معرفی و دانلود کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر
برای دانلود قانونی کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر
محمد شیخ مولائی در کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر روایتگر داستان هشت کودک بیسرپرست است که فردی خیّر آنها را در مهر و محبت خود غرق و بزرگشان میکند. کودکان کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر برای هم پشتوانهای محکم هستند و در برابر مشکلات و سختیهایی که روزگار برای آنها رقم میزند سر شکست فرود نمیآورند. محمد شیخ مولائی زندگی این کودکان را همراه با حوادثی دلخراش چون مرگ همراه میسازد تا به زندگی واقعی با تمامی ناملایماتش نزدیک و برای خواننده ملموس شود.
کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر مناسب چه کسانی است؟
مطالعهی کتاب حاضر را به تمام علاقمندان به داستانهای اجتماعی ایرانی توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر میخوانیم
اطراف محوطه شلوغ است، بر کف آسفالت جعبه و لیوانهای آبمیوه افتادهاست و آسفالت از آبمیوه خیس است، بعضی در حال فیلمبرداری هستند، مأموران، مردم و خودروها را از محیط دور میکنند، خودروی دیگری از نیروی انتظامی با هدایت سایر نیروها میرسد، سرهنگ نظری از خودرو پیاده میشود و آرام به سمت شاهدان حرکت میکند، چهرهها برایش آشناست، حرکتش را تندتر میکند و آرام میدود. عصر روز چهارشنبه بود. خیابان پر از خودرو بود و صدای بوقشان هر از گاهی به گوش میرسید، هر چند قدم به چند قدم، برگهای زرد درختان روی زمین پیدا میشد، باد ملایمی میوزید و برگها را آرام جابهجا میکرد، سوزناک نبود، اما پاکبان نارنجیپوشی را که سعی در جمع کردن برگها داشت اذیت مینمود. در آسمان ابرهای خاکستری در حال مسابقه با یکدیگر بودند، انگار میخواستند ببارند، اما زورشان نمیرسید.
مطابق معمول، بچهها با هم قرار گذاشتند که به گردش بروند. کتایون و نسترن با هم در حال صحبت بودند و دستشان در دست هم بود و روی موزائیکهای قرمز و سفید راه میرفتند، شهره و نیلوفر هم در حال شیطنتهای همیشگی خود بودند و دست از شیطنتشان بر نمیداشتند، نیلوفر دستانش را باز کرده بود و از روی جدولهای آبی و سبز کنار خیابان، و شهره هم مانند پنگوئن راه میرفت، با هم صحبت میکردند، توجه رهگذران به آنان جلب شده بود اما آنان توجهی نمیکردند، حسام هم پشت سر همهی آنان، کت خود و کولههای شهره و نیلوفر را با خود حمل میکرد، سرش پائین بود و تعداد برگهای زردی را که زیر پایش له میکرد از روی کنجکاوی میشمارد، هر از گاهی سر خود را بالا میآورد و از بالای عینک خود مراقب خواهران خود بود و به آنان میگفت: "مواظب باشین نیفتین دخترا" و دخترها هم بدون اینکه از تذکرات مکرر برادر خود ناراحت شوند با هم جوابش را میدادند: "چشم"
فهرست مطالب کتاب
شروع یک پیوند
مادر
بچههای من بزرگ شدن
آن تصادف لعنتی
هندسهی عشق
شاهزادهی آلمانی
چرا جام مرا بشکست مجنون
وای به روزی که بگندد نمک
شش و بش
نزدیکتر از خواهر، نزدیکتر از برادر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نزدیکتر از خواهر نزدیکتر از برادر |
نویسنده | محمد شیخ مولائی |
ناشر چاپی | انتشارات جیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 152 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6290-96-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |