معرفی و دانلود کتاب لعین

عکس جلد کتاب لعین
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب لعین و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب لعین و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب لعین

مجید غروی در کتاب لعین به روایت دو سفر می‌پردازد. سفری درونی و سفری بیرونی که برای شخصیتی به نام نیما اسفندیاری رخ می‌دهد. نیما و هم‌تیمی‌هایش در مسیر یک اردوی ورزشی هستند که او گرفتار دوزخی سرد می‌شود و هم‌زمان با این گرفتاری، پسر پا به جهانی ناآشنا می‌گذارد. سفری دیگر نیز آغاز شده؛ سفری درونی که نیما در آن با پنهان‌ترین امیال و خواهش‌های سرکوب‌شده و محبوسش ملاقات می‌کند.

درباره‌ی کتاب لعین

مجید غروی، نویسنده‌ی جوان و توانای ایرانی‌ست که طرفداران رمان‌های فارسی پیش از این او را با کتاب «سبّت» می‌شناختند. سبک داستان‌نویسی او بی‌تأثیر از مکتب‌های زادگاهش، یعنی اصفهان نیست و کتاب‌هایش در عین داشتن خط داستانی مدرن، دربرگیرنده‌ی متون کهن و چینش کلاسیک کلمات هستند. «لعین» مجلد دوم از مجموعه‌ی «زاینده‌رود» است. غروی در «سَبَّت»، کتاب اول این مجموعه، به روایت روزگار پرفراز و نشیب احمد و افسانه‌ ابریشمی پرداخته بود و فضای داستان در پاییز پرحادثه‌ی پنجاه‌و‌هفت می‌گذشت. سبّت داستان نویسنده‌ای بود که می‌خواست درباره موضوع مرگ بنویسد و در تلاش بود میان سلسله مرگ‌هایی که پیرامونش رخ می‌دادند، ارتباطی پیدا کند. «لعین» اما، سرگذشت روزهای نوجوانی و جوانی پسری به‌نام نیما اسفندیاری است. پسر داستان با هم‌تیمی‌هایش عازم یک اردوی ورزشی هستند که یک‌باره خود را گرفتار در دوزخی سرد می‌بیند. این درد و گرفتاری اما با سفری دیگر نیز هم‌زمان شده؛ سفری درونی که نیما در آن با امیال نفسانی و خواهش‌های سرکوب‌شده‌ی خود مواجه می‌شود.

معرفی و دانلود کتاب لعین

نیما به هزارتویی تاریک پا گذاشته که موانع ذهنی و واقعی زیادی را در خود نهفته دارد و گاه‌گاه حتی با دیوهایی دست‌به‌گریبان و درگیر می‌شود که قصد گمراهی‌اش را دارند. درد است که بر جان این پسر می‌افتد و کشمکش‌های فراوانی را تجربه می‌کند اما بعد از هر خانی که از سر می‌گذراند، چراغی تازه مسیرش را روشن می‌کند. مقصدش همچنان تاریک، دور و ناپیداست، اما شاید حضور و غیاب مداوم یلدا باشد که راهنما و گره‌گشای کار اوست.

غروی داستان کتاب لعین را در دو بخش «بیرون» و «درون» به رشته‌ی تحریر درآورده که دقیقاً بازگوکننده‌ی دو سفر نیماست. او روایت سرگذشت نیما را با توصیف صحنه‌ای منزجرکننده و کابوس‌مانند از یک جشن عروسی آغاز می‌کند. عروسی به‌غایت زشت و کریه‌المنظر با پوست چرکِ پُرچروک، چشمی تاریک چون دهلیز مرگ، دستی ناتوان و بی‌قدرت و قلبی که دیگر خوب نمی‌تپد. آقای کفیلی این عجوزه را «عروس» می‌نامد! توصیف این صحنه شاید نمادی است که غروی برای ناکامی، ناامیدی و ناباوری نیما و دیگر نوجوانان عازم اردو به کار برده است. پسرانی که مرد نبودند؛ هجده‌ساله نشده، دیپلم نگرفته، سربازی نرفته، زن را جز در عالم خواب یا خیال نشناخته و با این همه، جوان هم نیستند. هیچ‌کدام از آن‌ها هنوز معنای عشق را درنیافته و با پستی‌وبلندی زندگی آن‌طور که باید و شاید، درنیامیخته‌اند.

