معرفی و دانلود کتاب سماع سایهها
برای دانلود قانونی کتاب سماع سایهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سماع سایهها
کتاب سماع سایهها که نامش را از آخرین داستانِ خود وام گرفته، توسط نیلوفر رحیمی به نگارش درآمده و یازده داستان کوتاه معاصر فارسی را شامل میشود که بیشتر بیانگر مسائل اجتماعی و روزمرهی زندگی هستند.
دربارهی کتاب سماع سایهها
اگر اهل خواندن داستانهای کوتاه، روایتهای فارسی و ادبیات معاصر باشید، احتمالا با نویسندگان متعدد و مستعدی که در این حوزه فعال هستند، آشنایید؛ یکی از این افراد، نیلوفر رحیمی، نویسندهی داستانهای کتاب سماع سایهها است. در این کتاب بیش از ده داستان کوتاه با زبان فارسی معاصر و امروزی نوشته شده که هرکدام موضوع مجزایی از دیگری دارند و مسائل روز را دربر میگیرند.
نویسنده داستان زندگی افرادی را روایت میکند که مانند آنها را بهوفور در اطرافمان دیدهایم یا حتی ممکن است خود ما یکی از آنان باشیم. نمیخواهیم سر کاری که به آن علاقه نداریم، بمانیم، اما بهخاطر فشارهای زندگی مجبوریم. دوست نداریم در رشتهی ریاضی تحصیل کنیم، ولی بهدلیل فشارهای خانواده مجبوریم و...
گاهی اتفاقی میافتد که برداشت دیگران از تصمیماتی که میگیریم، منفی و پرایراد است؛ مسیر زندگیمان را عوض میکند و حالواحوالاتمان را دگرگون! گاهی ناامیدی، سایهی سنگین خودش را مانند ابرهای خاکستریِ غران بر سرمان میاندازند و با هر برخورد کوچکی حالوهوای باریدن میکنند. اما نور امید، راه خود را از لابهلای ابرهای تیره و هوای مهآلودِ زندگی باز میکند. همهی اینها در زندگی هرکدام از ما بهنوعی خود را نشان میدهند. نیلوفر رحیمی (تاک) با قلم گیرای خود مفاهیم زندگی روزمرهی شخصی و اجتماعی انسانها را به تحریر درآورده است که هرکدام در بطن خود پیام پُرمهری را جای دادهاند.
کتاب سماع سایهها توسط نیلوفر رحیمی نوشته شده و بههمت انتشارات ویکتور هوگو به چاپ رسیده است.
کتاب سماع سایهها برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به داستانهای فارسی و خوانندگان مجموعه داستانهای کوتاه، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب سماع سایهها میخوانیم
از انبار بیرون آمدم تا یک لیوان آب خنک بخورم و کمی خودم را باد بزنم تا دوباره بتوانم وارد انبار شلوغ و تنگ و تاریک شوم. کاش مجبور نبودم کار کنم تا بتوانم هزینهی شهریهی دانشگاهم را فراهم کنم. اصلاً کی حاضر میشود در این کتاب فروشی قدیمی خاکگرفته که مشتری زیادی هم ندارد کار کند! جز من بیچاره! هیچ چیزی برایم مهمتر از تمام کردن دانشگاه نیست. این بزرگترین دغدغهی زندگیام شده بود.
موهایم را که زیر مقنعه بهم ریخته بود مرتب کردم و عرق پیشانیام را با پشت آستین پاک کردم و داخل انبار شدم. زیر هزارتا خرت و پرت، سیم طوسیرنگ پیچخوردهای نظرم را جلب کرد.
فکر کردم خودش است، حتماً پنکه آنجاست. کتابها و چند لوازم تحریر رویش را جابهجا کردم تا بالاخره خودم را به پنکه رساندم. همانطور که انتظارش را داشتم از آن پنکههای عصر حجری قدیمی بود. البته عیبی هم نداشت فقط دعا میکردم خراب نباشد و کار کند. بدجایی بود دستم بهش نمیرسید، کمی سیم را کشیدم تا بهم نزدیکتر شود. خواستم میلهی دوپرههایش را بگیرم ولی چند کتاب را روی زمین انداختم. پنکه بالاخره بیرون آمد. وقتی خواستم کتابهای ریخته شده را جمع کنم متوجه شدم جلد یکی از کتابها از ورق هایش جدا شده، جلد دیوان حافظ قدیمی بود ولی داخلش دستهای از چندین ورق بهم دوخته شده بود که روی آنها اشعاری دستنویس با جوهر مشکی به چشم میخورد.
فهرست مطالب کتاب
سخن نویسنده
مرا روایت کن
راندهشده
بذر مهر
شال آبی
مترسکی که میدید
دیوان مه لقا
ارکیده سفید
عمهخانم خیالباف
نگاهی دوباره
شکافی در زمان
سماع سایهها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سماع سایهها |
نویسنده | نیلوفر رحیمی |
ناشر چاپی | انتشارات ویکتور هوگو |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 114 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-8293-21-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |