معرفی و دانلود کتاب داستان‌های فلسفی گیتی

معرفی کتاب داستان‌های فلسفی گیتی

کتاب داستان‌های فلسفی گیتی اثر هوشنگ اسدزاده و سیده مریم طباطبایی، مجموعه‌ای از 110 داستان فلسفی و شیرین است که در هر داستان پند و حکمتی ارزشمند وجود دارد.

در بخشی از کتاب داستان‌های فلسفی گیتی می‌خوانیم:

دختر زیبا و دردانه‌ی شاه در سن ازدواج بود. او تصمیم گرفته بود با مردی ازدواج کند که هم ثروتمندترین مرد جهان باشد و هم فقیرترین! پدرش که عاشقانه دوستش داشت، با این که خواسته‌ی دختر را عجیب می‌دانست، قبول کرده بود که او به میل خودش رفتار کند.

اولین خواستگار، صندوق‌های پر از الماس، ابریشم، پوست، ظروف طلا و نقره به حضور دختر پادشاه آورد. این شاهزاده‌ی خوش سیما ادعا کرد: ثروت من بی‌حد و حصر است ولی تا زمانی که گنج ارزنده‌ی عشق تو را صاحب نباشم، فقیرترینم. دختر جوان سرش را تکان داد و تقاضای او را نپذیرفت. دومین خواستگار یک سلحشور بود. او گفت: تنها ثروت من شمشیر من است. با وجود او دنیا را برایت فتح خواهم کرد. دختر جوان سرش را تکان داد و تقاضای او را نپذیرفت. سومین خواستگار به حضور آمد. با لباسی ساده و دستانی خالی. شاه به او گفت: فقر تو را میبینم ولی ثروتت کجاست؟

مرد در حالی که دست‌های برهنه‌اش را به طرف شاه دراز کرده بود پاسخ داد: این ثروت من است. این دست‌ها می‌توانند آهنگری کنند، ببافند، چکش بزنند، من فقط این‌ها را دارم. آن‌ها مرا با هزار کاری که بلدند ثروتمند می‌کنند.

دختر پادشاه ناباورانه گفت: این همان کسی است که منتظرش بودم! خودش است. من انتخابش کردم و دختر با پیشه‌ور جوان ازدواج کرد.

براساس این حکایت، ثروت واقعی توانایی انجام کار با دست‌هاست. تصور می‌کنید که این طرز فکر کامل مربوط به گذشته است یا این که هنوز وجود دارد؟ آیا امروزه چهره‌های دیگری نیستند که بتوانند معرف این اختلاط ثروت و فقر باشد؟ هنرمند؟ شاعر؟ متفکر؟ دانشمند؟ فیلسوف؟...

فهرست مطالب کتاب

ماهیگیر و تاجر
شاگرد جادوگر
دو تا شاخه‌ی درخت
انگشتر ژیژز
همه‌ی علوم دنیا
جوجه تیغی ها
عقرب و قورباغه
مخفیگاه نامرئی
کشیش‌ها و خرگوش‌ها
دزد تبر
نارسیس (نرگس)
سه صافی
چه کسی آنجاست؟
چشم اسب آبی
رویای پروانه
چوبک‌های عاجی
مروارید گرانبها
تقسیم از نظر خدا
عنکبوت کوچک
تعلیمات پیر خردمند
بهای یک سیلی
تزار و جام‌هاش
هزار پا
زور گاو
سنت پدران
جهنم و بهشت
دنیا به آخر رسیده
روح آب‌ها
نگاه کن
بوسفال و اسکندر
انگور
حرف
قبر مرد روستایی
شاه لنگ
عالم قایقران
شمشیر بازی
ترکه‌های پیر مرد
بدون پلک زدن
ماهی از آسمان افتاده!
سه حقیقت قناری
سنت آدم سوز
جنبه‌های خوب بدبختی و جنبه‌های بد خوشبختی
نوآموزان و شیر
مرد خسیس
روباه و شیر
طوطی بازرگان
دو برابرش برای همسایگان!
نان خشک یا پیراشکی؟
تمثیل قورباغه‌های آبپز
الاغ فهمیده
حزب آدم‌های درست
دیوژن و کودک
سگ عاقل
قوی‌ترین مرد دنیا
مرگ هیزم شکن
دانشمندی که در چاه می‌افتد
نامزد منتخب
اسب مأمون
انعکاس صدا و حرف‌ها
قدرت هنر
بنّاها
مارمولک
بهترین آرزو
چرا آسمان دور است؟
چوپانی که فریاد می‌کشید: "آی گرگ! آی گرگ!...
زندگی یک انسان
درویش و فیل شاه
بازی شطرنج
موسیقی
تقسیم منصفانه
بادبادک و پروانه
مردی که سایه‌اش را تعقیب می‌کرد
تار نقرهای
بازدید سلیمان از زندان
اولیس و آواز پریان
مانعی به نام "من "
درخت بلوط و نی
سرزمین چوبدستیداران
پل دروغگوها
خروس یا مرغ
ثروتمند و تنگدست
آیینه و نقره
آنتیگون
آنچه نامیرا است
گرگ و سگ
کاسه‌ی گدا
کلاه
معده
فیل بغداد
نا امیدی خرگوش‌ها
فرشته و مرگ
گوش‌های شاه میداس
طناب را بکش
صاحب باغ
نقاش و موش ها
هشدارهای مرگ
نابینا و فلج
رهگذران درخت چنار
دیوژن و عدس
دو برادر
خردمند و گربه‌ی دزد
خانه‌ای که به هیچ درد نمی‌خورد
دو لنگه دمپایی
حضرت سلیمان و مورچه‌ی عاشق
جادوی برده‌ی آزاد شده
گاو ماده در جزیره‌اش
قلب یک مادر