معرفی و دانلود کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها

معرفی کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها

کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها، هشتمین کتاب از مجموعه‌ی فانتزی و تخیلی حماسه‌ی ویچر نوشته‌ی آندژی ساپکوفسکی است. در این مجلد گرالت ریویایی پس از شکار موجودی به نام ادر، دو شمشیر افسانه‌ای‌اش را از دست می‌دهد. او در تلاش برای دوباره به دست آوردن این دو شمشیر، درگیر توطئه‌های سیاسی و رازآلودی می‌شود که انتظارشان را ندارد.

درباره‌ی کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها

شخصیت اصلی مجموعه‌ی حماسه‌ی ویچر، گرالت ریویایی (Geralt of Rivia) است. او در جهانی زندگی می‌کند که هنوز هم در آن جادو وجود دارد و از کودکی آموزش دیده تا یک ویچر یا شکارچی هیولاها و موجودات جادویی شود. گرالت تلاش می‌کند خود را وارد بازی‌های سیاسی و قدرت نکند و تنها مطابق با اصول اخلاقی خاص خودش عمل می‌کند. جهان و موجوداتی که در این مجموعه با آن مواجه می‌شویم، عمیقاً الهام گرفته از اساطیر اسلاوی‌ست.

در کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها (Season of Storms)، گرالت موجودی به نام ادر را شکار می‌کند و پس از اینکه برای انجام مأموریتی به شهری دیگر به نام کِرَک می‌رود، توسط مقامات شهر دستگیر می‌شود و دو شمشیر جادویی‌اش را از دست می‌دهد. شمشیر‌های او که یکی از فولاد و دیگری از نقره ساخته شده‌اند مهم‌ترین سلاح‌هایش در برابر موجودات جادویی و افسانه‌ای هستند.

در ادامه‌ی داستان حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها، گرالت در شهر، دوست قدیمی‌اش یعنی دندلاینِ آوازخوان را می‌بیند و با کمک او به دنبال شمشیر‌هایش می‌رود. گرالت متوجه می‌شود پادشاه کِرَک، با اینکه فرزندان زیادی از ازدواج‌های متعددش دارد، هنوز وارث مناسبش را پیدا نکرده و در شرف ازدواجی دیگر است. از طرف دیگر، جادوگرانی در این شهر هستند که به دنبال بیشتر کردن قدرت‌شان به هر شکلی هستند و گرالت برای یافتن شمشیر‌هایش به کمک آن‌ها نیاز دارد.

گرالت در داستان حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها، با هیولاها و موجودات افسانه‌ای متفاوتی روبرو و درگیر می‌شود و این مبارزات داستان را بسیار مهیج و جذاب کرده‌اند. این کتاب پیش‌درآمد یا ادامه‌ای بر دیگر داستان‌های حماسه‌ی ویچر نیست و اتفاقات آن بین داستان‌های کتاب اول این مجموعه، یعنی کتاب آخرین آرزو رخ می‌دهند. در این داستان، شخصیت‌های یِنِفِر یا سیری حضور ندارند و تنها در جایی به ینفر اشاره می‌شود.

کتاب حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها توسط انتشارات آذرباد و به ترجمه‌ی بهناز حسینی و سینا طاوسی مسرور منتشر شده است. نسخه‌ی صوتی این کتاب را انتشارات ماه آوا به گویندگی محمود هادی زاده تهیه کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی حماسه‌ی ویچر

مجموعه‌ی حماسه‌ی ویچر (The Witcher Saga) که توسط نویسنده‌ی مشهور لهستانی، آندژی ساپکوفسکی نوشته شده است، یکی از محبوب‌ترین و مشهور‌ترین داستان‌های فانتزی در جهان است. این نویسنده برای شرکت در مسابقه‌ای، داستان کوتاهی بر اساس شخصیت گرالت ریویایی نوشت و پس از اینکه این شخصیت محبوبیت پیدا کرد، با الهام از اساطیر اسلاویک و همینطور قوه‌ی تخیلش، جهان این داستان را ساخت. به عقیده‌ی برخی، گرالت که خود را وارد بازی‌های سیاسی نمی‌کند و تنها بر اساس اصول اخلاقی سفت‌وسختِ خودش عمل می‌کند، نمود روحیه‌ی نئولیبرال و ضدسیاستِ لهستان در دهه‌ی 1990 میلادی و پس از فروپاشی شوروی‌ست. هرچه باشد گرالت و مجموعه‌ی حماسه‌ی ویچر توانسته است در طی این سال‌ها جایگاه خود به عنوان یکی از مهم‌ترین و غنی‌ترین مجموعه داستان‌های فانتزی در جهان پیدا کند.

افتخارات کتاب حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها

• نامزد دریافت جایزه‌ی یانوش ای. زاجدل در بخش رمان در سال 2014.
• نامزد دریافت جایزه‌ی ادبی یژی ژووافسکی در سال 2014.

