معرفی و دانلود کتاب روح گریان من
برای دانلود قانونی کتاب روح گریان من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روح گریان من
کیم هیون هی در کتاب روح گریان من داستان واقعی و هولناک زندگی خود در کره شمالی، یکی از اسرارآمیزترین و مخوفترین کشورهای دنیا و تبدیل شدنش به جاسوسی زبده و سپس ماموریت تروریستیاش که منجر به کشته شدن صدها انسان بیگناه شد، بازگو کرده است. این کتاب به سرعت در دنیا به فروش بالایی دست پیدا کرد.
کتاب روح گریان من (The tears of my soul) زندگینامه یک زن جاسوس اهل کرهشمالی است که به گفته خودش شاید مهمترین عملیات در تاریخ اداره جاسوسی برونمرزی این کشور را انجام داده است ولی به سرعت در دام پلیس گرفتار شد.
کیم هیون هی (Kim Hyon hui) در این کتاب نحوه جذب توسط حزب حاکم، روند آموزشها و مأموریت مرگبارش را توضیح میدهد و اینکه چگونه بعد از دستگیری به آرامی افکارش تغییر کرده، پی به اشتباه خود برده و پشیمان شده است.
دربارهی کشور کره شمالی:
برای درک بهتر از کتاب روح گریان من نیاز به شناخت مختصری از دو نظام سیاسی مخالف به نام کمونیسم و کاپیتالیسم (سرمایهداری) وجود دارد. هر چند امروزه نفوذ کمونیسم به ویژه بعد از فروپاشی شوروی سابق در جهان محدود شده است ولی هنوز در چند کشور از جمله کرهشمالی این شکل از حکومت برقرار است.
کمونیسم مالکیت خصوصی را انکار میکند و معتقد به کنترل اقتصاد توسط دولت است. در این کشورها مردم در ساختمانها و خانههایی زندگی میکنند که متعلق به دولت است و به صورت ماهیانه نیازهای ضروری زندگیشان را از طریق کوپن دریافت میکنند و همگی کارمند دولت محسوب میشوند. در این کشورها گدایی و روسپیگری ممنوع است چون همه باید از حداقلهای زندگی برخوردار باشند تا نیازی به گدایی و فحشا نباشد. محصولاتی که در این کشورها تولید میشود معمولاً کیفیت زیادی ندارند چون قرار نیست با محصول دیگری رقابت کنند. در این کشورها معمولاً قوانین سختگیرانهای از جمله تبعید به اردوگاههای کار اجباری وجود دارد.
از طرف دیگر نظام سرمایهداری طرفدار مالکیت افراد بر اموال خود و اقتصاد آزاد است. کمونیسم با هدف کنترل و توزیع عادلانه ثروت و جلوگیری از تجمع آن در دست تعداد کمی از افراد بسیار ثروتمند مطرح شد. این مسأله موجب از بین رفتن رقابت شد ولی در نظام سرمایهداری، چون اقتصاد آزاد است، کسبوکارها با هم رقابت میکنند تا بتوانند سهم بیشتری از بازار و در نتیجه سود بیشتری به دست آورند و به همین منظور باید دست به خلاقیت و نوآوری بزنند و کیفیت و تنوع محصولات را بالا ببرند. از طرف دیگر چون هدف اصلی در این نظام کسب بالاترین سود ممکن است، شرکتها از طریق تبلیغات مداوم، در جامعه نیاز کاذب ایجاد و انواع مد را ترویج میکنند تا تعداد محصول بیشتری را به فروش برسانند. به همین دلیل این انتقاد به نظام سرمایهداری وارد است که مصرفگرایی را ترویج میکند و نیز تولید بیشتر باعث آسیب بیشتری به طبیعت و محیط زیست شده است.
به نظام کمونیستی هم انتقادهای زیادی وارد شده است از جمله اینکه برخلاف ادعای بنیانگذاران کمونیسم که میگفتند جامعه را باید همه مردم اداره کنند به آرامی طبقه ویژهای در این کشورها شکل گرفت که امکانات بیشتری در مقایسه با افراد عادی جامعه دارند و نظر خود را بر همه مردم تحمیل میکنند. در این کتاب اشارههایی به این امکانات و بهرمندی اعضای حزب وجود دارد.
دربارهی حادثه انفجار هواپیمای کره جنوبی در سال 1987:
هنگامی که پرواز شماره 858 خطوط هوایی کرهجنوبی در سال 1987 منفجر و به مرگ 115 مسافر منجر شد، مسئولان حقوق بینالملل فوراً جستجوی تروریستهای سنگدلی را آغاز کردند که میتوانستند چنین جنایتی را مرتکب شوند. در نهایت کیم هیون هی قاتلی فرمانبردار را یافتند، زنی آرمانگرا و جوان که کشورش او را به یک ماشین کشتار تبدیل کرده بود. کتاب روح گریان من، سرگذشت اندوهبار و شوکه کننده اوست.
کیم هیون هی را بیشتر بشناسیم:
کیم هیون هی در کشوری بزرگ شد که ذهنشان به شدت درگیر از دست دادن کرهجنوبی بود، جهانی که در آن درست و غلط، خوب و بد، بردگی و آزادگی معنایی ندارد جز آنچه حزب کمونیست کره شمالی میگوید. کیم هیون هی در سن شانزده سالگی، به دلیل هوش و زیبایی توسط حزب انتخاب شد و آموزشهای ویژه در زمینه زبانهای خارجی دید. در سن نوزده سالگی این افتخار را داشت که توسط مدرسه مخفی و ویژه جاسوسی متعلق به ارتش کره شمالی انتخاب شود. او در آن جا آموزش دید تا بتواند با هر وسیلهای، از دستها و پاهایش گرفته تا نارنجک و اسلحه جنگی، دست به قتل بزند و چندین سال آموزشهای جسمانی و روانی طاقتفرسایی را تحمل کرد تا به ابزاری فرمانبردار در دست اربابان حزب تبدیل شود.
