معرفی و دانلود رایگان کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه

عکس جلد کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه

کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه، داستانی علمی تخیلی نوشته‌ی رضا تکلی و روایتگر آینده‌ی مبهم سیاره‌ی انسان‌هاست. آینده‌ی جایی که اگر در زمان حال از آن مراقبت نکنیم، نسل بعدی کودکان را با مشکلات بسیار حادی رو‌به‌رو خواهد کرد.

درباره کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه

داستان از جایی شروع می‌شود که نسلی از کودکان در حال زندگی هستند و بارش باران و برف را لمس نکرده‌اند. درختان و گونه‌های مختلف گیاهی و حیوانی از بین رفته است. پرنده‌ای به جای نمانده و آلودگی‌های مختلفی زندگی انسان‌ها را به خطر انداخته است. شهرها یکی پس از دیگری سقوط می‌کنند و عرصه بر انسان تنگ می‌گردد. در این بین دختری جسور به نام سارا قصد دارد تا دلیل این اتفاقات را پیدا کند و در عین حال راه حلی برای نجات انسان در این سیاره بیابد...

اثری که در پیش رو دارید، نگاهی به رویکرد انسان با تنها منزلگاه زندگی‌اش یعنی محیط‌زیست است. در این داستان با دختری همراه می‌شویم که جهت تحقق بخشیدن به رویایش پا به مسیری می‌نهد که خطرات بسیاری را برای او و همراهانش در پی خواهد داشت.

ما در این داستان جغرافیا و نژاد نداریم، شهرها به صورت خیالی ایجاد شده و هر شهر نماد یک کشور است. شهرها با اعداد نامگذاری شده‌اند و هر شهر ویژگی منحصربه‌فرد خودش را دارد. بسیاری از سؤالات در این سفر پاسخ داده می‌شود و بخشی از آن نیز در جلدهای بعدی کتاب با نگاه و رویکردی متفاوت عرضه خواهد شد. امید است با مطالعه این کتاب، تغییرات مهمی در رویکرد و نگاهمان به زندگی و محیط اطراف خود داشته باشیم.

درباره مجموعه کتاب سفر به شهر ممنوعه

هر چیزی داستانی دارد. حتی نوشتنِ داستان "سفر به شهر ممنوعه" هم داستانی دارد. یک روز یک جا و در یک لحظه سوالی ذهن نویسنده‌ی کتاب را درگیر کرد: اگر تمام موجودات زنده به غیر از انسان؛ و تمام گیاهان و درختان و طبیعت هستی، به یکباره از بین برود؛ جهان امروزی به چه شکل خواهد شد!؟

همین یک سوال کافی بود تا دنیای سفر به شهر ممنوعه خلق شود.

سفر به شهر ممنوعه یک رمان طولانی نیست، گرچه می‌توانست یک اثر با تعداد صفحات بسیار زیاد باشد. اما مخاطب هدف این کتاب، تنها افراد کتابخوان نیست. تاثیری که داستان این کتاب باید بگذارد، تاثیر مستقیم و به فکر فرو بردن مخاطب؛ پس از پایان کتاب است.

این مجموعه کتاب برای آشتی دادن تعداد زیادی از مردم با کتاب و محیط زندگیشان نگارش شده است.

اگر در میان صدها هزار نفری که کتاب سفر به شهر ممنوعه را مطالعه می‌کنند، تنها یک نفر به فکر فرو برود و با محیط زندگی خود مهربان‌تر باشد، رضا تکلی به عنوان نویسنده رسالت و کار خود را انجام داده است.

در بخشی از کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه می‌خوانیم

امید آخرین سلاح ما بود.

دختر مقابل خانه‌ای قدیمی و بزرگ ایستاده بود. شک داشت و ضربان قلبش بالا رفته بود. او نمی‌خواست با واقعیت روبه‌رو شود، رویا دیدن را ترجیح می‌داد تا تعبیر رویا را. چند قدمی برداشت، پاهایش می‌لرزید و یاد حرف پدرش افتاد که از کودکی به او می‌گفت سرش در کار خودش باشد، دنیا به حرف دختربچه‌ای رویا پرداز گوش نمی‌کند، اما هر زمان که به درختان رویاهایش و به تپه‌ی سبز می‌اندیشید؛ دلش آرام می‌گرفت. نفس عمیقی کشید و از خدا خواست تا به پاهایش قدرت بدهد.

سارا به آرامی جلو رفت، درِ بزرگی مقابلش قرار داشت، رنگ و رو رفته و قدیمی، بیش از نیمی از در، زنگ زده بود. تصمیمش را گرفت، زنگ خانه را به صدا درآورد و درب آهنین مقابلش باز شد.

دختر داخل شد، حیاط زیبایی بود اما بدون گل و گیاه. خودش خوب می‌دانست که این روزها کمتر گیاه و درخت یافت می‌شود، به همین علت هم بود که از گفتن رویایش بیم داشت. او از حیاط بزرگ و خشک آن جا عبور کرد و وارد خانه شد، نمی‌دانست که چه سرنوشتی در انتظارش است.

دختر روی صندلی قدیمی و زیبای داخل راهرو نشسته بود، معماری خانه، قدیمی و فرسوده بود. بیشتر شبیه به موزه بود تا خانه. آب دهانش را قورت داد، صدای پایی از دور به گوش رسید، دختر خودش را روی صندلی جابه‌جا کرد. پیرزنی به او نزدیک شد، پیرزن با اشاره‌ی سر از او خواست که به اتاق نشیمن بروند، دختر لبخندی زد و با او همراه شد.

پیرزن خسته بود، چروک صورت و دستانش خبر از سال‌های عمرش می‌داد و عصایش برخلاف دیگر عصاها از جنس فلز بود. پیرزن به سخن آمد:

- از کی تا حالا بچه‌ها با من کار دارن؟

- من می‌خوام که...

پیرزن حرف دختر را قطع کرد و گفت:

- می‌دونم چی می‌خوای.

دختر تعجب کرد و با خود اندیشید که شاید او عجوزه‌ای فالگیر و رمال باشد، یا شاید هم اصلا نباید پا به خانه‌ی این پیرزن می‌گذاشت، اما حالا دیر شده‌بود و این افکار دیگر به کارش نمی‌آمد.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
رویا دیدن را ترجیح می‌دهیم به تعبیر آن!
من می‌ترسم اما ادامه می‌دم.
امید آخرین سلاح ما بود.
شیر هست ولی کم هست!
من امیدی به زنده شدن دوباره این شهر ندارم.
من می‌دیدم که تاریکی هر شب؛ شهر مرا به آغوش می‌کشد!
دردی در من نهفته است که درمانش تویی!
من می‌دانم که تاریکی گرسنه است و...!
... و تاریکی، نور را می‌بلعد!
من در ژرفای قلبم با او سخن می‌گویم!
شش سال داشتم که تاریکی میزبان خانه‌ام شد!
گویی آن‌ها از جهان دیگری آمده‌اند، یا ما به جهان آن‌ها پا گذاشته‌ایم؟!
بوی تاریکی به مشامم می‌رسد!
گرد مرگ پاشیده‌اند بر این شهر سیاه!
عجیب‌ترین کلمه‌ای که ‌شنیدم: برف...!
ما با دستان خودمان؛ جهنم را ساختیم...!
دنیا به حرف دخترکی رویا پرداز گوش نمی‌دهد!
گمان می‌کردیم تنها آب با ما قهر است، اما خاک هم با ما قهر بود!
تاریکی تمام روح مرا بلعید!
دروازه جهنم به روی زمین باز شده‌است...
این شهر شب‌های قشنگی نداره!
آزادی آن‌ها، پرواز در دل آتش بود!
امید یعنی روزنه‌ باریک نور، در دل تاریکی!
تا آخرین نفس...

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات اهل سخن
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات88
زبانفارسی
شابک978-600-455-773-3
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی، کتاب داستان و رمان نوجوان
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه

