معرفی و دانلود رایگان کتاب شکار

معرفی کتاب شکار

مگان اسپونر در کتاب شکار، داستان دختری روستایی به نام یوا را روایت می‌کند که خدمتکار خانه یک بارون ثروتمند است. پدر یوا در ماجرایی تمام ثروت خود را از دست می‌دهد و مجبور می‌شود به کلبه شکاری‌اش در جنگل برود و به شکار بپردازد.

مگان اسپونر (Meagan Spooner) در اثر حاضر، روایتی جدید از خواسته‌های انسان، تنهایی، عشق، فرار، قرار و... را به تصویر کشیده است.

در بخشی از کتاب شکار (Hunted) می‌خوانیم:

یِوا میان سلول نشست، شنلش را محکم دور خود پیچید و تقریباً چرت می‌زد. سرما مانند سمی، از سنگ‌فرش زیرش به داخل بدنش نفوذ می‌کرد، چنان که حتی با وجود درد ماهیچه‌هایش، خود را بیشتر مچاله کرد. تلاش برای کشیدن هر روزه‌ی کمان سنگین پدرش، باعث کشیدگی مفاصل شانه‌های هر دو دستش شده بود که با هر شب گذراندن در سرمای زندان، سفت‌تر و دردناک‌تر می‌شدند. ‌می‌دانست که باید بایستد، در اتاق راه برود و کش‌وقوسی به خود بدهد و تا می‌تواند با نرمش، بدنش را گرم کرده و آماده نگه دارد. پس در ابتدای هر شب این کار را انجام می‌داد. اما اکنون دیگر نمی‌توانست حرکت کند. چرا که اگر یکی از ماهیچه‌هایش آسیب می‌دید، دیگر نمی‌توانست کمان را بکشد، با اینکه جانور گاهی به او اجازه می‌داد که استراحت کند. اما کافی نبود.

مانند هر شب که ساعت‌هایش در سکوت، سرما و تاریکی می‌گذشت، سعی کرد به خواهرانش فکر کند. به خانواده‌اش و اینکه چقدر نگران هستند؛ به سولمیر و اینکه تا چه زمانی از آن‌ها مراقبت می‌کند؛ و اینکه چه مدت طول می‌کشد تا همه‌ی آن‌ها باور کنند که او مرده است؟ اما نمی‌توانست به آن‌ها فکر کند؛ چون نمی‌توانست خانه‌شان را بدون وجود پدرش تصور کند، یادآوردی او چنان دردی داشت که همانند دنده‌های شکسته و عضلات دردناکش واقعی بود. پس از فکر کردن به آن‌ها دوری کرد و به هیچ کدامشان فکر نکرد. پس از کشتن جانور، فرصت برای غم و اندوه داشت. صدایی پشت دَر سلولش او را فوری به زمان حال برگرداند. صدا زمزمه‌ای بیش نبود، اما روزها، هفته‌ها و شاید ماه‌ها بود که با این صدا آشنا بود. و مفهوم آن این بود که زمان آن است که ادامه‌ی داستانی را، برای دوست نامرئی‌اش که در سکوت پشت در منتظر است، تعریف کند.