ارتش کره شمالی کیم هیون هی را به صورت یکی از مرگبارترین جاسوسان جهان تربیت کرد. او در سال 1987 در سن بیست و پنج سالگی به مأموریتی فرستاده شد تا همانطور که به او گفته شده بود، کشور دو نیم شده خود را برای همیشه متحد سازد. کیم و مأمور مافوقش، که کیم او را پدر معنوی خود میدانست، چند ساعت پس از انفجار دستگیر شدند. به آنها کپسول خودکشی داده بودند، ولی کپسول کیم عمل نکرد و بدین ترتیب برای اولین بار در زندگی از کنترل اربابان خود خارج شد.
بعد از بیش از یک سال بازجویی روانفرسا توسط پلیس کره جنوبی، کیم به میزان زشتی جنایت خود پی برد، اعتراف کاملی کرد و منتظر اعدام شد، ولی در یک تصمیم بزرگ که خشم شدید مردم را در پی داشت، رییس جمهور کره جنوبی او را به طور کامل بخشید و اعلام کرد به همان اندازه که مسافران هواپیما قربانی رهبران کره شمالی شدهاند، کیم نیز قربانی سیاستهای آنها بوده است. کیم هیون هی اکنون که مادر دو فرزند است، در سئول پایتخت کره جنوبی زندگی میکند و به نویسندگی میپردازد.
کتاب روح گریان من، داستان واقعی اعمال تروریستی و پشیمانی کیم هیون هی تا پایان عمر است و یکی از پرفروشترین کتابها در زمینهی کتابهای جاسوسی است، که تاکنون به یازده زبان زنده دنیا ترجمه شده و در دنیا مورد استقبال فوقالعادهای قرار گرفت.
کتاب روح گریان من به چه کسانی پیشنهاد میشود:
این کتاب برای افرادی که درباره وضعیت رازآلود و وحشتناک کشور کره شمالی کنجکاو و علاقهمند هستند، اثری جذاب و درگیرکننده است به گونهای که به سختی بتوانند این کتاب را زمین بگذارند. همچنین کتاب روح گریان من به افرادی که نحوه آموزش و زندگی جاسوسها برایشان مرموز و جذاب است، نیز به شدت توصیه میشود.
در بخشی از کتاب روح گریان من میخوانیم:
بمب تنظیم شد. نفس راحتی کشیدم و لحظهای مکث کردم. این فکر در ذهنم آمد که دیگر راه بازگشتی وجود ندارد. در آن لحظه هیچ حس گناه یا پشیمانی از کارم نداشتم؛ فقط به کامل کردن مأموریت فکر میکردم و اینکه کشورم را ناامید نکنم.
وقتی از سرویس بهداشتی بیرون میآمدم نیمنگاهی در آینه به خودم انداختم. چهرهای خسته و مضطرب را دیدم. لحظهای با خودم فکر کردم که چطور به این نقطه رسیدم. یک لحظه چهرهای را دیدم که از بچگی میشناختم، ولی حالا چهره بزرگسالیام به من نگاه میکرد. آن چهره در آن لحظه عجیب و بیگانه به نظر میرسید گویی بدون اینکه خودم بفهمم بزرگ شدهام و فراموش کردهام چه کسی هستم. میتوانستم چهره مادرم را در صورت خودم ببینم و از خودم پرسیدم چه فکری درباره من میکند. با وجود افتخاراتی که ممکن بود با این مأموریت به دست آورم به شدت احساس میکردم مادرم قبول نمیکند. مدتی طول کشید تا از جلوی آینه کنار بروم. وقتی در سالن انتظار به آقای کیم پیوستم با حالت پرسشگرانهای ابروهایش را بالا برد. سرم را تکان دادم و لبخند ضعیفی زدم. کنارش نشستم و منتظر پرواز ماندم. آقای کیم یک ظرف دارو بیرون آورد و چهار قرص در دستش ریخت. دو قرص را خودش خورد و دو قرص دیگر را به من داد و گفت: «برای اعصابت خوبه.» من هم با قدردانی پذیرفتم.
صدایی از بلندگو به گوش رسید؛ فرآیند سوار شدن به هواپیما شروع شد. سوار اتوبوسی شدیم که ما را به سمت هواپیما برد. با اینکه فاصله کوتاهی بود، ولی طولانی به نظر میرسید. شب، آسمان بغداد را فرا گرفته بود و هواپیما بالای سر ما قد علم کرده بود و در تاریکی میدرخشید.
وقتی به جمعیت حاضر در دادگاه محاکمهام فکر میکنم غیر ممکن است به آن لحظه در اتوبوس فکر نکنم. تقریباً همه مسافران اهل کرهجنوبی بودند و با نشاط با یکدیگر صحبت میکردند. در آن زمان با آنها احساس همدلی میکردم. هر چند اهل کره «جنوبی» بودند، احساس میکردم گویی هموطنان خودم هستند. شکاف بین ما مصنوعی بود. به خودم گفتم مأموریتم به نفع هر دو کشور است. این چیزی بود که به من گفته بودند و من هم باور کرده بودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روح گریان من |
نویسنده | کیم هیون هی |
مترجم | محمد خیریان |
ناشر چاپی | انتشارات یوشیتا |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 224 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6412-98-8 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |