معرفی و دانلود کتاب صوتی مکاشفه موخر

معرفی کتاب صوتی مکاشفه موخر

ایوب آقاخانی نمایشنامه‌نویس و گوینده‌ای نام‌آشناست. او در کتاب صوتی مکاشفه موخر، با صدای گرم خود که دست‌کمی از نوشته‌هایش ندارد، گزیده‌ای از اشعاری را که طی سالیانْ سروده برایتان خوانده است.

درباره کتاب صوتی مکاشفه موخر:

ایوب آقاخانی (Ayoub Aghakhani) را بیشتر با آثار نمایشی‌ای که نوشته و به روی صحنه برده می‌شناسیم. او به گواه کارنامه‌اش، پیش و بیش از هر چیز یک نمایشنامه‌نویس است؛ اما نمایشنامه‌نویسی برخوردار از ذهنیت شاعرانه. به واقع در آثار او، بیش از درام، حضور پررنگ اندیشه و احساس شاعرانه یا به بیان خودش، غرق‌بودگی‌اش در شعر را می‌بینیم.

اکنون در کتاب صوتی مکاشفه موخر این فرصت فراهم آمده تا تجلی استعداد شاعرانه‌ی آقاخانی را در شکل ناب خود _در قالب شعر_ ببینیم. این اثر از چهل و پنج قطعه‌ی کوتاه تشکیل شده، که شاید برخی‌شان با قضاوتی تنگ‌نظرانه، شعر در معنای دقیق کلمه محسوب نشوند، اما جملگی در کنار هم مجموعه‌ای شعری را ساخته‌اند. حُسن نسخه‌ی صوتی مجموعه‌ای که در دست دارید، این است که در آن می‌توانیم آثار را با صدای سراینده‌شان بشنویم؛ امری که طبعاً ما را به برداشتی بهتر از اثر رهنمون می‌گردد.

در ادامه و برای خاتمه‌ی مطلب، بخشی از توضیح خود ایوب آقاخانی درباره‌ی کتاب را از نظر می‌‌گذرانیم: «این دومین مجموعه‌ی انتخابی از میانِ خیلِ دل‌نوشته‌های نمایشنامه‌نویس، پیش روی شماست. اولی واگویه در مسیر وهم و امید بود، و این‌ [دومی] که به مهر گوش‌های شما ورق می‌خورد، دل‌نوشته‌های پراکنده از سال 1372 تا 1396 است با نام مکاشفه‌ی مؤخر. مرا نمایشنامه‌‌نویسی ناشاعر بدانید غرق در شعر.»

کتاب صوتی مکاشفه موخر مناسب چه کسانی است؟

اثر حاضر را به علاقه‌مندان به ادبیات امروز ایران به خصوص دوستداران شعر فارسی توصیه می‌کنیم.

با ایوب آقاخانی بیشتر آشنا شویم:

او بازیگر و کارگردان اهل تبریز و متولد سال 1354 است. آقاخانی فعالیت خود را از سال 1373، وقتی 19 ساله بود در مقام کارآموزی از رادیو شروع کرد و پس از آن وارد عرصه‌ی دانشگاه شد. سال 1380 بود که اولین نمایشنامه‌اش به چاپ رسید. ایوب آقاخانی این روزها مشغول تدریس در دانشگاه و موسسات هنری غیرانتفاعی‌ است. گفتنی‌‌ست که وی در حیطه‌های گوناگون هنری و ادبی‌ای که در آنها فعالیت دارد، برنده‌ی جوایزی چند نیز شده است.

از آثار اوست: «رگ، شقیقه‌های سفید، نام همه‌ی مصلوبان عیسی است، زنانی که به بزها خیره شده‌اند.»

در بخشی از کتاب صوتی مکاشفه موخر می‌شنویم:

با بارِ تلخ گناه
سر به سنگینی خواب سپردم
روز هرگز نیامد

...

با من از بی‌رنگ‌ترین تعلق‌ها بگو
با من از کنایت شاعرانه‌ی برگ‌ریزان زرد بگو
با من از چهارچوب پنجره‌ی پُرنفس خیال‌های دور بگو
از بنفشه و باد، از پر و پروانه، از آب و قاصدک
آنقدر حدیث تکراری شنیده‌ام
که گوش‌هایم از نفس مسلول تکرارواره‌ها زخمی‌ست
با من از دلداری صبورانه‌ات بگو
با من از روح روز بگو
و خلوت صمیمانه‌ی شب...

فهرست مطالب کتاب صوتی