نکوداشت‌های کتاب حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها

• این مجموعه داستانی‌ست که شما به راحتی می‌توانید در آن فرو بروید. (بازفید نیوز)

• لذت‌بخش، قدرتمند، بی‌پروا و گیرا. (وب‌سایت هایپبل)

• آندژی ساپکوفسکی مانند چاینا میه‌ویل و نیل گایمن، ایده‌ها و ژانر‌های قدیمی را می‌گیرد و از آن‌ها اثری جدید می‌آفریند. (وب‌سایت فاندیشن)

• آندژی ساپکوفسکی با صدایی مطمئن و غنی می‌نویسد که در نثرش نفوذ می‌کند و حتی پس از ترجمه نیز بر جای می‌ماند. (وب‌سایت SF Book Reviews)

اقتباس‌های سینمایی از کتاب حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها

اولین اقتباس سینمایی از حماسه‌ی ویچر، فیلم سینمایی‌ای است که در سال 2001 و با نام «ویچر» یا The Hexer در لهستان به کارگردانی مارک برودزکی (Marek Brodzki) ساخته شد. در این فیلم که بعدها سریالی نیز بر اساس آن ساخته شد، میخاو ژبروفسکی (Michał Żebrowski) در نقش گرالت، زبیگنیف زاماخوفسکی (Zbigniew Zamachowski) در نقش دندلاین و گراژینا ولشچاک (Grażyna Wolszczak) در نقش ینفر ظاهر شدند.

اقتباس نمایشی دیگری که از حماسه‌ی ویچر ساخته شد، سریالی‌ست که توسط نت‌فلیکس و به بازیگری هنری کویل (Henry Cavill) در سال 2019 ساخته شد. این سریال تحسین خود آندژی ساپکوفسکی را برانگیخت. او از انتخاب هنری کویل به عنوان ویچر بسیار راضی بود و باور داشت همانگونه که ویگو مورتنسن تبدیل به تجسم آراگورن شد، هنری کویل توانست تجسم گرالت ریویایی شود.

اما صحبت از اقتباس‌های صورت گرفته از حماسه‌ی ویچر بدون اشاره به سری بازی‌های کامپیوتری ویچر کامل نخواهد بود. به نوعی می‌توان گفت که این سری بازی‌ها بودند که توانستند ویچر را به جهانیان بشناسانند؛ تا آنچه که زمانی که باراک اوباما در یک سفر دیپلماتیک به لهستان سفر کرده بود، رییس‌جمهور لهستان قسمت دوم از این سری بازی‌ها را به او هدیه کرد تا نشان دهد کشورش چقدر توانسته است پس از فروپاشی شوروی و پس از رسیدن به دموکراسی در صنعت سرگرمی پیشرفت کند.

کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های فانتزی و تخیلی علاقه‌مندید شنیدن کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها به شما توصیه می‌شود. از طرف دیگر، اگر از طرفداران سری بازی‌های ویچر هستید یا به سریال ویچر علاقه‌مند هستید، از شنیدن این کتاب صوتی لذت خواهید برد.

با آندژی ساپکوفسکی بیشتر آشنا شویم

آندژی ساپکوفسکی (متولد 1948) نویسنده‌ی لهستانی‌ست که عمده‌ی شهرت خود را مدیون داستان‌های کوتاه و رمان‌های فانتزی خود است. او که در رشته‌ی اقتصاد تحصیل کرده بود و به شغل بازاریابی می‌پرداخت، برای یک مسابقه‌ی داستان کوتاه، داستان «ویچر» را نوشت و با نوشتن این داستان توانست تحسین منتقدین و خوانندگان را کسب کند. آندژی ساپکوفسکی که به علت نوشتن مجموعه داستان‌های ویچر برنده‌ی بسیاری از جوایز ادبی در لهستان و جهان شده است، در لهستان با نام «تالکین لهستان» خوانده می‌شود و آثارش به بسیاری از زبان‌های جهان ترجمه شده‌اند. از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به کتاب‌های «آخرین آرزو»، «خون الف‌ها» و «بانوی دریاچه» اشاره کرد که همگی با محوریت شخصیت مشهور حماسه‌ی ویچر، گرالت ریویایی نوشته شده‌اند.

در بخشی از کتاب صوتی حماسه‌ی ویچر - جلد هشتم: فصل طوفان‌ها می‌شنویم

خلیج پوشیده از دکل و پر از بادبان بود. بعضی سپید، برخی رنگارنگ. کشتی‌های بزرگ‌تر لنگر انداخته بودند؛ در پناه دماغه و موج‌شکن. در خود بندر، کشتی‌های بسیار کوچک‌تر به اسکله‌ی چوبی بسته شده بودند. کشتی‌ها یا بقایای کشتی تقریباً همه‌ی فضای خالی ساحل را اشغال کرده بودند. یک فانوس دریایی با آجرهای سپید و قرمز، در اصل ساخته‌ی الف‌ها و بعد مرمت شده به دست انسان‌ها، در انتهای دماغه قد برافراشته بود و موج‌های شکنای سپید به به آن سیلی می‌زدند.

ویچر به پهلوی مادیانی مهمیز زد. رُچ سرش را بالا آورد و سوراخ‌های بینی‌اش را گشاد کرد؛ انگار که از بوی نسیم دریا لذت می‌برد. او که به حرکت واداشته شده بود، در میان تپه‌های شنی به راه افتاد. به طرف شهر که حالا نزدیک بود.

شهر کِرَک، کلان‌شهر اصلی پادشاهی با همین نام.

فهرست مطالب کتاب صوتی