معرفی و دانلود کتاب صوتی روایتهای زنانه
برای دانلود قانونی کتاب صوتی روایتهای زنانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی روایتهای زنانه
کتاب صوتی روایتهای زنانه نوشتهی رضا فیاضی، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که همگی از زاویه دید زنان مختلف روایت میشوند. زنان در این قصهها، از عشقهای بیوصال و ناکامیها و دلشکستگیهایی میگویند که پیش از این هیچ گوشی، محرم شنیدنشان نبوده است.
دربارهی کتاب صوتی روایتهای زنانه
ملی، ریحان، بیبیجان، گلدونه و یا هر چیز دیگر؛ نام زن برابر با احساساتی است که هیچ موجودی توانایی درک آنها را به این عمق و اندازه ندارد. زنها همیشه مورد ظلم واقع شده و نادیده گرفته شدهاند، حرفهای ناگفتهی بسیاری دارند که هیچوقت، حتی شاید تا پایان عمر، گوش محرم و شنوایی برای گفتنشان پیدا نکنند و قصهی این رنجهای پنهان را با خود به گور ببرند. رضا فیاضی در کتاب صوتی روایتهای زنانه، بخش کوچکی از این داستانها را روایت کرده است.
کتاب صوتی روایتهای زنانه مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هر یک قهرمان و خط سیری مجزا از یکدیگر دارند. آنچه این داستانها را به هم مربوط میکند، زاویه دید زنانه و البته تم عاشقانهی آنهاست. عاشقانههایی که با وجود معصومیت و قابل باور بودنشان، اغلب پایانی تلخ دارند و به هجران منتهی میشوند.
در قصهی اول این کتاب، ماجرای به دنیا آمدن کاراکتری به نام «گلدونه» را میشنویم. «ملی» که قصه از زاویه دید او روایت میشود، یک بازیگر شایستهی تئاتر است که با همسرش «جلال» که یک منتقد هنری است زندگی میکند. ملی باید در جدیدترین اجرایش، کاراکتری را خلق کند که گلدونه نام دارد. او تمام تلاشش را میکند تا گلدونه را بهتر بشناسد؛ در میان سطرهای کتابها به دنبالش میگردد، در فیلمها جستجویش میکند و حتی ساعتها جلوی آینه میایستد و به تصویر خودش خیره میشود تا گلدونه را در عمق چشمان ملی پیدا کند. حتی یک روز در خیابان، زنی را میبیند که به چیزی که از گلدونه در ذهنش ساخته بسیار نزدیک است و به خودش اجازه میدهد تا او را به خانه دعوت کند و از او برای اجرای نقش گلدونه الگو بگیرد، اما جلال با متانت و وقار همیشگیاش، به او یادآور میشود که برای خلق گلدونه نیازی به تقلید از دیگران ندارد و باید خودش او را در وجودش پیدا کند...
در داستان دوم کتاب صوتی روایتهای زنانه، ماجرای «ریحان» را میشنویم. ریحان زن بارداری است که جایی میان خاطرات گذشته و زمان حال گم شده و گویی در چارچوب دری که در حال بسته شدن است گیر افتاده. او که حالا ازدواج کرده و بچهای را به شکم میکشد، نمیتواند از خیال مردی که قرار بود روزی همسرش شود و برای همیشه جایی در میان خط مقدم جبهه گمش کرد، بیرون بیاید. او همیشه و در همه حال در حال عذاب کشیدن است؛ در خواب و بیداری ذهنش خاطرهی «حسام»، سرباز اعزامی به خط مقدم جبهه که هیچوقت برنگشت را مرور میکند و میداند حالا که به همسری مرد دیگری در آمده، این کارش چیزی شبیه به خیانت است. همسرش به او شک کرده و مدام فکر میکند زنش با غریبهای که نامش را در خواب صدا میزند و نامههای قدیمیاش را در صندوق چوبی ته کمد پیدا کرده سروسری دارد، اما ریحان خود میداند که بیگناه است و تمام تلاشش را میکند تا سایهی این شک و تردید را از زندگیاش دور کند...
در قصهی سوم، نام «بیبیجان» را میشنویم. پیرزن فرتوت اما خوشرویی که در این سالهای آخر عمرش، با نوهی کوچکش هماتاق شده و از خاطرات جوانی برایش میگوید. جایی در میان لالاییهای و بیخوابیهای نصفهشب، بیبیجان خاطرهی روزی را تعریف میکند که بدون میل و ارداهی خودش، مجبور شد زن ارباب روستا بشود و خاطرهی شریفترین مردی را که در تمام زندگی میشناخته، از سرش برای همیشه بیرون کند...
کتاب صوتی روایتهای زنانه کاری از نشر صوتی موج کتاب و انتشارات آواژ است. این کتاب را با صدای اعظم حبیبی، مونا خجسته، شقایق فروبار، کتایون صفویه مقدم و فریبا حاجی محمدی میشنوید.
کتاب صوتی روایتهای زنانه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای اجتماعی و عاشقانه با موضوع مسائل و مشکلات زنان علاقه داشته باشید، از این کتاب استقبال خواهید کرد.
در بخشی از کتاب صوتی روایتهای زنانه میشنویم
یقین دارم این حرف را که بزنم توی دلتان به من بخندید و مسخرهام کنید که ای بابا باز هم خرافات! توی عصر تکنولوژی و اینترنت بازهم دست از نحوست این عدد 13 بدبخت دربهدر برنمیدارید! اما بهتان میگویم که این 13 نحس است؛ نحس. لااقل برای من که اینطور بوده!
امروز 13 مردادماه سال نودوهشت است. من سیزدهساله میشوم؛ یعنی شدم. شب قبل برایم جشن تولد گرفتند و مادربزرگ خوشگل مامانی من «بیبی جان» خانم زنده بود و یک سکه طلای عهد ناصری هم بهعنوان هدیه تولد به من داد که چشم بعضیها را از حسادت ترکاند و وقتی از کنارشان گذشتم برایم چشم نازک کردند و با نگاه تحقیرآمیزشان توی دلشان به من گفتند: کوفتت بشود اِنشاالله!
و امروز که 13 مرداد است درست همین یک ساعت پیش «بیبی جان» را به خاک سپردیم و همین حالا از سر خاک برمیگردیم خانه.
بیبی جان و من هماتاقی بودیم. وقتی بابا اعلام کرد از امروز بیبی جان با ما زندگی خواهد کرد، من با افتخار او را به اتاقم راه دادم و تا زمانی که بابا تخت تازهای نخریده بود؛ تختم را در اختیارش گذاشتم. (گرچه با مخالفت شدید او مواجه شدم اما بالاخره موفق شدم او را روی تخت خودم بخوابانم و حتی برایش هم لالایی بخوانم تا خوابش ببرد) مامان و بابا میگویند: جای مادربزرگ و نوه عوض شده، حالا من مامانبزرگ و بیبی جان نوه من شده است. خب دیگر من عاشق بیبی جان بودم و مرتب هم قربان صدقهاش میرفتم و لپهای قشنگش را که هنوز تپلمپل بود میچلاندم و غرق بوسه میکردم.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی روایتهای زنانه |
نویسنده | رضا فیاضی |
راوی | اعظم حبیبی، مونا خجسته، شقایق فروبار، کتایون صفویه مقدم، فریبا حاجی محمدی |
ناشر چاپی | نشر آواژ |
ناشر صوتی | انتشارات موج کتاب |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲ ساعت و ۴۷ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |