معرفی و دانلود کتاب داستان بدترین پسر دنیا
برای دانلود قانونی کتاب داستان بدترین پسر دنیا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستان بدترین پسر دنیا
بهنظر شما زندگی در یک خانوادهی هفتنفره ممکن است چه شکلی باشد؟! اوئن کالفر در کتاب داستان بدترین پسر دنیا ماجرای زندگی ویل وودمن و خانواهی پرسروصدایش را برای ما تعریف خواهد کرد. اما تصور نکنید که ویل دوست دارد بدترین پسر دنیا باشد. او فقط دو گوش شنوا برای شنیده شدن نیاز دارد، و البته چنین چیزی در خانوادهی عجیبوغریب آنها امری محال بهنظر میآید! در چنین شرایطیست که پدربزرگ ویل مثل یک فرشتهی نجات از راه میرسد.
دربارهی کتاب داستان بدترین پسر دنیا
زندگی در خانوادهی ویل وودمن، پسربچهی داستان بدترین پسر دنیا (Legend of the Worst Boy in the World) چندان آسان نیست! او مدتهاست که موردتوجه دیگران قرار نگرفته، چراکه به غیر از خود چهار برادر دیگرش نیز در خانه زندگی میکنند؛ چهار برادر که از قضا همیشه و از همهچیز شاکی هستند. اما ویل نیز مانند هربچهی دیگری نیاز به محبت و توجه دارد و این همان چیزیست که در شرایط او آنچنان شدنی بهنظر نمیرسد. بااینحال بیشتر اوقات برای هر مشکلی یک راه چاره هم پیدا میشود، اینطور نیست؟ جواب این سؤال را نویسندهی داستان یعنی اوئن کالفر (Eoin Colfer) برای ما خواهد گفت.
ویل وودمن کمتر از ده سال دارد و همراه پدرومادر و چهار برادر دیگر خود زندگی میکند. خانوادهی ویل گرچه از آن دسته خانوادههای پرماجرا و هیجانانگیز به حساب میآید، اما این دلیلی نمیشود تا ویل گاهی احساس تنهایی نکند. برعکس! ویل بیشتر اوقات، خود را در میان جمع خانواده تنها میبیند، چراکه دغدغههایش همیشه زیر کوهی از سروصدای دیگر برادرانش جا میماند! مادر ویل هم انگار وقت کافی برای شنیدن مشکلات او را ندارد؛ چراکه تمام وقت و انرژیاش صرف شنیدن شکایتهای چهار پسر دیگر میشود. پسرهایی که انگار میل ندارند یک روز را با رضایت کامل سپری کنند! مارتی دلش میخواهد در دهسالگی سوار موتورسیکلت شود و دنی هم همیشه خیال میکند پشت موهایش سیخ شده و قرار است توسط همکلاسیهایش مسخره شود! مشکلات خانوادهی ویل یکی دوتا نیستند و سرانجام روزی ویل را به فکر جدیدی میاندازند! ویل تصمیم میگیرد نزد پدربزرگ برود تا لااقل پیش او از غصههایش شکایت کند. چراکه پدربزرگ وقت آزاد زیادی دارد و در این مورد شنوندهی خوبی بهحساب میآید. البته ویل فکر میکند قرار است فقط خود او دردودل کند، اما ماجرا آنطور هم که فکر میکند پیش نمیرود. چراکه پدربزرگ هم حرفهای زیادی برای شنیده شدن و هزاران داستان رقتانگیز برای گفتن دارد که یکی سختتر از دیگری است. اما سرانجام این گفتوگو جالب و متفاوت بین ویل و پدربزرگ چه خواهد شد؟ باید ادامهی ماجرا را در کتاب داستان بدترین پسر دنیا خواند!
داستان بدترین پسر دنیا، قصهی یکی از نیازهای اساسی هر کودک و بزرگسال، یعنی نیاز به توجه و محبت است. بسیاری از کودکان نیز همچون ویل احساس میکنند بهقدر کافی شنیده نمیشوند و یا نیازهایشان میان دیگر مشکلات خانواده، به کلی گم میشود. اوئن کالفر به خوانندگان خواهد گفت که در تجربهی چنین احساساتی تنها نیستند و البته که همیشه هم قفل همهی مشکلاتْ بسته نمیماند! بلکه میتوان خیلی از آنها را با گفتوگو حل کرد، تنها کافیست همچون ویل راه آن را بیاموزیم. کتاب داستان بدترین پسر دنیا همچنین به والدین، اهمیت موضوع گفتوگو با کودکان و توجه به دغدغههای آنها را یادآوری میکند و تلاش میکند تا با زبان قصه تأثیر مثبتی بر روابط اعضای خانواده بگذارد.
