معرفی و دانلود کتاب روزی روزگاری در آمریکا

معرفی کتاب روزی روزگاری در آمریکا

کتاب روزی روزگاری در آمریکا فیلمنامه‌ای جنایی و وسترن به قلم سرجو لئونه و گروهی از فیلمنامه‌نویسان است و فیلمی مشهور به همین نام از روی آن ساخته شده. این کتاب داستان زندگی مردی به نام نودلز را روایت می‌کند که از بزهکاری خرده‌پا به گنگستری حرفه‌ای تبدیل می‌شود. او پس از فرار از نیویورک و تغییر هویت، دوباره به نیویورک بازمی‌گردد و با گذشته‌ی تاریکش روبه‌رو می‌شود.

درباره‌ی کتاب روزی روزگاری در آمریکا

فیلم روزی روزگاری در آمریکا یکی از معروف‌ترین فیلم‌های تاریخ است و همواره مورد تحسین عموم و منتقدین قرار داشته است. این فیلم را سرجو لئونه (Sergio Leone)، کارگردان ایتالیایی، بر اساس فیلمنامه‌ای با همین نام ساخته و رابرت دنیرو در آن به ایفای نقش اصلی پرداخته. این فیلمنامه بر اساس رمان «اوباش» از هری گری نوشته شده است.

فیلمنامه‌ی روزی روزگاری در آمریکا (Once Upon a Time in America) به‌ طور مشترک توسط شش نویسنده نوشته شده است: سرجو لئونه، لئوناردو بنه‌ونوتی (Leonardo Benvenuti)، پیرو دی ‌برناردی (Piero De Bernardi)، انریکو مدیولی (Enrico Medioli)، فرانکو آرکالی (Franco Arcalli) و فرانکو فرینی (Franco Ferrini). البته دو تن دیگر نیز در نگارش این فیلمنامه دخیل بوده‌اند؛ یکی استوارت ام. کامینسکی (Stuart M. Kaminsky) که برخی دیالوگ‌ها را نوشته و دیگری ارنستو گاستالدی (Ernesto Gastaldi) که نامی از او در تیتراژ فیلم نیامده.

داستانِ فیلمنامه‌ی روزی روزگاری در آمریکا درباره‌ی مردی به نام «نودلز» است که زندگی‌اش در سه دوره‌ی نوجوانی، جوانی و کهنسالی روایت می‌شود. این سه دوره سال‌های 1923، 1933 و 1968 را دربرمی‌گیرند. این فیلمنامه تبدیل شدنِ نوجوانانِ بزهکار به گنگستران و جنایتکارانی ماهر را نشان می‌دهد.

روزی روزگاری در آمریکا فیلم‌نامه‌ای مفصّل است با جزییات فراوان که رشد تشکیلات گنگستری در آمریکا را از دیدِ یک ایتالیایی نشان می‌دهد. سرجو لئونه کارگردانی ایتالیایی است که سعی کرده الگوهای داستانی را به ژانر وسترن برگرداند و این‌گونه نوع خاصی از وسترنِ هجوآمیز را به نام «وسترن اسپاگتی» پدید آورده است.

فیلم روزی روزگاری در آمریکا‌ در سال 1933 و درحالی شروع می‌شود که گنگسترها در تعقیب قهرمان فیلم، نودلز هستند. گنگسترها زن نودلز را کشته و دوستش را کتک زده‌اند تا جای نودلز را بهشان لو بدهد. نودلزِ جوان در یک بار چینی مخفی شده و پیش از رسیدنِ گنگسترها به بار، می‌گریزد. او به سراغ صندوق بانک می‌رود؛ جایی که محل نگهداری پول‌های حاصل از خلافِ خودش و دیگر دوستانش است؛ اما وقتی صندوق را باز می‌کند، هیچ پولی نمی‌یابد. نودلز ناگزیر به ترک نیویورک و تغییر هویت می‌شود.

سرجو لئونه و دیگر نویسندگانِ کتاب روزی روزگاری در آمریکا با فلش‌فورواردها و فلش‌بک‌های مکرر، قطعه‌های پازل را در کنار هم قرار می‌دهند و اطلاع‌رسانی قطره‌چکانی انجام می‌دهند و درعین‌حال جذابیت و تنوعی مضاعف به فیلم می‌بخشند. پس از سکانس اول، با فلش‌فورواردی به سال 1968 می‌رویم و نودلز را در کهنسالی می‌بینیم؛ او پس از سی‌وپنج سال زندگی مخفیانه به نیویورک بازمی‌گردد. نودلز به سراغ دوست قدیمی‌اش که حالا در یک بار کار می‌کند، می‌رود و با دریافت نامه‌ای از سمت گنگسترها متوجه می‌شود که آن‌ها در تعقیب او هستند و تمام مدت از هویتِ جدیدش با نام دیوید ارنسون خبر داشته‌اند. نودلز در پی کشف حقیقتِ پشت این ماجرا برمی‌آید. در پایان این سکانس، دیدنِ عکس‌هایی از دوران کودکی، نودلز را با فلش‌بکی به سال 1922 می‌برد. در این سکانس شاهد اولین ارتکاب جرم نودلز و دوستانش هستیم؛ آن‌ها ساعتی را از مردی مست می‌دزدند و سپس با در دست داشتن نقطه‌ضعف از مأمور پلیس، از مهلکه می‌گریزند. در میان داستانی جنایی و گنگستری، عشق نودلز به دبورا، خواهر دوستش، لطافتی را به فضایی مملو از خشونت اضافه می‌کند.

فیلم روزی روزگاری در آمریکا برای نخستین بار در سال 1984 در جشنواره‌ی کن به نمایش درآمد و مورد استقبال بی‌نظیر تماشاگران قرار گرفت. این فیلم که آخرین اثر سرجو لئونه است، سفری به قلب تیره و تاریکِ شهر نیویورک در سه زمانِ مختلف را به تصویر می‌کشد.

کتاب روزی روزگاری در آمریکا برای چه کسانی مناسب است؟

دانشجویان و متخصصین حوزه‌ی سینما و فیلمنامه‌نویسی از خواندن این فیلمنامه، نکات زیادی در باب فیلمنامه‌نویسی خواهند آموخت و با زوایای جدیدی از فیلم روزی روزگاری در آمریکا آشنا خواهند شد. مخاطبین عام و طرفدارانِ ژانر وسترن و جنایی نیز از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب روزی روزگاری در آمریکا می‌خوانیم

73. خارجی. روز. قبرستان (1968)
نودلز و زن از مقبره خارج می‌شوند و زن در را پشت سرشان قفل می‌کند. نودلز لیموزین مشکی را می‌بیند که کمی آن طرف‌تر پارک شده است. شیشه‌هایش بالاست و داخلش دیده نمی‌شود. زن توجه نودلز را به خودش جلب می‌کند.
زن: این‌جا واقعاً آرامش‌بخشه، این‌طور نیست آقای ویلیامز؟
نودلز با سر تأیید می‌کند.
زن: مصریان باستان با نگاهشون به مرگ در واقع احساساتشون رو درباره‌ی زندگی بیان می‌کردن.
نودلز به مجسمه‌ای که در کنار پله‌هاست نگاه می‌کند.
نودلز: این مجسمه هم سلیقه‌ی آقای آرُنسون بوده؟
زن: در واقع آقای آرُنسون همه چیز رو به ما سپرده‌ن. من... ما... اختیار تام داشتیم. ایشون فقط سنگ‌نوشته‌ی سردر آرامگاه رو سفارش داده بودن. سرش را بالا می‌کند و نوشته را می‌خواند. «مردان تو یا با شمشیر می‌میرند...»
نودلز وسط حرف زن می‌پرد.
نودلز: موسیقی چطور؟ این هم نظر خودش بود؟
زن: «قهرمانان تو در جنگ...» آقای آرنسون برای ما نوار موسیقی رو فرستادن. ظاهراً خیلی خوب ایشون رو می‌شناسین. وقتی دیدینشون بهشون بگین که ما چقدر تلاش کردیم تا همه چیز خوب پیش بره.

فهرست مطالب کتاب

فیلم‌نامه
شناسنامه‌ی فیلم
پیوست‌ها
گنگستر بدون افتخار
دیدار سرجو لئونه با هری گری نویسنده‌ی اوباش‌ از زبان سرجو لئونه