معرفی و دانلود کتاب صوتی یه نفر مثل تو

معرفی کتاب صوتی یه نفر مثل تو

کتاب صوتی یه نفر مثل تو نوشته‌ی ویدا چراغیان، رمانی عاشقانه است که ماجرای دختر جوانی به نام پرستو را روایت می‌کند. پرستو که به دلیل مشکلات فراوانی که با پدرش داشته، دید خوبی نسبت به مردان ندارد، خود را در یک مثلث عشقی می‌بیند که توان تصمیم‌گیری را از او سلب می‌کند. این اثر در اولین دوره‌ی جشنواره‌ی لیلی، در بخش «نوقلم» موفق به دریافت جایزه شده است.

درباره‌ی کتاب صوتی یه نفر مثل تو

ویدا چراغیان در کتاب صوتی یه نفر مثل تو، داستان دختر جوان و پرشروشوری به نام پرستو را روایت می‌کند. پرستو دختری بیست ساله است که به همراه مادر و برادر بزرگ‌ترش زندگی می‌کند. پدرش سال‌هاست که آن‌ها را ترک کرده. او به‌علت رابطه‌ی تاریکش با پدر، هیچ دل خوشی از مردها ندارد. پدرش مردی دائم‌الخمر بوده که چند سال قبل به مادرش خیانت و آن‌ها را برای همیشه ترک کرده. این کار پدر باعث می‌شود که پرستو همه‌ی مردها را دشمن خود بداند و هیچ‌وقت به هیچ‌کدام از آن‌ها اعتماد نکند.

به‌جز برادرش پوریا، مرد دیگری نیز وجود داشت که حس تنفر پرستو را برنمی‌انگیخت؛ رضا، دوست قدیمی پدر و همسایه‌شان که پرستو او را به‌خاطر فاصله‌ی سنی بیست ساله‌شان، «عمو رضا» صدا می‌کرد. او تنها مرد غریبه‌ای بود که به‌سبب حمایت همیشگی و پدرانه‌اش از پرستو، در دایره‌ی افراد امن زندگی‌اش جا می‌گرفت. اما رابطه‌ی میان پرستو و رضا مدت‌ها بود که به چیزی فراتر از رابطه‌ای پدر و دختری تبدیل شده بود. آن‌ها، بی‌آنکه دیگری از این موضوع خبر داشته باشد، در خفا به هم عشق می‌ورزیدند و این فاصله‌ی سنی باعث شده بود که هیچ‌کدام، توانایی اعتراف به این حس را نداشته باشند. رضا نمی‌خواست به معصومیت پرستو و اعتمادش خیانت کند و پرستو هم شرم آن داشت که با اعتراف به این حس، تبدیل به زنی هوس‌باز و لاقید شود که به مردی هم‌سن پدرش دل باخته. اما موضوع فقط همین نبود؛ مادر رضا کمی پیش از مرگش، برادرزاده‌اش «نغمه» را برای او و بدون رضایت رضا خواستگاری کرده بود و حالا رضا میان اینکه دل نغمه را بشکند و یا برای همیشه فکر معشوقش را از سر بیرون کند، گیر افتاده بود.

ماجرای کتاب صوتی یه نفر مثل تو از روزی شروع می‌شود که پرستو برای خرید یک سبد گل برای عروسی دوستش، به گل‌فروشی می‌رود. در گل‌فروشی با مرد جوانی که ظاهراً داماد است روبه‌رو می‌شود که نگاه‌ها و لحن مشتاق و بیش‌ازحد صمیمی‌اش پرستو را حسابی کلافه می‌کند. اما این تنها مشکل این نیست. پرستو خیلی عجله دارد و مرد جوان که حالا متوجه این موضوع شده، با مشغول نگه داشتن مرد گل‌فروش بیشتر پرستو را عصبی می‌کند. وقتی مرد جوان با گل‌فروش برای بررسی گل‌های ماشینش از مغازه بیرون می‌رود، پرستو چند اسکناس روی میز گل‌فروشی می‌گذارد و دسته‌گل مرد جوان را با خودش می‌برد تا هم کار خودش زودتر راه بیفتد، هم به آن مرد جوان جسور و بی‌پروا درس خوبی بدهد. دست سرنوشت اما آن‌ها را خیلی زودتر از چیزی که تصور می‌شود با هم روبه‌رو می‌کند و پرستو در جشن عروسی متوجه می‌شود که آن مرد جوان که با داماد اشتباهش گرفته، برادر داماد و برادرشوهر دوستش است که «آرمین» نام دارد. این آشنایی که برای آرمین بسیار شیرین و برای پرستو بسیار خجالت‌آور است، پیش‌زمینه‌ی به وجود آمدن علاقه‌ای از سمت آرمین به پرستو می‌شود...

کتاب صوتی یه نفر مثل تو کاری از نشر صوتی آئی‌ساست. این کتاب را با صدای سمیه احمدوند می‌شنوید.

کتاب صوتی یه نفر مثل تو برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های عاشقانه‌ی فارسی علاقه دارید، این کتاب مناسب شماست.

در بخشی از کتاب صوتی یه نفر مثل تو می‌شنویم

هوا حسابی سوز داشت و بدن‌های یخ‌کرده‌شان برای گرم شدن نیاز به کمی تحرک داشت. اولین گلوله‌ی برفی را پرستو بی‌هوا سمت مریم پرتاب کرد و دشنام‌های ریز و پی‌درپی‌اش را به جان خرید. مریم هم کار او را بی‌جواب نگذاشت و بعد نگین اضافه شد و پوریا و... کم‌کم گلوله‌های سفیدی بود که در فضای آفتابی آن روز به سر و صورت‌شان فرود می‌آمد. شور و نشاطی که از این بازی کودکانه نصیبشان شده بود حال و هوای ساعاتی پیش را به کلی عوض کرد. گلوله‌هایی که پرستو برای رامین می‌ساخت با قلوه سنگ‌های ریزی که در دلش جا می‌داد، بزرگ‌تر و سنگین‌تر از بقیه بود و چنان با شتاب به سویش پرت می‌کرد که اگر رامین جاخالی نمی‌داد، می‌توانست به‌ شدت دردناک باشد. انگار هنوز از آن برخورد اولیه در گل‌فروشی کینه به دل داشت. از قضا یکی از این گلوله‌های مردافکن با خم شدن رامین به پشت غریبه‌ای اصابت کرد و صدای آخش را بلند کرد. دختری پوشیده در پالتوی ماهوت قرمز رنگ دستی به کمرش کشید و خواست در جواب آن گوی دردناک گلوله‌ای نثار رامین کند که با دیدن چهره‌ی آشنای پرستو گل از گلش شکفت و عضلات صورتش به عقب کشیده شد. چهره‌ی سرمازده‌ی پرستو هم که حسابی سرخ شده بود به لبخندی عمیق از هم باز شد. دوست دوران دبیرستانش را شناخت و لحظه‌ای بعد هر دو در مقابل چشمان متعجب بقیه در آغوش هم فرورفتند.

فهرست مطالب کتاب صوتی