معرفی و دانلود کتاب هم بخت

عکس جلد کتاب هم بخت
قیمت:
۱۸,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب هم بخت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب هم بخت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب هم بخت

کتاب هم بخت، نوشته‌ی گودرز شکری روایتگر سرنوشت مردمانی‌ست که در دل هیاهو و التهاب جنگ ایران و عراق زیسته‌اند و برای بقا تلاش کرده‌اند. این رمان داستان زندگی دو فرد مختلف از دو قشر متفاوت را روایت می‌کند که در بمباران دست راست خود را از دست می‌دهند.

درباره‌ی کتاب هم‌بخت

12 شهریور 1359 است. همه‌جا آرام است. زنان برای خانوادشان غذا می‌پزند، کودکان در کوچه مشغول بازی‌اند و مردان، پس از کار خود به خانه باز می‌گردند. رجب شبانی، چوپان حاج آقامحمد مثل همیشه گوسفندان را برای چرا به دشت برده و رجب فعله‌پور کودک پنج‌ساله‌ای که فرزند یک عمله است نیز مثل سایر هم‌سن‌وسالانش روزگار می‌گذراند. هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه اتفاقی شومی در انتظار آن‌هاست.

روز می‌گذرد، شب فرا می‌رسد، خورشید دوباره طلوع می‌کند و تقویم تاریخ 13 شهریور 1359 را نشان می‌دهد. نزدیک ظهر است که ناگهان چندین هواپیما در آسمان پیدا می‌شوند. هنوز هم مردم متوجه آنچه در حال وقوع است نشده‌اند، اما کمی متعجبند. هیچ‌وقت چند هواپیما همزمان با هم در آسمان به پرواز در نمی‌آمدند و معمولاً هواپیماها در این ارتفاع کم پرواز نمی‌کردند؛ تا اینکه ناگهان اولین بمب از یکی از هواپیماها رها می‌شود و در شهر فرو می‌آید. بمب‌های بعدی متعاقب آن در آسمان رها می‌شوند و بی‌توجه به مردمی که هراسان به این سمت و آن سمت می‌دوند، خود را به زمین می‌کوبند.

رجب شبانی در غرب شهر است و طبق معمول به سراغ گوسفند‌ها رفته، او مثل همیشه در لاک خودش است که ناگهانی بمبی در دشت فرو می‌آید و ترکشش در دست راست او می‌نشیند. رجب شبانی چوپان حاج‌آقا محمد در تاریخ 13 شهریور در طی حادثه‌ی بمباران هواپیماهای انگلیسی برای همیشه دست راستش را از دست می‌دهد.

رجب فعله‌پور در شرق شهر زندگی می‌کند، او کودک پنج‌ساله‌ای‌ست که چیزی از جنگ نمی‌داند، رجب شبانی را نمی‌شناسد و وقتی صدای غرش هواپیماها را می‌شنود، متوجه نمی‌شود ماجرا چیست اما سرنوشت کاری به این مسائل ندارد، قرار نیست به کودکی و نادانی او رحم کند. بمبی در نزدیکی او فرود می‌آید و ترکشش دست او را نشانه می‌رود. رجب فعله‌پور فرزند پنج‌ساله‌ی یک عمله، در تاریخ 13 شهریور 1359 برای همیشه دست راستش را از دست می‌دهد.

از این نقطه به بعد است که گویا بخت و زندگی دو رجب زیر و رو می‌شود. رجب فعله‌پور ناچار می‌شود همراه با خانواده‌اش به تهران مهاجرت کند و در مدرسه‌ای جدید درس بخواند و رجب شبانی دست از چوپانی می‌کشد و به همت اطرافیانش زن می‌گیرد، اما سرنوشت قرار نیست به همین سادگی آن‌ها را به حال خود رها کند.

رمان هم‌بخت نوشته‌ی گودرز شکری، داستان دو فرد متفاوت از دو قشر مختلف است که به سبب یک اتفاق وضعیتی مشابه یکدیگر می‌یابند. داستان آدم‌هایی که قربانی جنگند و مردمانی که می‌کوشند در زیر بمباران بمب‌ها و شلیک گلوله‌ها به زندگی خود ادامه دهند. نویسنده در این رمان کوشیده تا با زبان داستان از تاریخ معاصر ایران سخن بگوید و روایتگر رنجی باشد که مردمان این سرزمین ناچار شدند به ناحق در برهه‌ای از تاریخ متحمل گردند. گودرز شکری در هم‌بخت به صورت غیرمستقیم از شرایط اجتماعی آن زبان سخن به میان آورده و از خرافاتی گفته که در میان مردم رواج داشته است.

کتاب هم‌بخت به همت نشر نیستان به چاپ رسیده است.

کتاب هم‌بخت برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به کتاب‌های داستانی و تاریخی جذاب و سرگرم‌کننده خواهد بود.

در بخشی از کتاب هم بخت می‌خوانیم

رجب شبانه پولی را که شریف سمسار بابت چرخ به خریدار داده بود، در زد و و رد کرد، بقیه را هم روز بعد برد و به خریدار داد. خریدار نمی‌گرفت و می‌گفت:

خیال می‌کنم تاوان ندانم‌ کاریمو داده‌ام. مال بی‌کاغذِ خرید و مشکوک نبایست می‌خریدم. یه عمر زیر هشتی سمسارخانه حلال و زلال کاسبی کرده‌م. آخر عمری مال‌خر از آب در آمدم.

رجب گفت:

هر چی کردی به خودت مربوطه اما من ناسلامتی دولا راستی می‌شم و نمازی به کمر می‌زنم. چطور می‌تونم پول تو و این و اونو بریزم توی جیبم. اسمشو چی میشه گذاشت؟

زرین و سارا به خاطر بازیافتن کلید روزی یعنی چرخ خیاطی شاد بودند و از بیم دستبرد بعدی نوروز ناخلف در بیم و هراس. پسر میران در خانه گفته بود رجب کافه‌چی را دیده که به پیشخدمت پیر کافه‌اش به خاطر فروختن تریاک به نوروز بد و بیراه می‌گفته.

پسر میران درست گفته بود. رجب فعله‌پور که اگر رجب یک‌دست و رجب معلم یا رجب کافه‌چی هم می‌گفتند شناخته می‌شد، حوصله در افتادن با میرزا آقا گاودزد ارباب رجب چوپان را نداشت. در افتادن با چوپان در افتادن با میرزا آقا و در نهایت سر و کار پیدا کردن با علی خلیل بود.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب هم بخت
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات نیستان
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات221
زبانفارسی
شابک978-964-337-904-9
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان دفاع مقدس
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب هم بخت

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب هم بخت

برای دریافت کتاب هم بخت و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.