معرفی و دانلود کتاب جوزف کندرو: کتاب دوم مجموعه قاتل آن سوی میز

معرفی کتاب جوزف کندرو: کتاب دوم مجموعه قاتل آن سوی میز

«اسب تک‌شاخ» رمزی است که دوستان ریما برای ورود به خانه از آن استفاده می‌کنند. مادر ریما این رمز را تنها با دوستانش درمیان گذاشته؛ اما او نمی‌داند که دوست نزدیکش یک قاتل زنجیره‌ای است. کتاب جوزف کندرو نوشته‌ی جان ای داگلاس و مارک اولشاکر درباره‌ی چگونگی رخداد قتل و تبدیل شدن یک فرد به قاتل سریالی است. این اثر ما را با جزئیات مسکوت‌مانده‌ای از پرونده‌های جنایی مواجه می‌کند که می‌توانیم با کمک آن‌ها با دلایل بروز جنایت‌های مرگبار بیشتر آشنا شویم.

درباره‌ی کتاب جوزف کندرو

او قاتل است. دست او به خون یک کودک و یک نوجوان آلوده شده: کارا و ریما. جوزف کندرو دوست بسیار نزدیک و خانوادگی آن دو دختر بوده است و از این آشنایی برای نزدیک شدن به دختران سوءاستفاده کرده. حکم 55 سال حبس زمان کمی نیست اما برای فردی که با قساوت توانسته دو دختر بی‌گناه را به قتل رساند، چندان مجازات سختی محسوب نمی‌شود. سرگذشت او و طریقه‌ی جنایتش یکی از اصلی‌ترین پرونده‌های ایالت واشنگتن در دهه‌های گذشته بوده و در رسانه‌ها نیز توجهات بسیاری را به خود جلب کرده است. جان ای داگلاس (John Douglas) و مارک اولشاکر (Mark Olshaker) نیز به‌همین جهت به‌سراغ این جرم آمده‌اند و کتاب جوزف کندرو (The killer across the table) را تحریر کرده‌اند؛ اما ماجرای خلق این کتاب کمی پیچیده‌تر از سایر کتاب‌هاست. این دو نویسنده برای صحبت با کندرو باید به زندان می‌رفتند و با این جنایت‌کار وارد گفت‌وگو می‌شدند. تصور آن‌ها ابتدا این بود که مجرمان خطرناک حاضر به صحبت درباره‌ی جنایات خود نیستند، اما بعد متوجه شدند که آن‌ها به‌دلیل طرد شدن از جامعه و تنها بودن مداوم، از گفت‌وگو با غریبه‌ها استقبال هم می‌کنند و از بازگویی جنایت‌های خود نه ابایی دارند و نه می‌خواهند که چیزی را مخفی کنند؛ همانند جوزف کندرو که با خونسردی به پرسش‌های آنان درباره‌ی جنایت و قتل‌ها پاسخ می‌دهد.

کتاب جوزف کندرو پرونده‌ی این قاتل سریالی را پیش از آن‌که به قتل متهم شود، بررسی می‌کند. کندرو پیش از اقدام به قتل کودکان، به چند دختر کم سن و سال تعرض کرده و آزار جنسی جزو کارهای روزمره‌ی اوست، اما خانواده‌ها از ترس اینکه فرزندشان به‌عنوان فردی آسیب‌دیده در جامعه شناخته شود، از شکایت قانونی و برخورد با این مجرم خودداری می‌کنند. همین اهمال‌کاری باعث می‌شود تا کندرو در انجام جرم وقیح‌تر شود و از رساندن آزارهای بیشتر و مخرب‌تر ابایی نداشته باشد. او خود اعتراف می‌کند که دختران کم سن و سال همچون کارا و ریما، به‌نسبت زنان و دختران جوان، طعمه‌های ساده‌تری هستند؛ زیرا آن‌ها هنوز به سن بلوغ فکری نرسیده‌اند و به سادگی فریب می‌خوردند. علاوه‌بر این قدرت بدنی آن‌ها نیز کم است و نمی‌توانستند از خود دفاع کنند. ویژگی‌ای که کندرو را از اغلب قاتلان سریالی متمایز می‌کند، این است که او دوست دارد به افرادی که آن‌ها را می‌شناسد و مدتی با آن‌ها زندگی کرده، تجاوز کند و ایشان را به قتل برساند. درصورتی‌که اغلب جنایت‌‌کاران ترجیح می‌دهند از میان غریبه‌ها و افراد ناشناس طعمه‌های خود را پیدا کنند و با عواطف خود درگیر نشوند؛ اما کندرو هیچ احساس و عاطفه‌ای ندارد.

جان ای داگلاس و مارک اولشاکر کوشیده‌اند تا در کتاب خود به جنبه‌های مختلفی از «جرم» بپردازند. یک قتل دارای ابعادی همچون روان‌شناسی جرم، جرم‌شناسی، یافتن نشانه‌ها و ... است که در کتاب جوزف کندرو، اغلب این ابعاد مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته‌اند. البته این کتاب تنها به مورد جوزف کندرو نمی‌پردازد و در تلاش است تا عوامل و بسترهایی را که موجب می‌شوند تا قتل‌های زنجیره‌ای رخ دهند، مورد واکاوی قرار دهند.

کتاب جوزف کندرو که دومین جلد از مجموعه کتاب های قاتل آن سوی میز است، در انتشارات سبزان منتشر و تحت سرپرستی معصومه میرزائی ترجمه شده است.

کتاب جوزف کندرو برای چه کسانی مناسب است؟

زندگی در جهانی که مملو از قاتل و جنایت‌کار است، به آگاهی درباره‌ی این افراد نیاز دارد. قاتلان برای یافتن مقتول موردنظر خود، معیارهای نسبتاً مشترکی دارند. باخبر شدن از این معیارها به ما کمک می‌کند تا در برابر تبدیل شدن به سوژه‌ی قتل، از خود محافظت کنیم. این کتاب «داستانی» جنایی و معمایی نیست و بیشتر به موشکافی جرم و بررسی علل رخداد قتل‌های زنجیره‌ای می‌پردازد. اثر حاضر برای افرادی که می‌خواهند درباره‌ی قاتلان زنجیره‌ای و جنایت‌ها تحقیق کنند و آن‌ها را بشناسند، مناسب است.

در بخشی از کتاب جوزف کندرو: کتاب دوم مجموعه قاتل آن سوی میز می‌خوانیم

پرسیدم: «چرا هدفت بچه‌ها بودن؟ چرا مثلاً یه زن 18ساله نه؟ منظورم اینه، چرا یه بچه؟ زمان زیادی داشتی که به این موضوع فکر کنی. چه چیزی تو ذهنت می‌گذشت که روی این موضوع تمرکز کردی؟ از این کار دنبال چه چیزی بودی؟»

پاسخ کندرو ساده و رک بود: «فکر می‌کنم فقط راحتی موقعیت بود. می‌دونید، بچه‌ها خیلی زود اعتماد می‌کنن و من به خونواده‌هاشون خیلی نزدیک بودم. من فقط از اعتمادشون سوءاستفاده کردم.»

«پس در واقع، برات یه هدف آسون بود.»

«آره، در اون زمان یه هدف آسون بود.»

پیشینۀ او نشان می‌داد که به دلایل روانی مختلف، دختران جوان را ترجیح می‌داد. من هنوز فکر می‌کردم این موضوع بیشتر به احساس بی‌کفایتی شخصی او مربوط می‌شد؛ اما دلیل اصلی انتخاب دختران جوان این بود که آن‌ها طعمه‌های آسانی بودند؛ مانند شیری که سعی می‌کند ضعیف‌ترین گوزن را کنار آبشخور شکار کند. یک دختر 8 یا 12ساله نمی‌تواند مانند یک دختر 18ساله مقاومت کند.

اما قبل از اینکه شروع به کشتن کند، آیا نگران نبود که دخترانی که آزارشان می‌داد به والدینشان بگویند؟

او پذیرفت: «چرا، من به یه دختر تعرض کردم و او به مادرش گفت. مادرش با من روبه‌رو شد، اما... کاری نکرد. ما فقط دربارۀ موضوع حرف زدیم و بعد او رفت. انتظار داشتم بره پیش پلیس، اما این کار رو نکرد. تصمیم گرفت گزارش نکنه.»

این موقعیت را با حادثه‌ای مقایسه کنید که در آن کندرو دختری 12 یا 13ساله را در مونت سولو با چاقو تهدید کرد؛ حادثه‌ای که وکیلش توانست او را از آن تبرئه کند. بسیاری از والدین از رفتن به پلیس خودداری می‌کنند. آن‌ها می‌ترسند همه در جامعه بفهمند که به فرزندشان تعرض شده است. نمی‌خواهند این ننگ را تحمل کنند یا کودکشان مجبور شود در دادگاه شهادت دهد. کندرو کم‌کم داشت این «قوانین نانوشته» را می‌فهمید و از آن‌ها به نفع خودش استفاده می‌کرد.

فهرست مطالب کتاب

دربارۀ نویسندگان
مقدمه
فصل اول: همه در خانواده
فصل دوم: فولکس واگن متروکه
فصل سوم: درون دیوارها
فصل چهارم: راحتی موقعیت
فصل پنجم: بین این دو، قربانیانی وجود داشتند
فصل ششم: قدرت، کنترل، هیجان
سخن آخر: انتخاب یک قاتل