معرفی و دانلود کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او)

معرفی کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او)

کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او)، نوشته‌ی سکینه رحمانی، مجموعه‌ای از دل‌نوشته‌هاست که با ذوقی خاص درباره‌ی عشق نوشته شده. این اشعار، با زبانی ساده و صمیمی، عشق به خود، خداوند، فرزندان، معشوق و... را با نگاهی شاعرانه توصیف و حسی ناب را در دل خوانندگان بیدار می‌کند.

درباره‌ی کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او)

عشق را بسیاری از شاعران، ادیبان و اندیشمندان، معنا و هدف اصلی زندگی می‌دانند. عشق سراینده‌ی شعر و خالق هنر است. عشق برای انسان، منشاء همه‌ی احساسات و عواطف است. از عشق است که ما می‌ترسیم، به خاطر عشق است که ما خوشحال و سرزنده می‌شویم و با از دست دادن عشق است که وحشت تنهایی ما را فرا می‌گیرد. غم اگر عشق نباشد چطور معنا می‌شود؟ همین است که عشق، محتوای اصلی ادبیات و شعر را تشکیل می‌دهد. کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او) از سکینه رحمانی نیز، سرشار است از عشق؛ عشق به خدا، به فرزند، به معشوق، به خود، به خاطرات و....

6 دل‌نوشته‌ی کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او)، با زبانی ساده، صمیمانه و شاعرانه، گاه خدا، گاه خود و گاه خواننده را مخاطب قرار می‌دهد و از درد عشق، از زهر هجر، از تنهایی، کودکی، سادگی و... می‌گوید. از این می‌گوید که هر چند تجربه‌ی عشق دردناک است، اما باید به خاطر داشتن عشق شاکر بود و نور عشق را پاس داشت.

کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او) را انتشارات یمام به چاپ رسانده است.

کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او) برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او) برای علاقه‌مندان به دل‌نوشته‌های عاشقانه و اشعار نو خواندنی است.

در بخشی از کتاب او (وقتی عشق از راه می‌رسد و تا ابد فقط او) می‌خوانیم

رفیق
دیر شد
زمان طولانی گذشت تا بفهمم روزگار نه به کام کامیارش هست که هر روز ذوق در چشمانش دو دو می‌زند
و نه به کام امسال مایی که از روزگار برایشان یک دل پُر از احساس ماند که هیچ‌گاه نتوانستند آن چنان که دوست داشتند و لایق احساسشان بود تمنا کنند
رفیق
کاش زمان در گذر آینده برای ما گذشته بسازد
تا با فهم الانمان عبور آینده را از سر بگیریم
رفیق فکرش را بکن
آن وقت در جوانی می‌دانم که چگونه باید به تو بگویم دوستت دارم
چگونه بار این احساس سنگین را از دوش هر دویمان بردارم...
احساس دوست داشتن من برای تو
و احساس شرمندگی تو برای من
آن وقت می‌فهمم که چه اندازه به احساسم باور داری و می‌پذیری
آن وقت اگر باورم نداشتی اگر نپذیرفتی سال‌های بعد را با حسی گُنگ سِیر نمی‌کنم

فهرست مطالب کتاب

حکایت عشق
سخنی با او
داستانی از نور یک عشق
زمزمه‌ی سکوت
تکانه‌های دل
تقدیر