معرفی و دانلود کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی
برای دانلود قانونی کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی
اگر فکر میکنید تابستان فقط برای هندوانه خوردن و لمدادن جلوی کولر است، کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی از سولماز خواجهوند را بخوانید تا ببینید که سخت در اشتباهید؛ در بعضی تابستانها ممکن است ناگهان وسط پروژهی «پیداکردن شوهر برای مادر معلمتان» گیر بیفتید، آن هم با دوچرخهای که زنگش همیشه خراب است و رفیقی که یکدستش همیشه توی دماغش است و آنیکی دستش هم مثل آفتابه از همه چیز کوتاه است! بله، ما داریم دربارهی یک تابستان خیلی معمولی حرف میزنیم… معمولی ولی به سبک دوتا بچهچلمن!
دربارهی کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی
این کتاب ضمانت نمیکند که از خنده رودهبر نشوید؛ کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی نوشتهی سولماز خواجه وند، از آن داستانهاییست که وقتی شروعش کنی، دیگر کارَت ساخته است؛ چون به حدی خواندنش میچسبد که تا تهش را درنیاوری، ولکنش نیستی. این داستان از زبان آرتین روایت میشود؛ پسربچهای پر شروشور با رفیق بامعرفت و کمی خنگش، سامیار. این دو تا، به هوای رفتن به اردوی مدرسه، تصمیم میگیرند یک کار خیر انجام دهند و چه کاری خیرتر از پیداکردن یک شوهر ترگلورگل برای خانم لک، مادر محترمِ آقا معلمشان؟
و ازآنجاییکه کار خیر را حاجت هیچ استخاره نیست، این دو کفتر جَلد افتادهاند به جان پیرمردهای چپرچلاق محل! از قصاب و آپاراتی بگیر تا کلهپز، همهشان یکییکی بررسی میشوند که مجردند یا نه؟ پوکیاستخوان دارند یا نه؟ و البته دندانهایشان مال خودشان است یا نه؟ هر عملیات خواستگاری با کتکهای آبدار و لگدهای جانانه همراه است تا جایی که به پرتاب کلهی گوسفند به سمتشان ختم میشود، اما مگر این دو عدد سیریش و موی دماغ گوششان بدهکار است؟
خلاقیت سولماز خواجهوند در استفادهی ریتمیک از ضربالمثلهای فارسی در خلال داستان، شگفتزدهتان میکند و ویژگی مهمی که این کتاب را از دیگر کتابهای طنز کودکونوجوان متمایز ساخته همین نثر شیرین و سرشار از ضربالمثلهای شنیدنی آن است. نویسنده با زبانی صمیمی، قلمی بازیگوش و اصطلاحها و ضربالمثلهای ریزودرشت، فضای بامزهی محله و دنیای شیطنتآمیز بچهها را طوری تصویر کرده که هیچ راهی برای نخندیدن باقی نگذاشته است. آرتینِ این قصه دقیقاً همان شاگردِ خرابکاری است که باوجود همهی شیطنتهایش، همیشه توی دفترش کلی ضربالمثل مینویسد و آخرش هم وقتی که نطقش گل کند، همه را یکجوری آن وسط به هم میبافد که برق از سر هرکسی که آن دوروبرها است، میپرد.
در جریان همهی این ماجراهای عجیبوغریب، سولماز خواجه وند موفق میشود بدون اینکه شعار بدهد، به موضوعاتی جدی مثل تنهایی آدمها، اهمیت خانواده، خجالت بزرگترها از ازدواج مجدد و تلاش بچهها برای فهمیدن دنیای بزرگترها بپردازد و درعینحال همهی اینها را در قالب یک روایت هیجانانگیز پر از دوچرخهسواری، دویدن، فرار از دست آچار و ساطور و دمپایی گنجانده است. این کتاب با تصویرگریهای غزاله بیگدلو از کتابهای پرنده آبی گروه کودکونوجوان انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر یک نوجوان پایهی خنده و داستانهای طنز دارید که عاشق ماجراجویی هم هست، یا حتی خودتان دلتان هوس یک خندیدن درست و درمان با ادبیاتی شیرین و خودمانی کرده، این کتاب نوش جانتان! مخصوصاً اگر از آن آدمهایی هستید که با شنیدن ضربالمثلهای شیرین فارسی، کیف میکنید و قند توی دلتان آب میشود.
در بخشی از کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی میخوانیم
به سامی چشمک زدم. خندیدم و گفتم: «پس کی بیاییم شیرینی بخوریم؟»
گفت: «شیرینی چی؟»
چشمک زدم و با خنده گفتم: «ایشالا ازدواج کنید از تنهایی در بیایید...!»
آچار را انداخت روی میز و تو صورتم با اخم نگاه کرد و گفت: «من ازدواج کنم؟ خودم؟»
اخمهایش را بیشتر کشید توی هم و صدایش را بلند کرد و گفت: «برو بچه، برو! من خودم خانواده دارم. عجب دوره زمونهای شدهها»
عقبعقب رفتم گفتم: «الکی نگو خودت گفتی چند وقته نیستند.»
آچار را از روی میز برداشت و دوید دنبالمان. من و سامی در رفتیم وسط خیابان. گفتم: «از قدیم گفتند با پول زیر سبیل شاه میتونی نقاره بزنی، ولی نگفتن با پول میتونی چاخان بگی!»
همینطور که با چشمهای گشاد هاشم آپاراتی را نگاه میکردم، سقلمه زدم تو کمر سامی و گفتم: «تو یک چیزی بگو! چوب بلال دنبال خودم آوردم!»
آقا هاشم همینطور که آچار به دست جلوی مغازهاش ایستاده بود، گفت: «جلو بیایید، خونتون گردن خودتونه. جون به لبم کردید!»
گفتم: «جون تو جونه، جون ما هویج؟!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ماجراهای دو تا بچه چلمن در یک تابستان خیلی معمولی |
نویسنده | سولماز خواجه وند |
ناشر چاپی | انتشارات پرنده آبی |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 186 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-453-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان طنز ایرانی، کتابهای داستان و رمان طنز نوجوان |