معرفی و دانلود کتاب چمدان
برای دانلود قانونی کتاب چمدان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چمدان
کتاب چمدان مجموعه داستانی به قلم سرگئی دولاتوف، یکی از مطرحترین نویسندگان روسیه است. نویسنده در این اثر، خاطرات و تجربیات خود را در زمینهی مهاجرت از روسیه به آمریکا، در قالب داستانهای نوستالژیک و طنزآمیز روایت میکند. برخی عناوین داستانها از این قرارند: «کلاه زمستانی»، «دستکشهای رانندگی» و «پیراهن پوپلین».
دربارهی کتاب چمدان
سرگئی دولاتوف (Sergei Dovlatov) یک روز با یک چمدان از کشورش خارج شد. ازآنجاکه روسیه اجازهی چاپ آثارش را نمیداد، دولاتوف به همراه پدر و مادرش، وطن را به مقصد آمریکا ترک گفت. ادارهی مهاجرت به سرگئی هشدار داده بود که تنها اجازهی خروجِ سه چمدان را از کشور دارد. فکر به اینکه سیوشش سال زندگی را در سه چمدان جا بدهد، اول ترسناک بهنظر میرسید، اما سپس زندگیاش را فشرده در یک چمدان با خود به دوش کشید. او چمدانی را که مهمترین وسایلش را دربرمیگرفت، چندین سال بعد، از زیر گردوغبار بیرون کشید و باز کرد؛ کت چهاردکمهای، پیراهن زنانهی پوپلین، کلاه زمستانی با پوست خوک آبی، سه جفت جوراب کرپ نایلونی فنلاندی، دستکشهای رانندگی و کمربند چرمی پلیس، چند عکس و یک نقاشی از کارل ماکس محتویات چمدان بود. بیرون کشیدن این محتویات و زنده شدن خاطرات مهاجرت پس از چندین سال، سرگئی دولاتوف را بر آن داشت تا کتاب چمدان (Chemodan) را بنویسد و هر داستان از کتاب را به اسم یکی از وسیلههایش نامگذاری کند.
در گرماگرمِ زنده شدن خاطراتی نوستالژیک، رد تلخی از خنده بر لب سرگئی دولاتوف و خوانندگان مینشیند و رمانی انسانی از قلم یکی از بهترین طنزپردازان روسی جاری میشود. او در اولین داستان کتاب چمدان، قصهی جورابهای کرپ فنلاندی را تعریف میکند و در داستان دوم سراغ نیمچکمههای نومِنکلاتورا میرود که آنها را دزدیده است. راوی با اعتراف به یک دزدی شروع میکند و سپس شغلش را در زمینهی مجسمهسازی با دقت و جزئیبینی زیادی توضیح میدهد و همزمان تصویری از جامعهی سیاسی روسیه به دست میدهد.
سرگئی دولاتوف هریک از داستانهای کتاب چمدان را با یادآوری یک خاطره بسط میدهد؛ از خاطرهی خواستگاری و ازدواج گرفته تا مراجعهی مأمور کا. گ. ب برای سردرآوردن از کار یک نویسندهی سوئدی. گویی دولاتوف پس از سالها از بیرون به تمام این ماجراها نگاه میکند و از نقطهنظری طنزآمیز به تحلیل و بررسی آنها میپردازد. سرگئی کتاب چمدان را با این سوالات به پایان میبرد: «تموم این سالها توی کشورم چی به دست آورده بودم؟ خروجیم چی بوده؟ این حجم از آشغال؟ یا چمدونی از خاطرات؟» او موقعیتی را که در آن قرار دارد، پایان سفر نمیداند و به چمدانهای بعدی و سفرهای بیپایان میاندیشد.
کتاب چمدان را نشر مهرگان خرد با ترجمهی معین محب علیان به چاپ رسانده است.
نکوداشتهای کتاب چمدان
- آرزو داشتم سرگئی دولاتوف بیشتر عمر میکرد و آثار بیشتری به ما ارزانی میداشت. (Francine Prose)
- متن سرگئی دولاتوف به طنز و نوستالژی آمیخته است. کتاب چمدان دریچهای است که به روی زندگی روزمره در جماهیر شوروری گشوده میشود. (The Observer)
کتاب چمدان برای چه کسانی مناسب است؟
هرکس که به ادبیات روسیه و قلم دولاتوف علاقهمند است، از مطالعهی کتاب چمدان لذت میبرد.
در بخشی از کتاب چمدان میخوانیم
توسکای خمیدهای رو پشت سر چوریلین دیدم. تا عاقلی خیلی فاصله نداشت. دولا شدم. میدونستم موقع افتادن شلیک میکنه. همین کارم کرد. صدای اسلحه و سقوط شاخهها و ترکهها روی هم. تفنگ افتاد رو زمین. با پام پرتش کردم اونور. چوریلین بلند شد. دیگه ازش نمیترسیدم. میتونستم از هر زاویهای پخشش کنم کف زمین. زندانی هم بود که کمک کنه. دیدم که چوریلین کمربندش رو درآورد. نفهمیدم کارش چه معنیای میده. با خودم گفتم پیرهنش رو داره مرتب میکنه. روی کاغذ راحت میتونستم بهش شلیک کنم یا لااقل زخمیش کنم. در موقعیت درگیری سنگینی بودیم. آزاد میشدم. درعوض دوباره رفتم سمتش. اخلاقم شد مثل وقتایی که بوکس بازی میکردم. تهش این شد که چوریلین با سگکش زد تو سرم. مهمتر از هر چیزی اینه که همهچیز یادم میاومد. هوشیاریم رو از دست ندادم. خود ضربه رو حس نکردم. خونی دیدم که سرازیر میشد روی شلوارم. خون خیلی زیادی که با دست جلوشو میگرفتم. اونجا وایستادم و خون میشُرید. خداروشکر که زندانی عصبانی نشد. کمربند رو از چوریلین گرفت و سرم رو با آستین پیراهن بست. چوریلین داشت دوزاریش میافتاد که چه اتفاقی افتاده. سرش رو گرفت و گریهکنان رفت سمت جاده. هفتتیرش روی علفها بود، بغل بطریهای خالی. به زندانی گفتم برش داره. این تصویر حیرتانگیز رو تخیل کنید: روبهرو نگهبانی که دادوبیداد میکنه. پشت سرش یه زندانی روانی تفنگ به دست که سربازی رو با پانسمان زخم روی سرش دنبال میکنه. جالبتر که ماشین گشت نظامی هم داره میآد طرف همهشون. جیای زِد61 با سه نفر سرباز و تیربارای خودکار و یه سگ شکاری هیولا. تعجب کردم که به زندانیم شلیک نکردن. راحت میتونستن سوراخ سوراخش کنن یا سگ رو ول کنن سمتش.
فهرست مطالب کتاب
چند خطی با خوانندگان در ایران
پیشگفتار
جورابهای کرپ فنلاندی
نیمچکمههای نومِنکلاتورا
از کتهای شیک با دو ردیف دکمه
کمربند افسر
ژاکت فرناند لِگِر
پیراهن پوپلین
کلاه زمستانی
دستکشهای رانندگی
بهجای بلغور آخر کتاب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چمدان |
نویسنده | سرگئی دولاتوف |
مترجم | معین محب علیان |
ناشر چاپی | انتشارات مهرگان خرد |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 125 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7678-54-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی خارجی |