معرفی و دانلود کتاب مریلین مونرو سر جردن!

معرفی کتاب مریلین مونرو سر جردن!

کتاب مریلین مونرو سر جردن! نوشته‌ی گلاره عباسی، یک رمان ساده و صمیمی در توصیف زندگی زنی خانه‌دار است که دنیای درونی پرتلاطمش را در میان آرزوهای دور و دراز گذشته و سرخوردگی‌های روزمره‌ با ما به اشتراک می‌گذارد. رمانی که علی‌رغم آغاز شدنش در آشپزخانه، تجربه‌ای بسیار فراتر از روزمرگی‌های یک زن را برای مخاطبانش به تصویر می‌کشد.

درباره‌ی کتاب مریلین مونرو سر جردن!

گلاره عباسی، رمان مریلین مونرو سر جردن! را در حالی شروع می کند که شخصیت اصلی آن، نیلوفر، در حال پختن خورشت کرفس است، شاید در ابتدا خیال کنید با داستانی رو به رو هستید که موضوعی کلیشه‌‍ای را برایتان تعریف می‌کند و دغدغه‌ی زنان را به محیط آشپزخانه تقلیل می‌دهد. مخصوصا اگر ببینید، هر فصل کتاب هم، به اسم یک غذا نامگذاری شده است. اما این اشتباه را نکنید. کتاب مریلین مونرو سر جردن! یک اثر داستانی درباره‌ی زن به عنوان یک انسان است. انسانی که آرزو، عشق، عقده، هوس و وسوسه دارد و شکست، ناکامی، تبعیض، تنهایی و خشم را تجربه می‌کند.

نیلوفرِ داستان مریلین مونرو سر جردن!، که آرزوی بازیگر شدن داشته، گاهی به قدری سرخوش است که خودش را مرلین مونروی افسانه‌ای تصور می‌کند و گاه از شدت افسردگی نمی‌تواند حتی از جایش تکان بخورد. او در میان امیال و آرزوهای دور و دراز روزهای جوانی‌ و موقعیت فعلی‌اش در کشمکش است. این کشمکش او را میان حالاتی از سرخوشی بی‌حد و مرز تا افسردگی شدید به این‌طرف و آن‌طرف می‌کشاند. همین رفت‌وبرگشت‌های مداوم باعث می‌شود فصل به فصل با کتاب پیش بروید تا ببینید شخصیت اصلی داستان چگونه رشد می‌یابد، چطور می‌تواند بر این تناقض‌ها غلبه کند و بالاخره با زندگی خود چه می‌کند. داستانی که در انتها شما را غافلگیر خواهد کرد.

کتاب مریلین مونرو سر جردن! اولین رمان گلاره عباسی، بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون است. با این حال، او در نویسندگی هم حرفی برای گفتن دارد و توانسته رمانی با شخصیت‌پردازی موفق، زبانی ساده و خواندنی، موقعیت‌هایی غافلگیرکننده و کششی فوق‌العاده بیافریند که هم خواننده‌های آماتور و هم خوانندگان حرفه‌ای و اهل قلم را راضی نگه می‌دارد.

گلاره عباسی در کتاب مریلین مونرو سر جردن! از تشبیهات جذابی استفاده کرده است که به یکی از بهترین ویژگی‌های مهم کتاب تبدیل شده. تشبیهاتی که در نامگذاری فصل‌ها با نام غذاها نیز دیده می‌شود. وقتی هر فصل را می‌خوانید، درک می‌کنید که این نام، چرا برازنده‌ی آن فصل بوده است. از این دست بازی‌های ادبی خلاقانه و دلچسب در کتاب زیاد است اما نویسنده در استفاده از آن زیاده‌روی نکرده. علاوه بر این، فضاسازی درخشان و تأکید بر جزئیات نیز از دیگر نقاط قوت این کتاب به‌شمار می‌رود.

کتاب مریلین مونرو سر جردن! از سری کتاب‌های بوف نشر نیماژ است که به چاپ سوم رسیده است.

کتاب مریلین مونرو سر جردن! برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی رمان مریلین مونرو سر جردن! برای همه‌ی کسانی که به رمان‌های ایرانی علاقه‌مند هستند، مناسب است.

در بخشی از کتاب مریلین مونرو سر جردن! می‌خوانیم

دو ساعتی می‌شد دمِ در منتظر بودم. برف تا بالای ساق پایم نشسته بود. کم‌کم به فین‌فین افتاده بودم. تعداد زن‌هایی که برای خرید خوراکی‌های چهارشنبه‌سوری هول می‌زدند، بیشتر شده بود. چرا همه‌ی شهر جمع شده بودند توی خیابان ما؟ صورتم بدجوری گل انداخته بود از سرما. نیلوفر بیشتر از قبل آویزان پنجره شده بود و صورت او هم گل انداخته بود؛ ولی از عصبانیت و نگرانی. دوتایی بیشتر از همه نگران خنده‌های دکتر و دوقلوها بودیم. موبایل گروه فیلم‌برداری جواب نمی‌داد. چهار ساعتی بود که دمِ در ایستاده بودم. با صدای یک نارنجک که نزدیک پایم خورد، متوجه شدم که برف تا زانوهایم رسیده. با صدای نارنجک، یکی از همین زن‌های سیاه‌پوش شبیه هم که انگار نگران قحطی چهارشنبه‌سوری بود، پخش زمین شد. چندتا بسته‌ی ماکارونی، گوشت چرخ‌کرده، پیاز و سیب‌زمینی و زن سیاه‌پوش می‌لولیدند توی برف‌ها. نمی‌توانستم کمکش کنم. تقصیر خودش بود. چه وقت غذا پختن بود؛ روزی که نخستین روز فیلم‌برداری زندگی من بود.

انگشت‌های پایم از سرما بی‌حس شده بود. دست‌هایم جان نداشت. چترم دیگر شبیه بالرین‌های خیابان‌های پاریس نبود و همه چیز شبیه قبل شد. پاریس پر کشید رفت کشورش و من ماندم و دماغی که فینش آویزان بود و سینوزیتی که شروع کرد به تیر کشیدن. مریلین مونرو شد شبیه آن کیک هویج وارفته که نیلوفر انداخته بود توی کیسه‌ی زباله. یا شبیه ته‌مانده‌ی کیک تولد دوقلوها که تا صبح کنار شومینه روی میز مانده بود؛ وارفته و آب‌شده.

گروه فیلم‌برداری شماره‌ام را بلاک کرده بود و من شدم یکی از همین زن‌هایی که می‌لولد توی پیاده‌رو و هول می‌زند که خرید چهارشنبه‌سوری بکند. به یک پراید قراضه گفتم مستقیم و با نگاهم التماسش کردم. دمِ نخستین سوپری که دیدم، پیاده شدم و یک کیسه‌ی سنگین پر کردم از ماکارونی و سیب‌زمینی و پیاز سفید و سرخ. رسیدم خانه. شب ازشدت تب و گلودرد حتی صدای مسخره کردن دکتر و دوقلوها را هم نشنیدم. صبح که بیدار شدم، با فین‌فین و به کمک قرص کلداستاپ و آب‌نمک فراوان نشستم کف آشپزخانه. آن‌جایی که لوله‌های آب گرم از زیرش رد می‌شود، نشسته‌ بودم و سیگار می‌کشیدم. یک‌جوری نشستم که پشتم به فر مجردی باشد.

فهرست مطالب کتاب

خورش کرفس
خورش قرمه‌سبزی
قلیه‌میگو و حلوا
لوبیاپلو
کشک و بادمجان
ماکارونی
آبگوشت
زرشک‌پلو با مرغ