معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی تقصیر من بود
برای دانلود قانونی کتاب صوتی تقصیر من بود و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی تقصیر من بود
کتاب صوتی تقصیر من بود نوشتهی فاطمه درویشی، داستانی کوتاه در ژانر اجتماعی است. در این قصه، ماجرا دختری را میشنویم که برای آنکه آبروی دوستش را نبرد، تصمیمی میگیرد که او را تا آخر عمر، پشیمان و حسرتزده میکند.
دربارهی کتاب صوتی تقصیر من بود
راوی داستان کتاب صوتی تقصیر من بود اثر فاطمه درویشی، دختر جوانی است که از همان ابتدای قصه، او را با حالی نزار و پریشان میبینیم. او به پهنای صورت اشک میریزد و تنها جملهای که به زبان میآورد این است: «تقصیر من بود».
حال دختر آنقدر خراب است که پاسخ درستی به سوالات مادرش نمیدهد؛ چه چیزی تقصیر اوست؟ چرا گریه میکند؟ چرا از دلیل حال بدش چیزی نمیگوید؟ اما او فقط یک جمله را تکرار میکند: «تقصیر من بود»
با رفتن به سمت باشگاه، دلیل گریههای دختر روشن میشود. اعضای باشگاه در میان جستجو و سوالوجوابهای مأموران پلیس، اشک میریزند و از دلیل قتل یکی از همتیمیهایشان، اظهار بیاطلاعی میکنند. دختر جوانی در روز شنبه که باشگاه تعطیل بوده، در آنجا به قتل رسیده و کسی هویت قاتل و یا انگیزهی او برای این قتل را نمیداند.
با آمدن شخصیت اصلی که راوی داستان هم هست، کمکم هویت قاتل نیز شناسایی میشود. اظهارات و اعترافهای او خبر از وجود غریبهای با ماشین دویستوشش میدهد که عادت داشته بهار، دخترِ به قتل رسیده را، در روزهای شنبه در باشگاه خالی ملاقات کند...
کتاب صوتی تقصیر من بود کاری از نشر صوتی خانهی داستان چوک است. این کتاب را با صدای زهرا کامکار میشنوید.
کتاب صوتی تقصیر من بود برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به داستانهای کوتاه اجتماعی و درام، مخاطبین اصلی این کتاب هستند.
در بخشی از کتاب صوتی تقصیر من بود میشنویم
در را به شدت به هم کوبیدم و به آن تکیه دادم. بهت و ترس چشمانم جایش را به اشک داد و من بیمهابا گریستم. دستان لرزانم را روی صورتم گذاشتم و سرم را به روی زانوهایم گذاشتم.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی تقصیر من بود |
نویسنده | فاطمه درویشی |
راوی | زهرا کامکار |
ناشر صوتی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |
دختر جوانی است که از همان ابتدای قصه، او را با حالی نذار و پریشان می بینیم. او به پهنای صورت اشک می ریزد و تنها جمله ای که به زبان می آورد این است: «تقصیر من بود». حال دختر آنقدر خراب است که پاسخ درستی به سوالات مادرش نمی دهد؛ چه چیزی تقصیر اوست؟ چرا گریه می کند؟ چرا از دلیل حال بدش او چیزی نمی گوید؟ اما فقط یک جمله را تکرار می کند: «تقصیر من بود» با رفتن به سمت باشگاه، دلیل گریه های دختر روشن می شود. اعضای باشگاه در میان جستجو و سوال و جواب های مأموران پلیس، اشک می ریزند و از دلیل قتل یکی از هم تیمی هایشان، اظهار بی اطلاعی می کنند. دختر جوانی در روز شنبه که باشگاه تعطیل بوده، در آن جا به قتل رسیده و کسی هویت قاتل و یا انگیزه ی او برای این قتل را نمی داند. با آمدن شخصیت اصلی که راوی داستان هم هست، کم کم هویت قاتل نیز شناسایی می شود. اظهارات و اعتراف های او خبر از وجود غریبه ای با ماشین دویست وشش می دهد که عادت داشته بهار، دخترِ به قتل رسیده را، در روزهای شنبه در باشگاه خالی ملاقات کند. ممنونم عزیزم از کتابراه