معرفی و دانلود کتاب زوبین بیابان: کتاب دوم مجموعه شیاطین

معرفی کتاب زوبین بیابان: کتاب دوم مجموعه شیاطین

شاهزادگان دوزخی بر بال‌های شیاطین مقلد به‌سوی آسمانی غرق در خون اوج می‌گیرند و نجوای نیستی سر می‌دهند. کتاب زوبین بیابان نوشته‌ی پیتر وی. برت، میدان جولانِ شیاطین است. اما آیا کسی هست که منجی این شب تار شود و خط بطلانی بر ظلم و جور و تاریکی حاکم بر این جهان نحس بکشد؟

درباره‌ی کتاب زوبین بیابان

زوبین بیابان (The desert spear) ادامه‌ی داستان حماسی و پسا آخرالزمانی مرد محروز، از مجموعه کتاب شیاطین نوشته‌ی پیتر وی. برت (Peter V Brett) است. آرلن، مردی که با وردهای جادویی بدنش را به سلاحی مرگبار تبدیل کرده، برای نجات بشریت از تسلط شیاطین شب‌زی، به یک اسطوره زنده تبدیل شده بود. او در جلد اول، در میان ترس و تاریکی، جرئت ایستادگی در برابر شیاطین را پیدا کرد و راهی تازه برای مقابله با آن‌ها گشود. اما در زوبین بیابان، داستان به سطح عمیق‌تری از خود می‌رسد. این بار، دشمن آرلن تنها شیاطین نیستند؛ بلکه یک جنگجوی بیابانی به نام جاردیر که رهبر قبیله‌ای قدرتمند است، وارد میدان می‌شود. او دیدگاهی کاملاً متفاوت از آرلن دارد و معتقد است اتحاد انسان‌ها از طریق سلطه و ترس است که شکل می‌گیرد، نه آزادی... در این جلد، نبرد آرلن و جاردیر است که بشریت را به آینده‌ای نامعلوم سوق می‌دهد. آیا راهی به‌سوی روشنایی باقی‌مانده یا همگی در تاریکی مطلق فرو خواهیم رفت؟

داستان در کتاب زوبین بیابان به‌جای تمرکز بر وقایع مهم شخصیت‌های گذشته با جهش‌های بزرگی در زمان، رویکردی کندتر نسبت به کتاب قبلی دارد و تنها در عرض چند ماه اتفاق می‌افتد و درحالی‌که این امر داستان را کند می‌کند، از بسیاری جهات به آن کمک می‌کند و مخاطب درک عمیق‌تری از شخصیت‌ها و انگیزه‌هایشان به دست می‌آورد.

این کتاب شما را به بیابان‌های سوزان و تمدن‌های گمشده‌ای می‌برد که در آن نه‌تنها با شیاطین، بلکه با انسان‌هایی روبه‌رو می‌شوید که گاه از آن موجودات شب‌زی هم خطرناک‌ترند. شخصیت جاردیر، در میان قبیله‌ای زندگی می‌کند که شیاطین را نه صرفاً به‌عنوان دشمن، بلکه به‌عنوان آزمونی از سوی خدایان می‌بینند. او در این قبیله به یک جنگجوی افسانه‌ای تبدیل شده و معتقد است که خودش منجیِ پیش‌گویی‌شده است، نه آرلن.

کتاب زوبین بیابان ما را با فرهنگ‌ها و تمدن‌های متفاوتی آشنا می‌کند که هر یک روش خاص خود را برای مقابله با شیاطین دارند و شیاطین نیز در این داستان موجودیتی پیچیده‌تر و خطرناک‌تر پیدا می‌کنند. آن‌ها تنها موجوداتی نیستند که برای کشتن آمده‌اند، بلکه دارای نوعی هوش جمعی هستند که تهدیدی بسیار جدی‌تر ایجاد می‌کند. این تغییر، نبرد میان انسان و شیاطین را به سطحی جدید می‌برد، جایی که انسان‌ها مجبورند علاوه‌بر قدرت جسمی، بر خرد خود و اتحاد تکیه کنند.

یکی از جذابیت‌های اصلی این کتاب، مقابله‌ی دو دیدگاه متفاوت در مورد منجی‌بودن است. پیتر وی. برت در کتاب زوبین بیابان نشان می‌دهد که توانایی یک نویسنده، در گسترش دیدگاه‌ها و تعمیق داستان است. او نه‌تنها قهرمان‌های جدیدی می‌آفریند، بلکه قهرمان‌های قدیمی‌اش را با چالش‌های جدیدی روبه‌رو می‌کند و ابعاد متفاوت درونی‌شان را برملا می‌سازد. در کشمکش میان شخصیت‌های داستان، قهرمانان به دشمنان، دشمنان به متحدان و تاریکی به روشنایی تبدیل می‌شود. این کتاب نشان می‌دهد که هیچ حقیقتی مطلق نیست و شاید حتی شیاطین نیز بتوانند در این میان حرفی برای گفتن داشته باشند.

فراموش نکنید در این سرزمین اگر کسی قصد کُشتنِ شما را نداشته باشد، احتمالاً به این دلیل است که ارزش کشته‌شدن ندارید. پس قدرت‌های پنهانتان را دست‌کم نگیرید، کتاب زوبین بیابان را با ترجمه‌ی فاطمه سعیدی از انتشارات کتابسرای تندیس بخوانید و همراه با قهرمانان داستان آرام و بی‌صدا قدم در دل سایه‌ها بگذارید.