عباس پورخلیلی
۱۴۰۳/۴/۳
داستان از جای آغاز می‌شود که دختری دنبال خواب و رویاهای خود در شهری که هیچ گونه احساسی در آن نیست در حرکت است. شهری که حاصل پیشرفت افسارگسیخته تکنولوژی و صنعتی شدن است. که این پیشرفت موجب نابودی بسیاری از انسانها و نابودی کامل محیط زیست و بوم زیست‌ها شده است و مردم مایحتاج خود را سهمیه‌ی دریافت تو می‌کنند. اسامی افراد ذوق خواننده می‌زند. پسر نابینایی که ایمیل‌ها را جواب می‌دهد و کتابهای زیادی مطالعه کرده و در ادامه تمام اینکار‌ها را خواهرش انجام می‌دهد. سرنوشت نامعلوم دو همراه او در شهر ممنوعه که می‌بینیم در این شهر هم بر خلاف بیان داستان انسانها‌ی زندگی می‌کنند. ایجاد باغچه‌های سرسبز در زیر زمین‌های تاریک و نگهداری حیوانات مختلف در تونل‌های تاریک زمانی که تهیه‌ی آب و غذا برای انسانها جیره بندی شده چطور برای آن‌ها غذا تهیه می‌کنند. و ابهامات دیگری که وجود دارد. و پایان ناتمام داستان که می‌خواهد خواننده را در انتظار نگه دارد.
Maryam Khosravi
۱۴۰۳/۳/۲۳
سارا مثل یه قاصدک توی طوفان می مونه، یه نماد از امید و اراده ای که زیر بار تاریکی خم نمی شه. مصممه که ریشه ی این نابودی رو پیدا کنه و راهی برای نجات آدما از این سرنوشت وحشتناک پیدا کنه. سفرش اون رو به یه سرزمین غریبه به اسم "شهر ممنوعه" می بره، جایی که رازهای وحشتناکی از گذشته و آینده ی زمین قایم و شده. "سفر به شهر ممنوعه" فقط یه داستان علمی تخیلی نیست. این کتاب مثل یه آینه بی رحم تاریکی درون ما رو نشونمون می ده زنگ خطریه که بیدارمون می کنه تا بفهمیم بی توجهی به محیط زیست چه عواقب وحشتناکی می تونه داشته باشه. تو این داستان، سارا مثل یه چراغ توی تاریکی می مونه که یه ذره امید توی دل خواننده روشن می کنه. شجاعت، پشتکار و عشقش به زمین نشون می ده که حتی توی تاریک ترین لحظه ها هم می شه امیدی به نجات داشت.
دانیال
۱۴۰۳/۳/۲۰
بسیار کتاب خوبی بود و با رمان های فانتزی و تخیلی فرق داشت. داستان از این قراره که همه شهر ها به دلیل آلودگی هوا زباله ها و غذا های ناسالمی که به حیوانات داده میشه هم به سلامتی آدمها آسیب رسونده و هم باعث غیر قابل سکونت شهر بشه. در این بین دختری به اسم سارا به همراه دوستانش به شهر ممنوعه سفر میکنه و تا دلیل اینهمه آلودگی رو پیدا کنه وضعیت این شهر و شهر های دیگه رو بهتر کنه. اگر به کتاب های ماجراجویانه و تخیلی علاقه دارید حتما از خوندن این کتاب لذت می برید اما به نظر من همه باید این کتاب رو بخونن.
آرش مزبانی
۱۳۹۹/۱۱/۷
به نظرم کتاب نسبتا خوبی بوده ولی برای خوانندگانی که مطالعات محیط زیست و منابع طبیعی ندارن پذیرش این اتفاقات و چگونگی از بین رفتن پرندگان و حیواناتو گیاهان سخت هست و نویسنده می‌بایست ابتدا اتفاقاتی مثل تبدیل زمین به ویلا و تخریب جنگلها و سوزاندن درختان و چرای بی رویه دام در جنگلها و استفاده بی رویه سموم کشاورزی که باعث تغییرات ژنتیکی و آلودگی خاک میشده برای خوانندگان گزارش میداد و بعد به اصل داستان می‌پرداخت. ولی در مجموع بسیار عالی بود
محمدهادی نظیفی
۱۴۰۳/۲/۱
سلام آقای تکلی، با توجه به توضیحات خودتون و روند داستان، فضای بخش‌هایی از داستان شباهت زیادی به فیلم آی‌ام لجند داره و با این که خوب بود ولی یکم خاص تر میشد جذاب تر بود ولی جالبه احساس میکنم که رمان کوری رو هم خیلی دوست داشتید چون حس کلی داستان هم شبیه اونه و در کل، کار به شدت قدرتمند بود و این که از دو اثر فوق العاده الگو بگیریم اصلاً چیز بدی نیست و امیدوارم ادامه داستان هم همین قدر قوی باشه 💐🙏💐
