معرفی و دانلود کتاب رویای ناتمام
برای دانلود قانونی کتاب رویای ناتمام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رویای ناتمام
با مطالعهی کتاب رویای ناتمام، روایت سرگذشت عجیب دختری را خواهیم خواند که یکباره سراسر زندگیاش دگرگون میشود. آهو افشاری نسب با قلم شیوای خود، لحظهای را برایمان ترسیم میکند که دختر از خواب بیدار میشود و میبیند نه اتاق و نه محیط پیرامونش هیچ شباهتی به روزهای گذشته ندارند. گویا در فضایی بیکرانه از رویایی پایانناپذیر احاطه شده و اتفاقات جدیدی انتظارش را میکشند! پیشنهاد میکنیم تا انتها با این رمان خیالانگیز همراه باشید.
دربارهی کتاب رویای ناتمام
میدانیم که تخیل و رویاپردازی از بخشهای جداییناپذیر زندگی هستند و حتی اگر درگیر زندگی روزمره و نیازهای اقتصادی آن نیز بشویم، بازهم گاهگاهی بال خیال ذهنمان به پرواز درمیآید تا ناممکنها را برایمان امکانپذیر کند و برای چند لحظه هم که شده، روحمان را فراتر از قیدوبندهای معمول زندگی، به آن سوی واقعیتها ببرد. البته خیال و خیالپردازی برای هنرمندان، بهویژه داستاننویسان اهمیت بیشتری دارد و در حقیقت جوهره و منشأ آثار ادبی آنها به شمار میرود. بااینحال، آهو افشاری نسب، خیال و رویا را به شکلی تازه و مبتکرانه در اثر خود، کتاب رویای ناتمام (An unfinished dream)، به کار میگیرد تا داستانی خواندنی و خیالانگیز را برای مخاطبانش بیافریند.
ماجرا از آنجایی شروع میشود که شخصیت اول داستان، مثل تمام روزهای قبل، از خواب برمیخیزد. در ابتدا فکر میکند که مادربزرگش، پری مامان، با کنار زدن پردهها نور را به داخل اتاقش مهمان کرده و خواب را از سرش پرانده اما کمی که میگذرد، میبیند نه از مادربزرگ خبری هست و نه فضای اطرافش شباهتی به اتاقش دارد. اتاق او که در خانهای کلنگی در حومهی تهران جای داشته و سقف آن پُر بوده از عروسکهای دوران کودکیاش، کوچکترین ارتباطی با اتاق کنونیاش ندارد. اتاقی که او در آن از خواب بیدار شده سقفش رو به آسمان است و صدای امواج دریا از آن شنیده میشود. بهجای اینکه مانند سالهای گذشته، صنوبرها از پنجرهی اتاقش دیده بشوند، درختهای نخل از پشت پنجره برایش خودنمایی میکنند. همهی این صحنهها او را به یاد سفری میاندازند که سالها قبل، پیش از مرگ پدر و مادرش رفته بود؛ سفری به سواحل دریای خلیج فارس! همانقدر واضح و همانقدر دلنشین.
این دختر که «یلدا» نام دارد در یکی از حساسترین مراحل زندگی خود قرار گرفته است. در حالی که اتفاقات تلخ و شیرین گذشته را پشت سر گذاشته، آیندهای مبهم و نامعلوم روبهرویش وجود دارد. درست مانند بسیاری از ما که در هر لحظه از زندگیمان، در حال عبور از گذشتهها و عزیمت به سوی آینده هستیم. آیندهای که صرفاً گمان میکنیم از چگونگی آن باخبریم اما در واقع انبوهی از ناشناختهها را در دل خود جای داده است.
اتفاقات جدیدی که سر راه یلدا قرار میگیرند، ابتدا او را در بهت و حیرت فرو میبرند. بااینوجود، بهتدریج احساس خوشایندی را در او بیدار کرده و او را وادار میکنند رو به جلو گام بردارد. باید دید آیا آینده میتواند بیش از گذشته یلدا را خشنود کند یا وقایع پیشرو نیز بهتر از وقایع پشت سر نخواهند بود؟
خوب است گریزی هم بزنیم به روش داستاننویسی آهو افشاری نسب و مهارت وی در خلق ماجراها. باید اشاره کنیم نویسنده مهارت بالایی در بهرهگیری از فلشبکها داشته و با کاربرد استادانهی آنها تصویر دقیقی را از زندگی گذشتهی یلدا برایمان ترسیم میکند. در عین حال، توانایی خوبی نیز در بازنمایی روحیات و درونیات شخصیت اول رمانش داشته؛ بهگونهای که حس همذاتپنداری را در مخاطب برمیانگیزد و این فرصت را به او میدهد تا در طول مطالعهی داستان، خود را به جای شخصیت اول آن قرار دهد. از سوی دیگر افشاری نسب هم در پیریزی طرح کلی داستان و هم در پرداختن به جزئیات آن تخیل شگفتانگیزی داشته که شایستهی تحسین است. برای اینکه با نحوهی مواجهات یلدا در رویارویی با آیندهی جدیدش آشنا شوید و کمی هم در رویاها و رویاپردازیهای او غوطه بخورید، میتوانید لذت خواندن کتاب رویای ناتمام را به خود هدیه دهید. البته اگر به قصد آشنایی بیشتر با تازهترین داستانهای ادبیات معاصر فارسی تصمیم دارید کتاب آهو افشاری نسب را مطالعه کنید، بازهم خواندن این اثر برایتان سودمند خواهد زود، چراکه دورنمایی از تازهترین آثار داستانی ادب فارسی را در اختیارتان قرار خواهد داد.
انتشارات امید سخن چاپ و انتشار این رمان بهیادماندنی را به عهده داشته.
کتاب رویای ناتمام برای چه کسانی مناسب است؟
به علاقهمندان و مخاطبان داستانهای معاصر فارسی و مشتاقان رمانهای خیالانگیز پیشنهاد میکنیم مطالعهی کتاب رویای ناتمام را هرگز از دست ندهند.
در بخشی از کتاب رویای ناتمام میخوانیم
شاید خواب میدید. شاید همهی اینها یک کابوس بود. حتی دیگر خودش را هم نمیدید. برای لحظهای ترسید. از این لحظهها در دقایق و ساعتهایی که بر او گذشت زیاد به خود دیده بود. مدام زیر لب نجوا میکرد پس کی قرار است این ترس به پایان برسد. گویی در تاریکی غرق شده بود. بدنش را در خود گم کرده بود. دستانش را تکان میداد اما چشمانش پر شده بود از سیاهی مطلق و دستانی که با وجود آنکه عمیقاً حس میکرد، آنها را به چشم نمیدید.
سعی میکرد چشمانش را ببندد و کمی بر ترس خود فائق آید اما با بسته شدن چشمانش هم ذرهای از تاریکی از میان نرفت. به خود که آمد حس کرد که در حال راه رفتن است. شک داشت؛ به پاهایش. دیگر احساس نمیکرد که دارد راه میرود بلکه اطمینان داشت که این تاریکی است که به سوی او گام برمیدارد.
چه احساس عجیبی! کمکم اشباحی از اشیاء و جانداران برایش نمایان شد. فضای جدیدی بود. ترسش نیز عمیقتر شده بود.
به یاد آورد که بهتازگی در یک دالان سرد و تاریک فرو رفته بود. آب سردی را یادش آمد که او را در خود بلیعده بود و حس غرقشدگی بیپایانی که در دقایق آخر بارها حس کرده بود.
- خدای من؛ این سیاهیها کی تمام میشوند.
ناگهان زیر پایش خالی شد و با سرعت هر چه تمامتر به پایین سقوط کرد. فریاد بلندی کشید. گویی در یک سرسرهی بزرگ آبی بود و همه چیز به سرعت نور از کنارش میگذشت. به شدت بر روی تپه ماسهای نرم برخورد کرد. بلافاصله از جایش پرید. شنهای ساحل مثل گردههای طلا در زیر تلألوی خورشید بر روی موها و لباسش به زیبایی میدرخشید. گرمای آنها را بهخوبی بر پوست خویش احساس کرد. همه چیز برایش مثل یک رؤیا جلوهگر بود. درست مثل یک قصهی کودکانه.
فهرست مطالب کتاب
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رویای ناتمام |
نویسنده | آهو افشاری نسب |
ناشر چاپی | انتشارات امید سخن |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 65 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-722451-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ادبی |