معرفی و دانلود کتاب زن زیادی
برای دانلود قانونی کتاب زن زیادی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زن زیادی
نُه داستان کوتاه اجتماعی، به قلم نویسندهی نامآشنای معاصر، جلال آل احمد، در کتاب زن زیادی گرد آمدهاند تا آینهای تمامنما از «زن» و جایگاه وی در جامعهی سنتی ایرانی باشند. این داستاننویس مشهور، با دیدگاهی موشکافانه، به سراغ خرافهپرستی و عقبماندگی فرهنگی در میان زنان معاصر خود رفته و با لحنی طنزآمیز تیغ تیز انتقاد خود را به سوی آنها نشانه میرود. زنان و باورهایشان در دهههای پیشین، نقشی کلیدی در این مجموعهی داستان کوتاه بازی میکنند.
دربارهی کتاب زن زیادی
باورهای خرافی و نفوذ آنها در جامعهی سنتی ایران، زنانی که جز طلسمنویسی و بختگشایی، هدف دیگری در زندگی ندارند، اضمحلال فرهنگیای که به نظر میرسد در دهههای گذشته، زنان را بیش از مردان با خود همراه کرده بود و موضوعاتی از این قبیل، درونمایهی اصلی کتاب زن زیادی و داستانهای نهگانهی آن را تشکیل میدهند. زندگی کمارزش زنان در فضایی مردسالارانه و آمیخته شدن سرگذشت افراد با جهل و ناآگاهی دستمایهی نویسنده برای نگارش داستانهای این کتاب بوده است. جلال آل احمد که در نویسندگی، چه به لحاظ انتخاب ژانر و چه از دیدگاه مضامین داستانی، همواره نوآور و مبتکر بوده، در این اثر نیز به سراغ موضوعی رفته که شاید جز خود او هیچ نویسندهی دیگری نتوانسته با این صراحت و دقت، آن را بیان کرده و در عرصهی داستاننویسی به نمایش بگذارد. طنز ابزار برّندهای است که جلال در این کتاب نیز، مانند بسیاری از آثارش، به دست گرفته و به نبرد با آخرین نشانههای عقبماندگی فرهنگی در جامعهی ایران رفته. در ادامه، مروری خواهیم داشت بر هر کدام از داستانهای کوتاه این اثر.
داستان «سمنوپزان» ماجرای زنی است که آرزو دارد، هوویش از چشم شوهرش بیفتد اما در مراسم سمنوپزانی که برگزار میکند، پی میبرد که زن دوم همسرش باردار شده. اکنون چارهای برایش نمانده، جز اینکه نذر کند بچهی هوویش سقط شود. «خانم نزهتالدوله» داستان کوتاه دیگری است که به یکی از زنان طبقهی اشراف اشاره دارد. این زن در زندگی کاری ندارد جز اینکه خود را آراسته و زیبا نگه دارد و آماده باشد تا خواستگاری ایدهآل به سراغش بیاید. البته ناگفته نماند که پیش از این، سه بار ازدواج کرده است.
در داستان «دفترچه بیمه»، شاهد زندگی آشفتهی معلمی هستیم که زیر بار هزینههای زندگی کمر خم کرده و تاکنون دفترچهی بیمه نداشته. همچنین از روشهای آموزشی رایج نیز بهشدت ناراضی است. داستان «عکاس بامعرفت» سرگذشت افرادی را روایت میکند که به سبب عیب ظاهری خود، احساس شرمساری کرده و به پنهانکاری و دروغگویی روی میآورند. در داستان «خداداد خان»، جلال آل احمد برخی از رهبران حزب توده را به این خاطر که برای دستیابی به منافع شخصی، آرمانهای حزب را زیر پا میگذارند، به باد انتقاد میگیرد. داستان «دزدزده» به بیکفایتی و بیعدالتی دستگاه قضایی ایران در آن دوران اشاره دارد و ماجرای مردی را روایت میکند که دزد اموالش را ربوده اما پاسگاه هیچ اقدامی برای بازپسگیری اموال دزدیدهشدهی او نمیکند. در این داستان نمادین، هر یک از اشیاء سرقتشده نمایندهی یکی از ارزشهای اجتماعی هستند. بهطور مثال، تلویزیون به آگاهی و کاغذ و قلم به روشنگری دلالت دارند.
«جاپا» دربردارندهی انتقادات نویسنده و بازنگری وی در اعتقادات و باورهای پیشین خود است. داستان «مسلول» زندگی شخصیتی را برای مخاطبان ترسیم میکند که اگرچه به بیماری سل گرفتار شده و از مریضی شدید خود رنج میبرد، اما نه جامعه و نه آشنایان هرگز کوچکترین توجهی به او و حال جسمانیاش ندارند. نهمین داستان کوتاه کتاب زن زیادی که با عنوان کتاب نیز همنام است، به زنانی اشاره دارد که هویت خود را در گرو حضور یک مرد میبینند. شخصیت اصلی این داستان زنی منزوی و گوشهگیر است که به خاطر داشتن یک عیب ظاهری، در دههی سوم زندگیاش نیز از ازدواج و داشتن حمایت مردانهی شوهر محروم مانده.
جلال آل احمد داستانهای اثر حاضر را به زبان عامه و مردم کوچه و بازار نوشته و همین ویژگی باعث درک بهتر آنها از سوی مخاطب خواهد شد. همگی داستانهای کتاب در ذیل ژانر رئالیسم قرار میگیرند و نمایانگر واقعیتهای اجتماعی هستند. کتاب پیشرو به همت انتشارات ارس در اختیار مشتاقان داستانهای کوتاه اجتماعی و انتقادی و همچنین قلم و اندیشهی جلال آل احمد قرار گرفته است.
