معرفی و دانلود رایگان کتاب پرتقال کوکی
برای دانلود قانونی کتاب پرتقال کوکی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پرتقال کوکی
کتاب پرتقال کوکی رمانی بحث برانگیز، مشهورترین کتاب در میان خوانندگان و البته منفورترین از نظر آنتونی برجس نویسنده اثر نامیده شده است. پرتقال کوکی رمانی آینده نگر و علمی تخیلی است که ماجراهای الکس سردسته گروهی خلافکار که در جیب بری و دزدی، ضرب و شتم و تجاوز به افراد بیخانمان لندن تبحر خاصی دارند را شرح میدهد.
در آیندهی کابوس واری که آنتونی برجس از بریتانیا را به تصویر میکشد، الکس، یک نوجوان پانزده ساله حکایت خود را به وسیلهی یک گویش ابداعی به نام «ندست» تعریف میکند، همراه با سه «شخیل» خود پیت، جورجی و دیم و در کنار خلافکاران دیگر، پس از غروب آفتاب شهر را تحت اختیار میگیرد و دست به انواع و اقسام جنایات میزند. به دلیل آمار بالای جرم و جنایت دولت تصمیم میگیرد به جای زندانی کردن خلافکاران که ظاهراً بیفایده است، با استفاده از تکنیک لودُویکو روحیهی خلافکارانه را در آن ها از بین ببرد و به عبارتی آنها را «اصلاح» کند. ولی این سوالی است که رمان از ما میپرسد: «اصلاح به چه قیمتی؟»
پرتقال کوکی (A Clockwork Orange) فقط به چشم انتقادی بر شوروی یا کمونیسم نگاه میکند، چون دنیای دیستوپیایی رمان به همان اندازه از ویژگیهای مربوط به جوامع انگلیسی و آمریکایی که برجس از آنها نفرت داشت نیز بهره میگیرد. آنتونی برجس (Anthony Burgess) طبق گفتهی خود میل به هرج و مرج داشت و احساس میکرد که کشور مرفه انگلستان و دولت سوسیالیستش بیش از حد ثبات اجتماعی را به آزادیهای شخصی ترجیح میدادند. او از فرهنگ عامهی آمریکا متنفر بود، چون همرنگ جماعت شدن، خنثی بودن و بی عاطفگی را ترویج میکرد. او تشکیلات مرتبط با اجرای قانون در آمریکا را شدیداً فاسد و خشن توصیف میکرد و به بخشیده بود. تمامی این هدفهای انتقاد در پرتقال کوکی مورد هجو «پیکری دیگر برای جرم» آن عنوان قرار میگیرند، ولی تند و تیزترین هجو برجس مختص یک جنبش روانشناسانه به نام رفتارگرایی است.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پرتقال کوکی |
نویسنده | آنتونی برجس |
مترجم | فربد آذسن |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 172 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |
همونطور که توی مقدمهی کتاب ذکر شده، زبان کتاب یه گویش ابداعیه به نام «ندست» که ترکیبیه از انگلیسی کاکنی + واژههای روسی که توی ترجمهی فارسی تبدیل شده به فارسی عامیانه + واژههای کردی (و تک و توک عربی). اگه خوانندهای با به کار بردن واژههای کردی لابلای متن فارسی مشکل داشته باشه، طبیعتاً اگه نسخهی انگلیسی رو هم بخونه، با واژههای روسیای که اون وسط پخش شدن، نمیتونه احساس راحتی کنه. این اشکال ترجمه نیست؛ ذات خود کتابه. خود برجس توی مقدمهای که سال 1986 برای کتاب نوشته، ذکر کرده که مردم فیلم رو به کتاب ترجیح میدن، چون زبان به کار رفته توی کتاب توی ذوقشون میزنه، چون این گویش ندست، به گفتهی برجس، یه انتخاب زیباشناسانهست و مثل تمام انتخابات زیباشناسانهی دیگه نمیتونه روی همه تاثیر یکسان بذاره. ترجمهی من از کتاب هم پر از همین انتخابای زیباشناسانهست و اصلاً دید مکانیکی نسبت بهش نداشتم؛ واکنشهای متفاوتی هم نسبت بهش دریافت کردم: یه سری از گفتن عالیه، یه سری هم گفتن افتضاحه. ولی دوستانی که نظر منفی نسبت به ترجمه داشتن (طبق اون چیزی که من متوجه شدم)، با متن اصلی آشنایی نداشتن و گمان میکردن ترجمهی نامتعارف من ناشی از اینه که زبون فارسی رو خوب بلد نیستم یا مثلاً دارم خواننده رو اذیت میکنم؛ غافل از این که متن اصلی از ترجمهی من نامتعارفتر و سختخونتره.
مثال میزنم:
He was creeching out loud and waving his rookers and making real horrorshow with the slovos, only the odd blurp blurp coming from his keeshkas, like something was orbiting within, or like some very rude interrupting sort of a moodge making a shoom...
که بدین ترتیب ترجمه شده:
آژیرش به صدا درآمده بود و یاوراشو تو هوا تکون میداد و واژهسرایی گولاخی به راه انداخته بود و آروغوهای عجیبی از اعماق وجودش قیام میکردن؛ طوری که انگار یه چیزی توی اندرونیش در حال جوشش و خروش بود و خیلی ناجور میپرید وسط حرف یه زهلام که سر و صدا راه انداخته.
اینجا واژههایی مثل rooker, slovo, keeshka, moodge, shoom رو خوانندهی انگلیسیزبان فقط میتونه با توجه به کاربردشون توی این جمله یا جملات قبلی یا مراجعه به لغتنامهی ندست معنیشونو بفهمه، در حالی که معادلسازیهای من به مراتب فهمشون راحتتره. مثلاً Slovo که به روسی میشه کلمه صرفاً واژه ترجمه کردم یا Rooker رو که به روسی میشه دست، ترجمه کردم یاور که توی فارسی حداقل این معنای ضمنای رو با خودش به همراه داره که اینجا داره به چیزی اشاره میشه که نقش پشتیبان رو داره. به عبارت دیگه «یاور» رو خیلی راحتتر میشه به «دست» ربط داد تا rooker رو به hand.
البته میدونم تمام این صحبتا نظر کساییو که نتونستن با ترجمه ارتباط برقرار کنن، عوض کنه. ولی خب هدف از گفتنشون این بود که اشاره کنم این عدم برقراری ارتباط بیشتر به ذات خود کتاب مربوط میشه تا ترجمهی من. من همچنان منتظر منتقدیم که با استناد بر متن اصلی از ترجمه ایراد بگیره.