این کتاب اولینبار در سال 2007 منتشر شد و نسخهی فارسی آن با تلاش نشر مانیان و ترجمهی خوب مریم سبزهها به دست علاقهمندان رسید.
دربارهی مجموعهی ماجراهای هیجانانگیز و آموزندهی ویل وودمن
«ماجراهای هیجانانگیز و آموزندهی ویل وودمن» یک مجموعهی سه جلدی است که با قلم نویسندهی محبوب ادبیات کودکان، اوئن کالفر به رشتهی تحریر درآمده. شخصیت اصلی این سه ماجرا پسربچهای به نام ویل است که در هریک از داستانها ماجرا و چالش تازهای را از زبان اولشخص برای مخاطب همسن خود بیان میکند. این مجموعه ضمن در بر داشتن نکات مفید و آموزنده برای کودکان و پدرومادرها، پر از هیجان و ماجراهای مختلف و همچنین تصویرهای بامزه است که میتواند هر مخاطب خردسالی را پای روایت خود بنشاند. «داستان بدترین پسر دنیا»، «داستان مورفی سیبزمینی» و «داستان دندان کاپیتان مورو» سه مجلد این مجموعه هستند. مجموعهی ماجراهای هیجانانگیز و آموزندهی ویل وودمن، با تلاش نشر مانیان به دست علاقهمندان رسیده است.
کتاب داستان بدترین پسر دنیا برای چه کسانی مناسب است؟
اگر علاقهمند به خواندن داستانهای پرماجرا و آموزنده هستید، این کتاب پیشنهاد ویژهی ما به شماست. گروه سنی 7 تا 12 سال مخاطبان این داستان هستند.
در بخشی از کتاب داستان بدترین پسر دنیا میخوانیم
به نظر میرسد که هر پله داستانی دارد و گاهی پدربزرگ قبل از اینکه به بالا برسیم داستانها را برایم تعریف میکند. بالاخره رسیدیم و اولین کاری که کردم این بود که مقداری آب از یک بطری آب نوشیدم. البته زیاد ننوشیدم چون تا اولین توالت 116 تا پله فاصله بود.
دورتادور اتاق فانوس دریایی شیشهای است اینطوری نور پخش میشود. هر کسی که در اتاق فانوس باشد میتواند منظره خارقالعادهای از دریا و دماغه را ببیند. روبروی ما امواج سفید از افق میچرخند و از پشت ما امواج خاکستری دریا به دماغه برخورد میکند.
پدربزرگ میگوید: «مردم امریکا حاضرند پول زیادی خرج کنند تا همچنین منظرهای را ببینند.» او هر بار این را میگوید و احتمالاً درست است.
لحظهای این منظره را تحسین کردیم و از نردبان کهنه چوبی به داخل فانوس رفتیم. شبیه یک گلدان غولپیکر شیشهای است و از داخل آن انگار یک ماهی طلایی به دنیا نگاه میکند. شیشهها همهچیز را بزرگ میکنند. یک مگس روی شیشه شبیه یک هیولا با چشمهای ورقلمبیده است.
شنبه که من و پدربزرگ درون فانوس بودیم در مورد مشکلم با پدربزرگ حرف زدم. همینطور که براقکننده روی دستمال میریختم گفتم «پدربزرگ من یک مشکل دارم.»
«چی هست بوسان؟»
پدربزرگ من را بوسان صدا میزد که به معنای معاون فرمانده است.
«مشکل من اینِ که من هیچکسی را ندارم که در مورد مشکلاتم باهاش حرف بزنم. بابا و مامان همیشه سرشان شلوغ است.»
فهرست مطالب کتاب
فصل 1: منصفانه نیست
فصل 2: پدربزرگ
فصل 3: فویل
فصل 4: عروسک ژلهای
فصل 5: بلوز بکش بالا
فصل 6: گوشمالی
فصل 7: پلکان مارپیچی پاچوبی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داستان بدترین پسر دنیا |
نویسنده | اوئن کالفر |
مترجم | مریم سبزه ها |
ناشر چاپی | نشر مانیان |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 74 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7926-05-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان سرگرم کننده کودک |