اقتباس هنری و فرهنگی از کتاب زن زیادی
حامد بهمنی با اقتباس از کتاب زن زیادی، نمایشنامهای را به نگارش درآورده است.
توجه داشته باشید، فیلمی که تهمینه میلانی با نام زن زیادی در سال 1383 به دوستداران دنیای سینما عرضه کرد، کوچکترین شباهت و ارتباطی به مجموعهی داستان کوتاه زن زیادی ندارد.
کتاب زن زیادی برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان داستانهای کوتاه اجتماعی، انتقادی و طنزآمیز، از همان نخستین صفحات کتاب زن زیادی، شیفتهی آن خواهند شد.
با جلال آل احمد بیشتر آشنا شویم
در سال 1302 زاده شد و در 1348 خورشیدی درگذشت؛ نویسندهای که کوتاه زیست اما در همین زمان اندک نیز توانست تأثیر چشمگیری بر جریانهای ادبی و اجتماعی معاصر خود باقی بگذارد. جلال آل احمد، نویسنده، منتقد ادبی، مترجم و متفکر سوسیالیستی بود که در خانوادهای مذهبی، قدم به این جهان نهاد. در بزرگسالی، برای ادامهی تحصیل وارد دانشسرای عالی شد و در رشتهی زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرد. اگرچه تا مقطع دکتری پیش رفته بود اما از تحصیل انصراف داد و به جریانهای سیاسی زمان خود پیوست. او بعدها با داستاننویس سرشناس معاصر، بانو سیمین دانشور، ازدواج کرد.
ایجاد تشکلهای ادبی، ترجمهی تعدادی از برترین آثار ادبی جهان، مانند «کرگدن» از اوژن یونسکو، «سوء تفاهم» از آلبر کامو و...، همچنین نگارش آثار ماندگاری چون کتابهای «از رنجی که میبریم»، «خسی در میقات»، «مدیر مدرسه»، «دید و بازدید» و «نفرین زمین» از فعالیتهای شاخص وی در عرصهی ادبیات محسوب میشوند.
به پاس آثار ادبی جلال آل احمد و گرامیداشت یاد او، از سال 1387، جایزهای به نام این نویسندهی برجسته به برخی از بهترین آثار داستانی ایرانی اهدا میشود.
در بخشی از کتاب زن زیادی میخوانیم
همین پریروز این اتفاق افتاد. ولی من مگر توانستم این دو شبه یکدقیقه در خانه پدری سرکنم؟ خیال میکنید اصلاً خواب به چشمهایم آمد؟ ابداً. تا صبح هی توی رختخوابم غلت زدم و هی فکر کردم. انگارنهانگار که رختخواب همیشگیام بود. نه! درست مثل قبر بود. جانبهسر شده بودم. تا صبح هی تویش جان کندم و هی فکر کردم. هزار خیال بد از کلّهام گذشت. هزار خیال بد. رختخواب همان رختخوابی بود که سالها تویش خوابیده بودم. خانه هم همان خانه بود که هر روز توی مطبخش آشپزی میکرده بودم. هر بهار توی باغچههایش لالهعباسی کاشته بودم؛ سر حوضش آنقدر ظرف شسته بودم؛ میدانستم پنجرهی راهآبش کی میگیرد و شیر آبانبارش را اگر از طرف راست بپیچانی، آب هرز میرود. هیچچیز فرق نکرده بود. اما من داشتم خفه میشدم. مثل اینکه برای من همه چیز فرق کرده بود. این دو روزه لب به یک استکان آب نزدهام. بیچاره مادرم از غصهی من اگر افلیج نشود، هنر کرده است. پدرم باز همان دیروز بلند شد و رفت قم. هروقت اتفاق بدی بیفتد، بلند میشود میرود قم. برادرم خونخونش را میخورد و اصلاً لام تا کام، نه با من و نه با زنش و نه با مادرم، حرف نمیزد. آخر چطور ممکن است آدم نفهمد که وجود خودش باعث این همه عذابهاست؟ چطور ممکن است آدم خودش را توی یک خانه زیادی حس نکند؟ من چطور ممکن بود نفهمم؟ دیگر نمیتوانستم تحمل کنم.
امروز صبح چاییشان را که خوردند و برادرم رفت، من هم چادر کردم و راه افتادم. اصلاً نمیدانستم کجا میخواهم بروم. همینطور سرگذاشتم به کوچهها و از این دو روزهی جهنمی فرار کردم. نمیدانستم میخواهم چهکار کنم. از جلوی خانهی خالهام رد شدم. سید اسماعیل هم سر راهم بود. ولی هیچ دلم نمیخواست تو بروم. نه به خانهی خاله و نه به سید اسماعیل، چه دردی دوا میشد؟ و همینطور انداختم توی بازار. شلوغی بازار حالم را سرجا آورد و کمی فکر کردم.
فهرست مطالب کتاب
بهعنوان مقدمه: رسالهی پولوس رسول به کاتبان
1: سمنوپزان
2: خانم نزهتالدّوله
3: دفترچهی بیمه
4: عکاس بامعرفت
5: خدادادخان
6: دزدزده
7: جا پا
8: مسلول
9: زن زیادی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زن زیادی |
نویسنده | جلال آل احمد |
ناشر چاپی | نشر ارس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 132 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5244-47-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |