معرفی و دانلود کتاب جهان را به شاعران بسپارید

معرفی کتاب جهان را به شاعران بسپارید

کتاب جهان را به شاعران بسپارید، مجموعه شعری به قلم محمدرضا عبدالملکیان است که در قالب‌های نیمایی، سپید و غزل‌های تک‌بیتی سروده شده و درون‌مایه‌ای اجتماعی و فضایی عاشقانه دارند.

کتاب جهان را به شاعران بسپارید برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به شعرهای نیمایی و سپید علاقه‌مند هستید، این کتاب برای شماست.

با محمدرضا عبدالملکیان بیشتر آشنا شویم:

این شاعر معاصر ایرانی در سال 1331 در شهر نهاوند متولد شد. عبدالملکیان از جمله شاعران نوپرداز و نوجوی دوران انقلاب و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به شمار می‌رود. وی در آغاز اشعارش را در قالب چهارپاره می‌سرود، اما اغلب شعرهایش در قالب نیمایی و سپید به قلم درآمده‌اند.

بیشتر اشعار وی فضایی عاشقانه و درون‌مایه‌ای اجتماعی دارند که با لحن و بیانی ساده و دلنشین و به دور از پیچیدگی سروده شده‌اند. محمدرضا عبدالملکیان دوران ابتدایی و دبیرستان خود را در شهر زادگاهش گذراند و بعد از فارغ‌التحصیلی از رشته مهندسی کشاورزی در سال 1357، در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران مشغول فعالیت شد و در سال 1363 نیز به وزرات کشاورزی انتقال یافت.

او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مدیریت دریافت کرد و چند سالی به عنوان مدیرکل دفتر آموزش‌های رسمی کشاورزی مشغول به کار بود. عبدالملکیان سرودن شعر را از دوران دبیرستان شروع کرد و نخستین مجموعه شعرش را در سال 1354 به چاپ رساند.

این شاعر معروف با بیش از 30 سال فعالیت در حوزه شعر در کنار چاپ و انتشار چندین کتاب شعر، هم‌اکنون به عنوان مدیرعامل دفتر شعر جوان، عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران و عضو شورای عالی خانه هنرمندان نیز محسوب می‌شود.

ریشه در ابر، ساده با تو حرف می‌زنم، ردپای روشن باران، حالا که آمده‌ای، مَه در مِه، رباعی امروز، آوازهای اهل آبادی، مهربانی و حالا که رفته‌ای از جمله آثار او هستند.

در بخشی از کتاب جهان را به شاعران بسپارید می‌خوانیم:

زیبایی‌ات
ستاره‌ی دنباله‌داری‌ست
که هر شب
تا پشت پنجره‌ی اتاقم می‌آید
بر شیشه انگشت می‌ساید
بلند می‌شوم
نگاهم می‌کند
به سویش می‌روم
می‌خندد
دست دراز می‌کنم
دوباره
در همه‌ی پنجره‌ها
پراکنده می‌شود!
و باز هم
دستم به او نمی‌رسد!

فهرست مطالب کتاب

پنج اشاره بر پیشانیِ پنجاه سال شاعری
نکند تو آنی!
گذرنامه
ردپا
و باز پشت دری
دیدار
دو گنجشک
صدای فاصله
از غزل‌های تک‌بیتی (1)
مار
همین‌گونه خوب است
ارگ بم
یادگار
خزان‌خوانی
شمعدانی‌ها
از غزل‌های تک‌بیتی (2)
باران
صدایش
اشاره‌ی اول
خاطره‌ها
نشانی
عالی‌جناب!
محمدباقر
گَهَر
عیدانه
و شعر، اهل سیاست نیست
با این‌همه بارانی که باریده است
ساده با تو حرف می‌زنم
تقدیر
چشم که باز می‌کنم
فوتبال!
روبه‌رو
از غزل‌های تک‌بیتی (3)
مردان سبز
صدای آیینه تا من
هنوز فرصت هست
اشاره‌ی دوم
پروانه‌ها
تماشا
جهان سوم
آدم‌های سوم
از غزل‌های تک‌بیتی (4)
دیگر جوان نمی‌شوم
از دوردست‌ها
ز صبح قریه می‌آمد
سنگ و سیب
کول‌برها!
دیدار در سکوت
راز
از غزل‌های تک‌بیتی (5)
دست‌هایت
گرگ!
برف
بانو
از بی‌نشان
از غزل‌های تک‌بیتی (6)
اشاره‌ی سوم
مستند صامت
کدام رمزوراز؟!
آبی‌
شبانه‌ای که بماند
در هوای تو
از غزل‌های تک‌بیتی (7)
سال‌های سرمه و سالوس!
پرسش
کلید گم‌شده
ای طلوع تازه
نازنین
از زبان گرگ
جهان را به شاعران بسپارید
از غزل‌های تک‌بیتی (8)
تکیه کن
غزل‌های تک‌بیتی (9)
من هنوز شاعرم
شعری برای مهربان
پرسش شبانه
اشاره‌ی چهارم
بیابان‌زاد
از غزل‌های تک‌بیتی (10)