محمدرضا مولاءی
۱۴۰۳/۳/۱۷
کتاب بی نهایت جالبی است. با روشی که زندگی می‌کنیم و دانش خود را به اندازه‌ای نرساندیم که از نعمتی که طبیعت در اختیارمان گذاشته قدردان باشیم. و در حفظ و بسط آن کوشش کنیم. حرص و طمع انسانها و نادانی که منجر به تخریب زمین و آسمان و از بین بردن موجودات می‌شود. و ظواهر زرق و برق اغفال مان می‌کند. اگر به این صورتی که شروع شده ادامه یابد، نسل‌های آتی نفرین مان خواهند کرد. موفق باشید.
رضا خردمند ساعی
۱۳۹۸/۹/۲
سلامنقطه قوت کتاب سرعت اتفاقات و اجتناب توضیحات اضافه (محیط داستان) هست. نقطه ضعف کتاب عدم توضیح در مورد سموم هست. اگر هدف نویسنده اشنایی با چگونگی نابودی زمین توسط بشر هست باید توضیحات این قسمت پر رنگ تر باشد. ولی در کل سبک خلاصه گویی نویسنده جالب بود. این سبک باعث میشه تا شما درگیر رنگ و بند کفش قهرمان داستان نباشید و بیشتر روی موضوع اصلی دقت کنید.
tite shiriyan
۱۳۹۸/۶/۱۵
از نظر من کتاب ضعیفی بود. قلم داستان خوب نبود. از بخشهای هیجانی داستان خیلی سریع گذر میکرد. شخصیت‌های داستان خیلی اسون و بدون هیجان حذف میشدن به نظرم جز ایده داستان هیچ چیز دیگش جالب نبود. واینکه داستان کاملا نصف نیمه رها شد دقیقا جایی که انتظار هیجان داری داستان تموم شد. نمیدونم شاید فصل دویی هم باشه. خلاصه پیشنهاد نمیکنم و از نویسنده داستان میخوام به جزئیات بیشتر دقت کنه
امیرحسین مکبر
۱۴۰۳/۳/۱۶
مطالعه ۲، ۳ صفحه اول این کتاب کافیه که دیگه نتونید دست از خواندنش بکشید. تصویر سازی‌های عالی، داستان جذاب و قلم قدرتمند نویسنده تمام ویژگی‌هایی هستند که در خط به خط داستان توجه شما را به خوبی جلب می‌کند. بی صبرانه منتظر ادامه این سری جذاب هستم.
Horye
۱۴۰۳/۲/۲۱
مطالعه کردم و لذت بردم... دیدگاه‌های جالبی در کتاب سفر به شهر ممنوعه بود... جهان‌سازی جالبی داشت... روابط عالی بود... بی صبرانه منتظر جلد دوم هستم... تبریک میگم به آقای رضا تکلی و براشون آرزوی موفقیت دارم...
سیدامیرعلی مصطفوی موسوی
۱۳۹۷/۸/۲
یک کتاب فوق‌العاده که با دغدغه‌هایی که کمتر بهشون توجه میشه، شما رو تا اخر داستان با خودش میکشونه... من منتظر ادامه داستانم ❤
زینب انسان
۱۴۰۳/۳/۱۶
داستان جالب و غم انگیزی داشت و تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. درباره اینده زمین و نابودی محیط زیسته و خیلی ادم رو به فکر فرو میبره. هیجانی هم هست.
زینب سپهری
۱۴۰۳/۴/۴
رضا تکلی با ذهن خلاقش ما را به سفری فوق العاده میبره، نوشته‌های شگفت‌انگیز این نویسنده استثنایی را تجربه کنید ‌
بهار بانو
۱۴۰۳/۲/۱۸
عرض ادب خدمت کتابراه و نویسنده محترم آقای رضا تکلی - ما منتظر جلد دوم کتاب سفر به شهر ممنوعه هستیم. لطفا کمی سریعتر
sahar Pirali
۱۴۰۱/۶/۱۰
به نظرم نویسنده دارای ذهن خلاق است اما کم تجربه، عجولانه داستان رو پیش برده و توجهی به جزئیات نداشته در کل داستان جذابی میتوانست باشد
مشاهده همه نظرات 31

راهنمای مطالعه کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه

برای دریافت کتاب سفر به شهر ممنوعه 1: برج سیاه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.