معرفی و دانلود کتاب صوتی روایتی ساده از ماجرایی پیچیده

معرفی کتاب صوتی روایتی ساده از ماجرایی پیچیده

کتاب صوتی روایتی ساده از ماجرایی پیچیده اثر ابراهیم حسن بیگی، روایتگر برهه‌ای از تاریخ است و مفهوم برتری و نابرابری و ظلم و ستم و در یک کلام استکبار، را برای نوجوانان امروزی بازگو می‌کند.

این رمان روایتی ساده از ماجراهایی‌ست که شخصیت نوجوان باید آن‌ها را از سر بگذراند و فراز و نشیب‌های زندگی او را بیان می‌کند.

کتاب روایتی ساده از ماجرایی پیچیده، داستانی روان و خوش‌خوان از اتفاقاتی است که در دوران ارباب رعیتی در ترکمن صحرا رخ می‌دهد و داستان پسر نوجوان ترکمنی به نام الیاس را روایت می‌کند که درگیر عشق نافرجام دختر خان روستایشان صفورا می‌شود و در ذهنش فکر ازدواج با او را می‌پروراند. عشقی که خیلی زود نفرت جایگزینش می‌شود.

سرکرده‌های خان، برادرش یوسف را می‌کشند و عروسی او را تبدیل به عزا می‌کنند و از آن پس الیاس مدام در پی گرفتن انتقام خون برادرش است و این ماجرا با اتفاقات و مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همراه است. روایت الیاس در این رمان روایت زمین و خان و رعیت و صد البته ظلم و ستم با چاشنی عشقی ناخواسته در الیاس است. این کتاب تلاش دارد تا در خلال داستان الیاس و خانواده‌اش، مفاهیم بزرگ‌تر و عمیق‌تری مانند عدالت‌خواهی را برای نسل امروز روایت کند.

در پشت جلد این کتاب نوشته شده است: «کشته شدن برادرش یوسف، آن هم جلوی چشم خودش و آن هم دو هفته بعد از مرگش که حتی نگفته‌اند قاتلش کیست و کجاست و چه غلطی می‌کند خیلی زور داشت. الیاس می‌دانست قتل به دستور خان یا پسرش انجام شده است. اما پدر و دایی شکور می‌گفتند باید این حرف را ثابت کرد.»

ابراهیم حسن‌بیگی، نویسنده کودک و نوجوان، در سال 1336 در گرگان متولد شد. او در سال 1359 در آموزش و پرورش استخدام و پس از دو سال مدیر امور برنامه‌های رادیو گرگان شد. کتاب «ریشه در اعماق» او در طی سال‌های 1375، 1377، 1379 و 1381 به عنوان کتاب برگزیده 20 سال داستان نویسی انقلاب و دفاع مقدس انتخاب شده و جوایز متعددی کسب کرده است.

در قسمتی از کتاب صوتی روایتی ساده از ماجرایی پیچیده می‌شنویم:

«الیاس نمی‌دانست گرفتار عشق نافرجامی شده است. فکر می‌کرد او هم می‌تواند مثل برادرش، یوسف که وقتی دل در گروِ نورجمال بست موضوع را به پدرش گفت و مجلس خواستگاری و بعد نامزدی و تاریخ ازدواج تعیین شد به همین راحتی با صفورا ازدواج کند و قال قضیه را بکند. فوقش تاریخ عروسی را می‌گذاشتند برای چند سال دیگر که درسش تمام می‌شد و می‌رفت سر کار. درست مثل برادرش، یوسف، که حالا بیست‌ و دو ساله بود و توی درمانگاهی در شهر کار می‌کرد. و اگر نبود این فکرهای بچه‌گانه، الیاس دق می‌کرد.

الیاس اما آن روزها دق نکرد تا شبِ عروسی برادرش، یوسف، که زمان و زمین زیر و رو شد و جای عشق صفورا را نفرتی زودهنگام و بزرگ از هر چه خان و خان‌زاده بود پُر کرد...».

فهرست مطالب کتاب صوتی