صبح بسیار سردی است، تاریک و خلوت؛ همه‌ی مغازه‌ها بسته‌اند و پنجره‌ی منازل نیز خاموش. پسرها در برابر «اداره‌ی کل تربیت‌بدنی استان» که هیچ نوری روشنش نمی‌کند، در میان باغ‌های تودرتوی چهارباغ گرد هم آمده‌اند، پنهان از چشم عابرانی که به‌ هوس خوردن صبحانه‌ای گرم از خانه بیرون زده و بی‌توجه از کنارشان می‌گذرند. نیما در میان جمع دوستانش بی‌خبر از همه‌جا ایستاده است و سرخوشانه با آن‌ها به خنده و گفت‌وگو مشغول است، پسرها یک‌به‌یک از راه می‌رسند و به جمع دوستانشان می‌پیوندند. دست سرنوشت در این صبح وهم‌آلود برای هیچ‌یک از آن‌ها سفری دردناک را رقم نزده، نیما اما در ابتدای راهی سخت و پرآشوب است که هیچ از آن نمی‌داند، راهی که شاید به انتخاب خود هرگز قدم به آن نمی‌گذاشت!

نشر چشمه کتاب لعین را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان علاقه‌مند قرار داده است.

کتاب لعین برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های فارسی با درونمایه‌ی عمیق و مفهومی علاقه دارید، پیشنهاد می‌کنیم مطالعه‌ی کتاب لعین را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب لعین می‌خوانیم

صدایی نیما را از عالم کابوسی غریب به بیرون (جهان یا کابوسی نو) برکشید؛ به دستی می‌مانست که مغروقی را از لجن مرداب بیرون کشد. «بیداری؟» پس زنده است و این‌همه کابوسی بیش نیست. چشمِ برافروخته از داغِ تب گشود و عباس‌آقا را در کنارش یافت. به خود آمد و سرگیجه‌اش را پنهان کرد؛ نشست و حسن را دید خندان و در پشت‌سر مربی. از نو چشم گشود. سجاد به جای آن‌که به زیر پتو برود فرصت را مناسب یافت تا برخیزد و بر صندلی بنشیند. فرهاد دمپایی را بر کف مینی‌بوس انداخت. نیما می‌سوخت؛ به کوره‌ای می‌مانست تهی، خالی از فلز یا غذا یا ابزار. «فقط کمی تب دارم.» خوبم. زنده می‌مانم، می‌تازم، می‌دانم. سیاهی عباس‌آقا در هاله‌ای از دود سیگار آقای کفیلی گرفتار بود. عطر سیگار آقای کفیلی تیم را جمله به هوس سیگار انداخت و همه عهد کردند که پس از بازگشتن عباس‌آقا به سرجای خود و وقتی که آقای کفیلی سیگار بعدی را روشن کرد بر ردیف آخر حلقه بزنند و از سیگاری کام بگیرند تا بویش با عطر سیگار آقای کفیلی یکی شود.

هیچ‌یک چنین نگفت، اما همه چشم در چشم یکدیگر دوختند و گفتند و تأیید کردند و لبخندی به چهره آوردند از این توافق. عباس‌آقا نیز لبخندی به لب داشت و با این‌همه غمگین می‌نمود. «نیازی نداری؟ چای و آب، قرص و دوا، اصلاً دکتر رفته‌ای؟» قرص، دارو، دوا تصویر شفاف سلامتی را در پیش چشم نیما آورد. گفت که دارو دارد. پس برخاست، اما دست مقتدر عباس‌آقا وی را بر سرجایش نشاند که «بگو کجاست؟» ممنون، نمی‌توانید آن را بیابید، من. «کجاست؟ تاریک است. بچه‌ها، کسی نمی‌داند وسایل نیما کجاست؟» در صندوق است. خودم می‌توانم. «تو استراحت کن.» حسن به بازی درآمد که می‌داند وسایل نیما کجاست؛ می‌تواند آن را زود بیابد. «آقای کفیلی، آقای کفیلی، قربان دست‌تان، اندکی توقف کنید تا داروی این بچه را بیاورم؛ آخر ناخوش است. لعنت به تو حسن.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب لعین
نویسنده
ناشر چاپینشر چشمه
سال انتشار۱۴۰۲
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات280
زبانفارسی
شابک978-622-01-1043-9
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان فلسفی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب لعین

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب لعین

برای دریافت کتاب لعین و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.