوی آن، جانیان و خلاف‌کاران و در سوی دیگر پلیسان خبره و کارآگاه‌های خصوصی رخ‌نمایی می‌کنند. اما شما چند‌ نفر از این کارآگاه‌های برجسته‌ را می‌شناسید؟ سر هیو گرین (Sir Hugh Greene) در کتاب رقبای شرلوک هلمز (The Rivals of Sherlock Holmes) به شما ثابت می‌کند که کارآگاهان ادبیات عصر ویکتوریایی به شخص شرلوک هلمز محدود نمی‌شوند.

کتاب رقبای شرلوک هلمز شامل سیزده داستان کوتاه با تم جنایی، معمایی و پلیسی هستند. هر داستان روایت مخصوص خود را دارد و هر ماجرا با یک قهرمان و ضدقهرمان مجزا شکل می‌گیرد. بنابراین اگر طرفدار داستان‌های جنایی کوتاه هستید و می‌خواهید یک مجموعه‌ی داستانی پرشوروحال را برای ساعات مطالعه‌ی خود انتخاب کنید، سر هیو گرین پیشنهاد‌های جذاب خود را پیش‌ روی شما می‌گذارد و آماده است تا خوانندگان را با قلم گروهی از داستان‌نویسان کمتر شناخته‌شده اما بااستعداد داستان‌های معمایی آشنا کند.

وجه اشتراک نویسندگان این مجموعه‌ی داستانی، هم‌دوره و هم‌عصر بودن آن‌ها با نویسنده‌ی یکه‌تاز ادبیات معمایی آرتور کانن دویل (Arthur Conan Doyle)، خالق مجموعه‌ داستانی شرلوک هلمز است. این نویسندگان، شخصیت‌های داستانی خود را درست زمانی خلق‌ کرده‌اند که آوازه و شهرت شرلوک و دکتر واتسون در بازار کتاب‌های کارآگاهی سر زبان‌ها افتاده بود. پس قهرمان‌های داستانی کتاب رقبای شرلوک‌ هلمز را می‌توان گرته‌برداری و الهام ادبی از سبک داستانی سر آرتور دویل دانست؛ قهرمانانی با شخصیت‌ منحصر‌به‌فرد که در سبک‌ گره‌گشایی، خواننده را به یاد مهارت بی‌نظیر شرلوک می‌اندازند.

مجموعه داستان‌های رقبای شرلوک هلمز در سال 1970 گردآوری و منتشر شد. نسخه‌‌ای که پیش‌ روی شما قرار دارد، ترجمه‌ی فارسی این کتاب است که با تلاش انتشارات مروارید و برگردانی از رامین آذربهرام تهیه گردیده.

نکوداشت‌های کتاب رقبای شرلوک هلمز

• این مجموعه اوج زیبایی و پربار بودن ادبیات ویکتوریایی را به خواننده نشان می‌دهد. (گاردین)
• ایده‌ی مبتکرانه‌ی سر هیو گرین برای ساختن این مجموعه‌ی داستانی، شخصیت‌های کارآگاهی را که زیر سایه‌ی شرلوک هلمز نادیده گرفته شده بودند، به مخاطبان نشان داد. (دیلی تلگراف)
• روایت خواندنی این داستان‌ها اجازه نمی‌دهد کتاب را کنار بگذارید. (آبزرور)
• این داستان‌ها را می‌توان مربوط به عصر طلایی نشریات دانست. (نیو استیت‌من)

اقتباس‌ فرهنگی و سینمایی از کتاب رقبای شرلوک هلمز

• برخی از داستان‌های مجموعه‌ی رقبای شرلوک هلمز به‌صورت یک سریال داستانی معمایی اقتباس شدند. سری اول از این مجموعه‌ی پرطرفدار در سال 1971 از شبکه‌ی ITV منتشر شد.

کتاب رقبای شرلوک هلمز برای چه کسانی مناسب است؟

اگر علاقه‌مند به مطالعه‌ی داستان‌های معمایی آن هم در قالب یک مجموعه داستان کوتاه و مهیج هستید، این کتاب انتخاب خوبی برای شماست.

در بخشی از کتاب رقبای شرلوک هلمز می‌خوانیم

نمی‌توانم در مورد آنچه می‌خواست بر زبان بیاورد حرفی بزنم، چراکه همان موقع در زدند و او رفت تا در را باز کند. دو مرد، که یکی لباس کشیش‌ها را به تن داشت و دیگری بالاپوش نیومارکت به تن کرده بود، با عجله وارد شدند و از پله‌ها بالا رفتند. مرد خدمتکار به دنبال آن‌ها به طبقه‌ی بالا رفت. لحظه‌ای بعد چراغ گازی راه‌پله خاموش شد و پلکان در تاریکی فرو رفت. همه‌جا ساکت بود و تنها صدای مبهم گفتگو از اتاق پذیرایی به گوش می‌رسید.

اکنون لحظه‌ی حساس مأموریت آن شبم فرا رسیده بود. چکمه‌هایم را از پا درآوردم و ضامن تپانچه‌ام را زدم. بعد مثل گربه‌ای بی‌سروصدا از پله‌ها بالا رفتم و وارد اتاق پذیرایی شدم. درِ کشویی اتاق پشتی نیمه‌باز بود و یک قدم اشتباه امکان داشت به قیمت جانم تمام شود، به‌خصوص که نمی‌دانستم مأموران پلیس هنوز در راهند یا در خیابان مستقر شده‌اند. از اقبال بلند من، مردانی که در اتاق بودند با صدای بلند صحبت می‌کردند و به‌نظر می‌رسید مشغول مشاجره هستند. با نگاه از لای درِ نیمه‌باز دریافتم که بانو در اتاق نیست و آقایان را به حال خود گذاشته تا با هم سروکله بزنند. سه نفر از مردان دور میز وسط اتاق زیر چراغ ایستاده بودند و مرد خپله‌ای که سبیل سیاه داشت، روی صندلی راحتی نشسته بود. اما جالب‌ترین منظره‌ای که در اتاق مشاهده می‌شد، قطعه پارچه‌ی کتانی بزرگی بود که آن را روی میز گسترده بودند و روی آن پر بود از گل‌سینه، قاب گردنبند و سنجاق‌سینه‌ی الماس‌نشان.

در کمال رضایت، میان توده‌ی جواهرات، آویز یاقوت‌نشان بانو فابر را تشخیص دادم که زیر نور چراغ درخششی متمایز داشت. وقتِ علامت دادن بود اما چگونه باید این کار را انجام می‌دادم؟

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
داستان اول: یاقوت‌های رسیده
داستان دوم: پرونده‌ی لِیکر، فراری
داستان سوم: ماجرای شرکت دوچرخه و لاستیک اتومبیل آوالانش با مسئولیت محدود
داستان چهارم: الماس‌های دوشس ویلتشر
داستان پنجم: ماجرای جوان‌کننده‌ی آشور
داستان ششم: قایق زیردریایی
داستان هفتم: رمز موآبی
داستان هشتم: مادام سارا
داستان نهم: مرگ مرموز در راه‌آهن زیرزمینی
داستان دهم: زنی با کلاه بزرگ
داستان یازدهم: معمای شکارچی روباه
داستان دوازدهم: اسب نامرئی
داستان سیزدهم: بازی در تاریکی