جوایز و افتخارات کتاب زوبین بیابان

• کتاب پرفروش بین‌المللی؛
• پرفروش‌ترین کتاب ساندی تایمز؛
• پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز در سال 2010؛
• پرفروش‌ترین کتاب Der Spiegel.

نکوداشت‌های کتاب زوبین بیابان

• پیتر وی برت یکی از نویسندگان جدید مورد علاقه من است. (پاتریک روثفوس، نویسنده)
• در نوشته‌های پیتر برت چیزهای زیادی برای تحسین وجود دارد و مفهوم آن درخشان است. در تمام مسیر داستان اکشن و تعلیق تحسین‌برانگیزی وجود دارد. (تری بروکس، نویسنده)
• پیتر وی. برت در اوج بازی خود است. من آثار او را به‌شدت توصیه می‌کنم. (Tor.com)
• برت جایگاه خود را در میان بزرگان فانتزی حماسی مانند جورج آر. آر. مارتین، استیون اریکسون و رابرت جردن تایید می‌کند. (منتقد کتاب فانتزی)
• دنباله‌ای جذاب... این کتاب بر دسیسه‌های سیاسی و عاشقانه تأکید می‌کند بدون اینکه فوریت جنگ با شیاطین را از دست بدهد. (بوک‌لیست)

کتاب زوبین بیابان برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب با شخصیت‌های خاکستری و جهان‌سازی عمیقش مخاطبان جلد اول مجموعه‌ی شیاطین و عاشقان داستان‌های فانتزی تاریک و ماجراجویی را مجذوب خود خواهد کرد.

در بخشی از کتاب زوبین بیابان: کتاب دوم مجموعه شیاطین می‌خوانیم

جاردیر به‌خاطر اینکه اجازه داده بود ابان زنده بماند، با دم الگای شلاق خورد و تیغ‌های شلاق گوشت پشتش را پاره کردند. سه روز گرسنگی هم سخت بود، اما همان‌طور که درد را به آغوش کشیده بود، آن مجازات را هم به آغوش کشید. مهم نبود.

او یک الگای را به تور انداخته بود.

جنگجویان بال‌های او را کنده بودند و او را در گودالی محروز انداخته بودند تا در انتظار آفتاب باشد، اما این جاردیر بود که او را زمین‌گیر کرده بود و همه این را می‌دانستند. او می‌توانست این را از نگاه حیرت‌زده و احترام‌آمیز دالشروم‌ها ببیند. حتی داماها وقتی که فکر می‌کردند کسی به آن‌ها نگاه نمی‌کند، به جاردیر زل می‌زدند.

در چهارمین روز وقتی که جاردیر به سمت صف غذا می‌رفت، از شدت گرسنگی ضعیف شده بود. شک داشت حتی بتواند با ضعیف‌ترین پسرها مبارزه کند، اما با کمری صاف به سمت جای همیشگی خود در جلوی صف رفت. پسرها درحالی‌که با احترام سر خود را پایین انداخته بودند از سر راه او کنار رفتند.

جاردیر کاسه‌اش را جلو می‌برد که کران بازویش را گرفت. فرمانده گفت:

«امروز خبری از سوپ نیست. با من بیا.»

جاردیر حس می‌کرد که یک شیطان شنی از درون به شکمش چنگال می‌کشد و سعی دارد بیرون بیاید، اما شکایتی نکرد. کاسه‌اش را به پسر دیگری داد و دنبال فرمانده به آن‌سوی اردوگاه رفت.

به سمت چادر کاجی.

صورت جاردیر یخ کرد. امکان نداشت. کران که انگار افکار او را خوانده بود گفت: «سیصد ساله که پسری به سن تو پاشو تو چادر جنگجوها نذاشته. من فکر می‌کنم زیادی جوونی و این می‌تونه باعث مرگ تو و یه فقدان بزرگ برای کاجی باشه، ولی قانون قانونه. وقتی یه پسر اولین شیطانش رو روی دیوار به تور می‌ندازه، به الگای‌شراک خونده می‌شه.»

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار: شیاطین ذهن
بخش یک: پیروزی بدون افتخار
فصل یک: ریزون
فصل دو: ابان
فصل سه: چن
فصل چهار: درآوردن بیدو
فصل پنج: جیوا کا
فصل شش: فرستاده‌ی دروغین
فصل هفت: خرم‌زمینی
فصل هشت: پارچن
فصل نه: شارداماکا
فصل ده: خاشروم
فصل یازده: اناک‌سان
بخش دو: نیروهای بیرونی
فصل دوازده: دو ساحره
فصل سیزده: رنا
فصل چهارده: سفری به انباری
فصل پانزده: داستان مریک
فصل شانزده: یک فنجان و یک بشقاب
فصل هفده: همگام با رقص
فصل هجده: رئیس چالز
بخش سه: فضاوت‌ها
فصل نوزده: چاقو
فصل بیست: ردداک لاوری
فصل بیست و یک: شورای دهکده
فصل بیست و دو: جاده‌های نرفته
فصل بیست و سه: دربار یوکور
فصل بیست و چهار: برادر در شب
فصل بیست و پنج: به هر قیمتی
بخش چهار: ندای دوزخ
فصل بیست و شش: بازگشت به تیبت رود
فصل بیست و هفت: فرار
فصل بیست و هشت: قصر آیینه
فصل بیست و نه: یک بندانگشت سیاه‌برگ
فصل سی: وحشی
فصل سی و یک: جنگ مبارک!
فصل سی و دو: تصمیم شیطان
فصل سی و سه: وفای به عهد