معرفی و دانلود کتاب لکههای ته فنجان قهوه
برای دانلود قانونی کتاب لکههای ته فنجان قهوه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب لکههای ته فنجان قهوه
اگر قرار باشد همه آدمها یک تجربه مشترک از عشق داشته باشند، هیجان و جذابیت عاشقی رنگ میبازد. اما این اصل درباره عشق اول فرق میکند! کتاب لکههای ته فنجان قهوه نوشته رضا ارژنگ داستانی درباره عشق و دلدادگی و چالشها و سردرگمیهای میان یک خانواده متوسط و معمولی است که از خواندن آن لذت خواهید برد.
دربارهی کتاب لکههای ته فنجان قهوه
حکایت عشق و دلدادگی، حکایت امروز و فردا نیست. شاید بتوان گفت به اندازه قدمت بشریت و زیست انسانها، روایتهای عاشقانهای وجود دارد که بیزمان و بیمکان و بدون مرزند!
هیچ قانون قطعی و نوشتهشدهای هم برای رخ دادن عشق و اولین جرقههای احساسی میان آدمها وجود ندارد. اصلاً قوانین عشق در دنیا آنقدر ناشناختهاند که کشف کردن آنها کار چندان آسانی نیست و به اندازه تجربه آدمها، میتوان برای آن قانون و تبصره نوشت!
اما یک ضربالمثل جالب فرانسوی وجود دارد که قانون ثابتی را دربارهی عشق اول بیان میکند و آن این است که «آدمها معمولاً به عشق اولشان نمیرسند!» اصلاً عشق اول رخ میدهد برای نرسیدن! شاید برایتان عجیب باشد اما اگر زیر پوست شهر حرکت کنید و چند کلامی را با آدمهای عاشق حرف بزنید، همین را به شما میگویند!
کتاب لکههای ته فنجان قهوه نوشته رضا ارژنگ از جمله رمانهای عاشقانه ایرانیست که روایتگر زندگی یک خانواده متوسط شهری با دهها دغدغه و نگرانی و سردرگمی آنها در زندگی خانوادگیشان است. قصه پیش روی شما با دو موضوع محوری عشق و اتفاق جلو میرود و شما را با پیچیدگیهای رفتاری و تصمیمگیریهای لحظهای شخصیتهایش همراه میکند. این رمان فرصت خوبی به شما میدهد که هرچه بهتر و عمیقتر درباره عشق، چالشهای آن و مسئله مهم «رسیدن یا نرسیدن» فکر کنید!
کتاب لکههای ته فنجان قهوه برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران داستانها و رمانهای عاشقانه ایرانی از خواندن این کتاب لذت میبرند.
در بخشی از کتاب قهوههای ته فنجان قهوه میخوانیم
واقعیت هنوز وحشتناک بود، وحشتناکترین. وقتی گوشی را گذاشت این فکر تنها چیزی بود که توی سرش دور میزد. صدا با صدای بهرام هورمزد مو نمیزد با این حال خودش را معرفی نکرده بود. تنها برای فردا وقت گرفته بود. سعی کرد فکر کند هنوز نسبت به بهرام هورمزد چه احساسی دارد. دوستش داشت. به اندازهای که همهی این سالها نتوانسته بود ببخشدش. بهرام هرگز به او ابراز علاقه نکرده بود. شاید ازدواج آن سالها هم یک جور انتقامگیری ذهنی از بهرام بود، انتقامی عجولانه. بهرام هورمزد خجول بود، شاید هم مغرور. از آنهایی نبود که احساساتش کف دستش باشد.
فکر کرد اگر برای برداشتن کیفش به دفتر برنگشته بود، صدای زنگ تلفن را نمیشنید، همینطور صدای بهرام هورمزد را. سعی کرد این اتفاق را چندان جدی نگیرد. وقتی داشت درِ دفتر را قفل میکرد، تمام تلاشش را کرد که دیگر به او فکر نکند. چرا اتفاق اینطور سمج، آدمها را بازی میداد؟ صدای استارت به نظرش حالت التماس داشت. به احتمال زیاد بهرام هورمزد او را از یاد برده بود، وگرنه چه دلیلی داشت که توی هتل دستکم سلام و علیکی نکنند؟ یک اتفاق مسخرهی دیگر. استارت دوباره با همان صدای نالهمانند التماس کرد. همیشه یادش میرفت به مکانیکی برود. بالاخره شمعها جواب استارت را دادند و سواری روشن شد. در طول این ده سال فهمیده بود که ناچار است با دوروبرش کنار بیاید. این که «کسی که دوستش داری، بهراحتی بتواند فراموشت کند.» برایش یکی از اصول واقعیت شده بود، واقعیتی که اگرچه پذیرشش سخت بود لااقل باید با آن کنار میآمد. انگار همهی فکرها یا موقع خواب سراغش میآمدند یا وقت رانندگی. باید سر راه، شبنم را از کودکستان برمیداشت.
تعبیر عشق یکطرفه برایش خیابان یکطرفه را تداعی میکرد، یک تعبیر بیمعنی. فقط باید میراند. این فکر که مادر یک دختر پنج ششساله دوباره به فکر این حرفها بیفتد، برایش خندهآور بود. قاعدتاً در سن و سال او، عشق باید از قالبهای احساساتی و رمانتیکش دور میشد. مگر پیشتر همینطور نشده بود؟ اصلاً ازدواجش با مهدی انگار یک جور انجام وظیفه بود تا هر چیز دیگر. وقتی میخواستند جدا شوند، هر دو راضی بودند. فهمیده بودند که به درد هم نمیخورند. چیزی که مریم نیازی به فهم دوبارهاش نداشت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب لکههای ته فنجان قهوه |
نویسنده | رضا ارژنگ |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-369-020-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |