معرفی و دانلود کتاب هیچ کس نخواهد فهمید
برای دانلود قانونی کتاب هیچ کس نخواهد فهمید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هیچ کس نخواهد فهمید
کتاب هیچ کس نخواهد فهمید اثر فاطمه حکیم آراء یک رمان عاشقانهی ایرانی است. در این رمان شاهد داستان دختری به نام سوگل هستیم که در تلاش است یک رابطهی عاشقانه را تجربه کند. این کتاب داستانی به شیوهی اول شخص مفرد روایت شده است و در آن توصیفات و تشریحات شخصیت اصلی رمان از احساسات درونی و رخدادهای بیرونی را تجربه میکنیم. رمان پیشرو را میتوان اثری خواندنی در میان آثار عاشقانهی فارسی تلقی کرد.
دربارهی کتاب هیچ کس نخواهد فهمید
کتاب هیچ کس نخواهد فهمید در باب شخصیتی به نام «سوگل سعادتمنش» است. یک دختر احساساتی و رمانتیک که در روابط دوستانه و عاشقانهاش با دیگران با چالشها و درامهای گوناگونی تقابل میکند. در این رمان با روایت اول شخص مواجه هستیم. توصیفات شخصیت اصلی داستان که هر لحظه و موقعیت را با کنار هم گذاری کلمات برای مخاطب ترسیم میکند. این روایت اول شخص به روشی عمل میکند که علاوه بر درونیات شخصیت اصلی، با روحیات نویسندهی رمان، فاطمه حکیم آراء، نیز احساس نزدیکی کنیم.
در رمان هیچکس نخواهد فهمید، شخصیت «سوگل سعادتمنش» با شرحی که از پدیدههای بیرونی و احساسات درونی خود دارد، به عنوان یک شخصیت درونگرا به ما معرفی میشود. در نوشتار و انتخاب کلمات، فاطمه حکیم آراء سعی کرده از توصیفاتی بهره ببرد که شخصیت را بیشتر به مثابهی یک نمونهی عینیت یافته از اضطرابها و درونیات خود به تصویر بکشد. در کتاب حاضر میتوان گفت شاهد سبک نوشتاری مدرن و غربی هستیم که نویسندهی رمان با خصیصههای زیستی یک دختر جوان ایرانی پیوند زده است. هنگام خواندن رمان، در نوع استفاده از همنشینی کلمات و همچنین رخدادهای داستانی میتوان گفت بیشتر با رمانی شخصیتمحور مواجه هستیم. توصیفات پرجزئیات از احساس درونی شخصیت نسبت به آنچه در حال رخ دادن است، باعث شده تا رمان ما را بیشتر به یاد رمانهای توصیفیِ مدرن از نویسندگان رمانتیسم اندازد.
در کتاب پیشرو، میتوان ادعا کرد که فاطمه حکیم آراء بیشتر بر آن است تا به جای نمایان کردن هرگونهی احساس آرامبخشی در رابطهای عاشقانه، به ترسیم اضطراب، پیچشها و همچنین تصورات یک رابطهی عاشقانه از دید شخصیتی متفاوت بپردازد. در رمان با نوعی استرس درونی مواجه هستیم و این احساس در سراسر کلماتی که توسط شخصیت/نویسنده گزینش شده نهادینه است. این رمان که میتوان گفت از آثار کنجکاویبرانگیز و جالب رماننویسی در ادبیات معاصر ایران است، برای مخاطب تجربهی جالبی از روایتگری در خلق یک داستان عاشقانهی مدرن ایرانی رقم میزند.
یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب که میتواند برای مخاطبان جالب باشد، این نکته است که فاطمه حکیم آراء سعی کرده از دایره لغات وسیعی در نوشتار ادبی خود بهره ببرد. از آنجایی که رمان بیشتر بر محوریت توصیفات شخصیت از واکنشهای بیاننشدهاش در باب اتفاقات بیرونی است، کاربست کلمات جذاب و گیرا در بیان این این ویژگیهای روایی از اهمیت بالایی برخوردار است. چالشی که میتوان گفت نویسنده به خوبی با آن روبهرو شده و از صفات و کلمات ویژهای برای شرح هر لحظه بهره برده است.
ماجرای رمان در موقعیتی آغاز میشود که در درون یک لحظهی دراماتیک معماگون هستیم. شخصیت اصلی داستان در یک مطب حضور دارد اما از اینکه نام او صدا زده شود و وارد اتاق شود هراس دارد. حکیم آراء در همین موقعیت ابتدایی برای ما ترسها و اضطرابهای درونی شخصیت را ترسیم میکند و برای ما نمایهای کلی از درگیریها و دغدغههای خود به عنوان نویسنده نمایان میکند. گفتنی است که کتاب هیچکس نخواهد فهمید توسط انتشارات آئیسا منتشر شده است.
کتاب هیچ کس نخواهد فهمید برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به کسانی که به رمانها و داستانهای مدرن ایرانی و ژانر عاشقانه علاقهدارند پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب هیچ کس نخواهد فهمید میخوانیم
آنلاین نبود. اکثر پیامها در گروه پنج نفریمان ارسال شده بود و شیده پیویام را ترکانده بود. کمی در تلگرام و اینستاگرام چرخیدم و از سر بیکاری به گالری موبایلم رو آوردم. همه نوع عکسی در آنجا پیدا میشد. از درکه و دربند گرفته تا عکسهای روز خاکسپاری مادر شیده که به سه سال پیش برمیگشت. عکسهای گروهی به کنار مسافرتها و آخر هفتههایی را که چهار نفری و خانوادگی رفته بودیم. عکسنوشتههایی که از اینترنت و اینستاگرام و... دانلود میکردم و اسکرینشاتهایی که بیشترین حجم را گرفته بود. از گالری بیرون آمدم. بالشت را دولا کردم و زیر سرم گذاشتم. آویز گردنم را به دست گرفتم و خیرهاش شدم. رفت، رفت و مرا با دلتنگیهایم تنها گذاشت با خاطراتش با یادگاریهایی که عجین شده با پوست و گوشت و جانم! صدای تپش قلبم اسارت در اصطلاح زندگی را به من گوشزد میکند. انگار که طعم زندگی را فراموش کردهام! شاید که همان طعم خوش با تو بودن است. پس از نبودنت روحم توان کشیدن این جسم خسته و زخمخورده را ندارد. نمیدانم تا کی این جسم نحیف میخواهد همچون بختکی بر روحم افتاده باشد؟! انگار گرسنهام یا نه شاید هم که تشنه. هوای تازه میخواهم، پنجره را باز میکنم. من تو را میخواهم تو را میگفتم، تو را میشنیدم و تو را زندگی میکردم. پینههای کف پایم در جستجوی هر شب و روز تو؛ تن پارهپارهام آوارهی کوچهها شدن برای تو و این سرمای لایزال! کاش گرمای وجودت را از این خستهی درمانده دریغ نمیکردی، میدانی با رفتنت زنده بودن را از من گرفتی؟
گردنبند را بوسیدم و در دست گرفتم. کاش میشد برگردی. گاهی از فرط دلتنگی به سرم میزند کوچ کنم. بیایم و پیدایت کنم، اما میترسم، میترسم که نمانی. نگاهم به عقربههای بیحرکت ساعت اتاق خیره مانده. دیروزم امروز است و امروزم فردا. چشمهایم را میبندم شاید که لحظهای چشمهایت را در خانهی ذهنم تداعی کنم، اما انگار که سرمای وجودم ذهنم را منجمد کرده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هیچ کس نخواهد فهمید |
نویسنده | فاطمه حکیم آراء |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 511 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-646280-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |