معرفی و دانلود کتاب توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت

عکس جلد کتاب توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت
قیمت:
۸۸,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب توطئه علیه نژاد بشر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب توطئه علیه نژاد بشر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت

اثری فلسفی که خواندن آن جسارت و شهامتی بی‌اندازه می‌طلبد!... توماس لیگوتی، متفکر نیهیلیست آمریکایی، در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، با اتکا به دانش خویش در حیطه‌های فلسفه، روانشناسی و علوم اعصاب و روان، استدلال‌هایی منفی‌نگرانه را عرضه نموده که نتیجه‌ی نهایی آن‌ها، اذعان به پوچی و بی‌معناییِ زندگی است.

درباره کتاب توطئه علیه نژاد بشر

توماس لیگوتی (Thomas Ligotti) یکی از منحصربه‌فردترین نویسندگان حال حاضر جهان است. اغلب دنبال‌کنندگان جدی ادبیات، این داستان‌نویس برجسته‌ی آمریکایی را با مجموعه آثار روایی‌اش می‌شناسند؛ داستان‌هایی غریب و رازآلود که عموماً به یکی از دو ژانر معمایی یا ترسناک تعلق دارند. اغلب نوشته‌های داستانی توماس لیگوتی رنگ‌وبویی فلسفی دارند. گویی در نهاد لیگوتی توأمان دو نویسنده نفس می‌کشند! یک نویسنده که مایل است با تخیل تیره‌وتار خویش، قصه‌هایی وحشت‌انگیز و دیوانه‌وار را روایت کند، و نویسنده‌ای دیگر، که تمایل دارد تا با پیروی از اصول استدلال و استنتاج، در باب ذات زندگی تأمل‌ورزی نماید. در کتاب توطئه علیه نژاد بشر (The Conspiracy Against the Human Race) نویسنده‌ی دوم قلم را از کف نویسنده‌ی نخست ربوده است؛ این‌چنین است که لیگوتی در این اثر، به جای داستان‌سرایی، به فلسفه‌ورزی پرداخته است؛ البته فلسفه‌ورزی‌ای که ابداً خالی از عناصر خیال‌انگیز و ادبی نیست.

کتاب توطئه علیه نژاد بشر را می‌توان مانیفستی علیه هر نوع خوشبینی فلسفی قلمداد نمود؛ متنی تماماً تیره‌وتار که بر پایه‌ی یک تز کلی نگاشته شده: در این زندگیِ سراسرْ یاوه و بی‌معنا، آنچه واقعیت دارد، تنها رنج است و بس!

علاقه‌مندان به تاریخ فلسفه‌ی غرب، بی‌گمان با آرتور شوپنهاور، فیلسوف شهیر آلمانی، و مواضع بدبینانه‌ی او در باب زندگی آشنایی دارند. تأملاتی که توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر به مخاطبین خود عرضه داشته، از بسیاری جهات، یادآور اندیشه‌های سیاه آرتور شوپنهاور به نظر می‌رسند. نویسنده‌ی آمریکایی، به سان فیلسوف آلمانی، بر این باور است که ریشه‌ی تمام دردها و رنج‌های انسان، در کنه زندگی، در تمامیت حیات، نهفته است. پس بیهوده است که در زندگی به جست‌وجوی خوشی یا تسلی برآییم. چرا که نتیجه‌ی این جست‌وجو از پیش معین است: هیچ و هیچ! حال که چنین است، معقولانه‌ترین رویکردْ پشت کردن به زندگی از طریق «نه» گفتن به تمامی امیال و خواسته‌های آن است. به زعم لیگوتی، نه گفتن به خواست‌های زندگی در صورتی میسر می‌شود که آدمی، تا آنجا که در توان دارد، آگاهی خویش را نفی کند. زیرا هرچه عمق آگاهی از زندگی بیشتر باشد، رنج و درد و نگون‌بختی نیز بیشتر نمود و جلوه می‌یابند. مسیر قهقراییِ تفکرِ پوچ‌انگارانه‌ی لیگوتی تا آن‌جا پیش می‌رود که در نهایت او را به تجلیل و ستایش از «شکوه مرگ» سوق می‌دهد.

توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، در مقام مدافع فلسفه‌ی آنتی‌ناتالیسم (تولدستیزی) ظاهر شده است. طرفداران این مکتب فلسفی، با اتکا به بینش‌های بدبینانه‌ی خود در باب زندگی، به مخالفت با تولید مثل برخاسته و آن را به عنوان عملی با نتایج فلاکت‌بار و برگشت‌ناپذیر، تقبیح می‌کنند. باری، از این توضیحات پیداست که در کتاب پیش رو، با متنی جدلی و چالش‌برانگیز مواجه خواهید بود که احتمالاً بسیاری از باورهای مرسوم شما را به چالش می‌کشد. پس بهتر آن‌که تنها در صورتی این اثر را در دست بگیرید که پیشتر در خود یارای رویارویی با مواضع تکان‌دهنده‌ی آن را یافته باشید!

نکوداشت‌های کتاب توطئه علیه نژاد بشر

  • توماس لیگوتی در اولین اثر غیرداستانی خود، بصیرت‌های بدبینانه‌ی خویش در باب زندگی را با ما درمیان می‌گذارد و از طریق سلسله‌ای از استدلال‌های تأمل‌برانگیز، ثابت می‌کند که بزرگ‌ترین ترس‌های ما، ریشه در تخیل بشری ندارند؛ بلکه مستقیماً از واقعیت نشأت می‌گیرند. (Amazon)
  • توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، زوایای تیره و تار تاریخ و فرهنگ بشری را به ما نشان می‌دهد. هنر او در این است که وحشت‌انگیزترین موضوعات را با لطف و ملاحتی دلنشین به بحث می‌گذارد. (The Millions)

کتاب توطئه علیه نژاد بشر مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به مباحث فلسفی و منازعات متافیزیکی، مخاطبین اصلی کتاب توطئه علیه نژاد بشر، نوشته‌ی توماس لیگوتی، به شمار می‌روند.

با توماس لیگوتی بیشتر آشنا شویم

توماس لیگوتی (متولد سال 1953)، نویسنده‌ و متفکر مطرح آمریکایی‌ست که در ایالت دیترویت دیده به جهان گشوده است. او بیش از هر چیز به واسطه‌ی آثار روایی درخشانی که در ژانر ترسناک به رشته‌ی تحریر درآورده، شناخته می‌شود؛ آثاری که ضمن برانگیختن تحسین مخاطبین خاص و عام، افتخاراتی را نیز برای وی به ارمغان آورده‌اند. (از میان این افتخارات می‌توان به جایزه‌ی ادبی International Horror Guild اشاره نمود.)

لیگوتی علاوه بر داستان، در زمینه‌ی مقاله‌نویسی نیز یدی طولا دارد. مقالات این نویسنده عمدتاً حول محور مسائل بنیادین فلسفی و متافیزیکی می‌گردند و نگرشی بدبینانه را نسبت به حیات و کائنات، با خوانندگان خود در میان می‌گذارند.

کتاب «توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت» بهترین کتاب منتشرشده از توماس لیگوتی در بازار نشر ایران است.

در بخشی از کتاب توطئه علیه نژاد بشر می‌خوانیم

من یک دختر کوچک انگلیسی که در نروژ برای ملاقات با اقوامش آمده بود را ملاقات کردم که مدام از اتاقش بیرون می‌آمد و می‌پرسید: «چه خبر است؟» پرستاران کودک در مکانیسم انحراف به افراد متخصص تبدیل می‌شوند: «ببین، بچه، می‌بینی؟ آن طرف خیابان دارند قصری را نقاشی می‌کنند!» این پدیده به حدی شناخته شده است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد. حواس‌پرتی تاکتیک حیاتی «جامعه» است. این مکانیسم را می‌توان به یک هواپیما تشبیه کرد که از ماده‌ای دارای وزن ساخته شده است، اما دارای یک اصل محرکه است که تا زمانی که عمل می‌کند آن را در هوا نگه می‌دارد. موتور باید به طور مداوم کار کند زیرا خود هوا فقط برای مدت کوتاهی می‌تواند آن را حمل کند. حال خلبان ممکن است خسته شود، اما تنها زمانی که موتور شروع به از کار افتادن کند، خطر واقعاً جدی می‌شود. تاکتیک‌های انحراف اغلب کاملاً آگاهانه هستند. ما باید به طور پیوسته توجه خود را از خودمان منحرف کنیم، زیرا ناامیدی می‌تواند دقیقاً در زیر سطح، در حین نفس‌گیری یا هق‌هق ناگهانی ما را تسخیر کند و وقتی تمام انحرافات و حواس‌پرتی‌های ممکن تمام شد، در نهایت به نوعی «طحال» می‌رسیم که اشکال مختلفی دارد، از بی‌تفاوتی خفیف تا افسردگی نهایی. زنان اغلب به این تاکتیک متوسل می‌شوند و علاوه بر این، به دلیل تمایل شناختی کمتر از مردان، اضطراب بیشتری دارند.

یکی از معایب زندان انفرادی این است که یک زندانی تقریباً از هر مزاحمتی برای ذهن محروم است. از آنجایی که سایر چشم‌انداز‌ها برای خروج از این وضعیت اندک است، زندانیان در معرض خطر فروپاشی ناشی از ناامیدی قرار دارند و هر اقدامی که می‌توانند برای جلوگیری از این ناامیدی بیابند، به عنوان تلاشی برای حفظ خود زندگی موجه است اما برای لحظه‌ای که او روح خود را تنها در جهان تجربه می‌کند، چیزی به نام ناامیدی مطلق وجود دارد. ناامیدی خالص و بدون تقلب، «هراس از زندگی» که احتمالاً هرگز کامل نخواهد شد، زیرا مکانیسم‌های دفاعی پیچیده، خودکار و تا حدی همیشه در حال کار هستند. اما هر سرزمینی در مجاورت ناامیدی نیز می‌تواند نوعی منطقه‌ی مرگبار باشد، و در آن‌جا برای سرپا ماندن در زندگی تلاش زیادی باید به کار گمارد.

فهرست مطالب کتاب

پیش‌درآمدی کوتاه
آخرین مسیحا
مقدمه: بدبینی و پارادوکس
پرده‌ اول: کابوس هستی
روان‌زایی
قبل از مرگ
آگاهی
منشأ آگاهی
جهش
واگرد 1
زامبی‌سازی
واگرد 2
خودهیپنوتیزمی
کیهان‌هراسی
بدبینی 1
بدبینی 2
کورکورانه به پیش رفتن
آنالوژی
زندگی اصول
واگرد 3
سرکوب
رنج کشیدن 1
رنج کشیدن 2
بوم‌کشی
ناامیدی ناچاری
قابل بحث
پرده‌ دوم: چه کسی آن‌جا می‌رود؟
غیرعادی 1
غیرعادی 2
بازیگران
جعل هویت
غیرموجودات
غیراشخاص
پرده‌ سوم: نجات از عجیب و غریب
پایین رفتن
فوبیای آینده
بودانومیکس
مرگ نفس
پرده‌ چهارم: مریض تا سر حد مرگ
سیاهی 1
ناناتوفوبیا
تراژدی
پرده‌ پنجم: فرقه‌ مصلوب‌شدگانِ پوزخند
نهادینه‌شده
سرخوردگی
تحت فشار
پرده‌ ششم: کالبدشکافی روی یک عروسک؛ آناتومی فراطبیعی
فضا
موضوع
شخصیت‌های نمایشی
شخصیت‌های غیرنمایشی
فراطبیعت‌گرایی
طرح (توطئه)
پایان بازی
پیوست: آنتی‌ناتالیسم
استدلال‌های دیوید بناتار

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت
نویسنده
مترجمپرویز شبرنگ
ناشر چاپیانتشارات یمام
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات336
زبانفارسی
شابک978-622-7773-77-4
موضوع کتابکتاب‌های فلسفه
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب توطئه علیه نژاد بشر

Giema Tehrani
۱۴۰۲/۰۲/۱۴
کتابی ارزشمند از دریچه‌ی نگاه فردی که اصالت و حقیقت وجودی انسان را به زیبایی از ماهیت انسان متریکسی تمیز میدهد. نوشتاری فاخر بیانگر حقایق شگرفی که درک و پذیرش آن مستلزم غور در معنا و آشنایی با قواعد متریکس حاکم بر سیاره است. اما متاسفانه کتاب با ترجمه‌ی بسیار معیوب و ناهنجاری که در دست داریم به درک قهقرای نشدن سقوط کرده است و به حق باید بسیار به ماهیت مسئله‌ی مطروحه مسلط باشید تا از میان واژگان پریشان احوال و نامرتبط مترجم بتوانید معنای حقیقی را بیرون بکشید.
نگاه لیگوتی نهیلیست و آلبرکاموی ابزرد و نیچه‌ی اگزیست در یک نقطه‌ی بنیادی با یکدیگر تلاقی دارند. انسان زیبا طبیعت زیبا اما چرا این دو مفهوم هم پوشانی ندارند و بر ضد یکدیگر عمل میکنند!
پاسخ این چرایی را میبایست در سیاست گردانندگان متریکس حاکم بر کل سیاره جست که اساس قدرتشان را پارادوکس‌های حاکم تشکیل داده است...
لیگوتی به زیبایی گرایش خود به فلسفه‌ی وجود را بیان میدارد و به روشنی اعلام میدارد از فلسفه‌ی موجود گریزان است. این گرایش تصوفی و حضور پررنگش در کلام لیگوتی نشان میدهد اصول بنیادی فقط مربوط به گرایش‌ها، فرقه‌ها یا دسته بندی‌های خاص نیستند و به چشم تمام روشن بینان میرسند در هر کجای سیاره که باشند.
تعمق در معنا و خوانش کتاب بدون گارد گرفتن در مقابل حقیقتی که بیان میدارد میتواند پرده از دیدگان مخاطب بردارد.
اما در نهایت همیشه راهی هست برای اینکه خود را قربانی شرایط ندانیم. خروج از این متریکس پارادوکسیکال نیز امکان پذیر است اما گام اول پذیرش است. چنانچه ماهیت این سازه‌ی اهریمنی را پذیرش نکنیم چطور بناست بتوانیم از آن خارج شده یا حتی ماهیتش را تغییر دهیم؟
سپاس از کتابراه
محمدرضا مولاءی
۱۴۰۲/۰۱/۲۷
کتاب را بایستی دو یا سه با خواند تا نتیجه‌ای گرفت. شاید سواد من کم بود. ولی درکم این بود که نویسندگان، فلاسفه... نامبرده شده، آگاهی‌ و دانش را برای بشر و محیط زیست بی فایده و زیانبار می‌دانستند و انسان را ترغیب به قطع نسل و از بین بردن خود می‌گردند. غیرمستقیم ادیان را به چالش می‌کشیدند. حتی آن‌ها و که مشکل جسمانی‌ یه روحی داشتند بدبین تر بودند. عوض مثبت اندیشی ارائه راهکارهای مبارزه با فقر، گرسنگی و بی آگاهی که بر اثر ظلم و استثمار دولت‌ها حتی قشری از مردم در حق مردم ضیف صورت می‌گیرد، اقدام به ارائه آمار جنایات، گشته شده‌های جنگها، بیماریهای فراگیر... نموده تا خواننده به تردید افتد.
نمی دونم اجازه بدین دوباره بخونم ببینم چه نتیجه میگیرم. (دوباره مرور کردم در کل تمام نویسندگان. دانشمندان. فیلسوفان، چه موافق چه مخالف آفرینش، خدا را (به عنوان پروردگار جهان هستی) قبول دارند. چون باید اول اعتقاد داشت تا بعد در تأیید یا نفی آن اقدام به بررسی و تحقیق کرد. تمام مخلوقات متفکر به قدرتی لایزال ایمان دارند و در گرفتاری به آن پناه می‌برند. یا شاکی می‌شوند. این همان عقل است که انسان را متمایز می‌کند و نهایت به منشا و بانی آفرینش وصل می‌کند. موفق باشید.
پرویز شبرنگ
۱۴۰۲/۰۱/۲۴
این کتاب منبعی است برای سوء‌ظن به ماهیت هستی و بی اعتمادی به وجود خودمان. لیگوتی ما را به وحشت می‌اندازد زیرا باعث میشود بترسیم که چیزی نباشیم جز عروسک‌های خیمه‌شب بازی و اتم‌های ولگردی که در یک فضای خالی بدخواهانه پرسه میزنند.
لیگوتی یکی از بهترین نویسندگان داستان‌های کوتاه است که (بیش‌تر) مردم
هرگز درباره‌اش نشنیده‌اند. او مضامین ترسناک را فقط با احساس غیر قابل تعریف چیزی به شدت اشتباه در نظر می‌گیرد و از آن‌ها برای ساختن داستان‌هایی بهره میبرد که ماده‌ی بیشتری نسبت به رمان‌های پر فروش دارند. علاوه بر این، او اغلب خطوطی فراموش نشدنی به قلم می‌آورد که بوی مهارت شاعرانه را می‌دهد. عیان است که برای لذت بردن از این داستان‌ها باید در روحیه‌ای خاص باشیم البته باید سعی کنیم بیشتر پذیرای فضایی باشیم که او میکوشد برپا سازد و البته درک طبیعتی بدبینانه که در تمام کتابهای او وجود دارد.

لیگوتی یک مربی واقعی است که متعهد به اشتراک گذاری همه چیز است، مهم نیست که چقدر وحشتناک و ترسناک باشد. یک شجاعت و صداقت در بیان او نهفته است، صداقتی که به عنوان یک خواننده نباید چیزی جز تشکر از آن داشته باشیم.
ali mahroghi
۱۴۰۲/۰۱/۱۶
سلام دوستان کتابراه این کتاب رو به عنوان یک کتاب سخت معرفی کرده بود. تا زمانی که کتاب رو نخوندم متوجه این حرف نشدم اما وقتی خوندمش دیدم واقعا فهم این کتاب سخته. این یه کتاب ضد نژاد بشره. درست فهمیدین زد نژاد بشر و می‌خواد خواننده رو با عقاید زاپف، شوپنهاور، ماینلندر و فیلسوف‌هایی از این دست آشنا که کنه معتقد بودن خلقت انسان و دارا بودن این موجود از هوش یک اشتباه بوده و انسان دائما در حال زجر کشیدن هست و باید به این شکنجه پایان داد با تولد ستیزی. به بیان دیگه این فلاسفه اعتقاد دارن خدا مرده، در جریان بیگ بنگ. اون با یک مرگ خودخواسته مرده تا به جهان زندگی ببخشه _خدا مارو به خاطر این جملات ببخشه_ پس ما هم باید بمیریم قبل از انقضا تاریخ جهان و با جلوگیری از تولید مثل خودمون. کتاب مطالب زیادی داره که با اعتقادات ما جور نیستن. نمی دونم این کتاب چطور اجازه چاپ در ایران رو به دست آورده چون خیلی ضد دینه.
در آخر خوندن این کتاب رو به کسی پیشنهاد نمی‌کنم، نه به خاطر مطالبش چون مطالبش برام جذاب بود، همیشه آشنایی باهمچین نگرش‌هایی رو دوست داشتم اما نثر کتاب بسیار سخت و غیر قابل فهمه برای همین خوندن کتاب رو به کسی توصیه نمی‌کنم. خودم هم خیلی تلاش کردم تمومش کنم اما خوندنش سخته و هنوز تموم نشده و به تمرکز زیاد احتیاج داره.
رحمت خندانی
۱۴۰۲/۰۱/۱۲
به نظر می‌رسه ک نویسنده نگاه فلسفی و گاها علمی خودش رو با رنگ و بوی رمانی _ داستانی مخلوط کنه، خواننده این کتاب در جاهایی با خوندن متن به یاد کتب پوزیتیوستی پزشکی می‌افته و در جاهای دیگه بیشتر دوستدار فلسفه دیده می‌شه که بعدتر به ادبیات و رمان‌های تخیلی می‌رسیم. اینکه چقدر میشه یک سوال مهم فلسفی رو با نگاه ادبیات رمان جواب دادرو من نمی‌دونم، اما خواننده با ملغمه‌ای از روایت‌ها مواجه هست که مدام بین فلسفه و داستان و علوم اعصاب رفت و آمد داره
کتاب خوبی هست اما بعید می‌دونم آنچه رو ک ادعا می‌کنه تونسته باشه اثبات کنه
مثلا جایی ب این اشاره می‌کنه ک مرکز هوشیاری بطور قطع در مغز هست ولی امروزه بعضی از دانشمندان علوم اعصاب چون ایبن الکساندر این ادعا را رد می‌کنند و شواهد مخالف این عقیده رو ارائه می‌دهند یا کتاب‌های دکتر جفری لانگ هم تاحدودی نشان می‌دهند که هوشیاری می‌تونه در جایی بیرون از کالبد به زندگی ادامه بده.
در نهایت ترجمه‌ی این کتاب‌ها معمولا سنگین و سخت در میاد ک در اینجا هم تا حدودی باهاش مواجهیم البته ترجمه درکل خوب و شیواست
مصطفی عزتی راد
۱۴۰۲/۰۹/۲۲
ضمن اعتراض شدید به ترجمه که خودش نیاز به ترجمه داشت، نظرم رو راجع به کتاب میگم:
اولا فلسفه دونستن همیشه به معنای پیچیده صحبت کردن نیست. درک ضعیف ما از فلسفه باعث میشه فکر کنیم هر حرفی رو نمیفهمیم اون کلام بهره‌ای بیشتر از فلسفه داره.
دوما این کتاب تیر خلاصیه به مغز کسایی که روی لبه‌ی تیغ سست به
اعتقادی مبدا و معاد هستی زندگی میکنن.
خبر بدیه برای همه‌ی کسایی که کورسوی امیدی برای نجات دارن و خب ترغیب وحشتناکی به خودکشی از پس پوچی.
ذهن ناپخته و ورزیده نشده‌ی جوان امروز یارای مقابله با سفسطه‌ها و مغالطه‌های درون این کتاب رو نداره و همون اول کار، ناک اوت میشه.
این کتاب به جنگ خرافه‌های زاییده‌ی جهان دروغینی رفته که برای انکارش راه بهتری مثل خزیدن در آغوش فلسفه‌ی بی رقیب اسلامی، وجود داره اما با توسل به جهل مخاطبین خودش، همه‌ی آموزه‌های دینی رو داخل همین جعلیات بی معنای بشری میدونه غافل از اینکه هنوز هم میشه از لابلای ادیان تحریف شده و مجعول قبیله‌ی لعنت و یاران ابلیس، آموزه‌های بکر و دست نخورده‌ی انبیاء الهی رو بیرون کشید و از این ورطه‌ی پوچ انگارانه خلاصی پیدا کرد.
من به شدت به عزیزانی که ذهنی منفعل و روحیه‌ای پذیرشی و غیر محققانه دارن توصیه میکنم سمت چنین کتابهایی که ولد نامشروع ذهنهای دنیا زده‌ی بی اعتقاد و شیطان کینه جوی معتقد هست نرید.
الهام اریانپور
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
دقت کردید ادبیات مبتنی بر بدبینی و وحشت از زندگی ادبیاتی پیچیده و سنگین هست گویی انسان در قالب نگاه بدبینانه به زندگی باید زور بزند تا بنویسد و زور بزند تا بخواند و زور بزند تا بفهمد ولی مقایسه کنید با کتابهایی که در این قالب نیستن چقدر روان و سبک هستن و در عین روانی عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین مفاهیم رو بیان کردن مثلا کتاب طلوع زمینی نو از اکهارت تول زمانی که از وابستگیها و لنگرها تحت عنوان ایگو یاد میکند این قدم به قدم انسان رو به اگاهی میرساند از اون نوع اگاهی که منجر به رهایی از خود هم میشود بدون این که به بد بینی و ناامیدی برسد. خوبی خواندن تمام سبکهای تفکر و اندیشه ورزی اینه که انسان میتونه مقایسه کنه و بهترین انها رو انتخاب کنه
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
اگر فکر میکنید که صرفا با خواندن چنین کتاب دشواری که عصاره‌ی کل فلسفه مدرن و باستان را با عصاره‌ی وحشت روانشناختی در خود گنجانده است از روی کلمه به کلمه میتوانید به عمق مطالب آن پی ببرید، سخت در اشتباه هستید... این کتاب نیاز به ذهن ورزیده در فلسفه بخصوص فلسفه اخلاق دارد و البته برای درک آن باید با بطن فلسفه آرتور شوپنهاور آشنایی داشته باشید.. تک تک صفحات کتاب‌های لیگوتی نیاز به رمزگشایی دارد که البته در جامعه انگلیسی زبان نیز هنوز به طور کامل درک نشده است.... ترجمه‌ی این کتاب نه فقط ترجمه‌ی صرف که نوعی ترجمه‌ی فلسفی بر طبق فلسفه شوپنهاور است و لذا پیشنهاد میکنم عمیق‌تر مطالعه کنید..
حامد جامه بزرگی
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
بزار اولش بگم شاید بخوایید به مخاطب یا خواننده تصویری را به به رخ میکشه آره خوندن این کتاب جسارت یا شهامت قابل وصبا میخواهد نه این طور نیست شاید جذابیت داشته باشه نه به انقدر که مترجم قصد آب دهی داشته باشه، نویسنده سعی کرده از فرمول قدیمی و لوس زندگی مهم نیست و جز پوچی هیچی نیست پیش بره، بنظر من با رقابت بین خود نویسنده خودش، اینکه بخواد از فلسفه و روانشناسی با هم ادغام کنه‌ی موضوعی قدیمی‌ی شکل بده هیچ نیست، آلبرت هیچکاکم اینو نگرش داخل فیلمش داشت، حالا علاقه به فلسفه غرب و دیگر نکات‌ی مبحث جداگانس، نظریه داستان‌های که از قبل مشخصه یعنی پوچ یا پوچ وقت تلف کردن الکی، ی نویسنده‌ی دیدگاه جدید باید عرضه کنه نه‌ی داستان پوج،
Mahin Alipour
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
در کتاب توطئه علیه نژاد بشر به من آموخت، از بسیاری جهات، یادآور اندیشه‌های سیاه آرتور شوپنهاور به نظر می‌رسند. نویسنده ی آمریکایی، به سان فیلسوف آلمانی، بر این باور است که ریشه ی تمام دردها و رنجهای انسان، در کنه زندگی، در تمامیت حیات، نهفته است. پس بیهوده است که در زندگی به جست وجوی خوشی یا تسلی ی برآییم. چرا که نتیجه این جست وجو از پیش معین است: هیچ و هیچ! حال که چنین است، معقولانه‌ترین رویکرد پشت کردن به زندگی از طریق «نه» گفتن به تمامی امیال و خواسته‌های آن است. به زعم لیگوتی، نه گفتن به خواستهای زندگی در صورتی میسر می‌شود که آدمی، تا آن جا که در توان دارد، آگاهی خویش را نفی کند.
A H
۱۴۰۲/۰۶/۳۰
اگر میخواهد بگوید هستی از یک عدم شروع شد و با عدم پایان می‌یابد، و تصادفی ایجاد شده است. میتواند بگوید چگونه عدم و نیستی صفت گرفته یا دربردارنده دو موجودیت بوده که تصادم و تصادف و برخوردشان باعث شکل گیری هستی شده است، در حالیکه نیستی یعنی هیچ چیز نیست که تصادف که حداقل ناشی از برخورد دو چیز را و که نمیتواند دربرداشته باشد، نیستی عدم یعنی هیچ چیز نیست. ضمنا چیزهایی وجود دارند میتوانند صفت بگیرند و قدرت ایجاد و خلقت را دارند و دیگر توانایی‌ها را دارد. زیرا صفت و ویژگی ناشی از بود و هست و ناشی از وجود است، توانایی کاری کردن همچنین.
ابوالفضل واعظی
۱۴۰۲/۰۱/۱۳
نویسنده کلا داشت زندگی رو بی ارزش نشون میداد و از نظرش انگار این دنیا بی معنا بود درحالیکه هرزندگی ارزشمنده، درسته که دنیا سختی هم داره اما باز همین سختی‌ها هم برای تکامل فرد لازمه
کتاب نگاه خیلی غم انگیزی به زندگی داشت به طوری که حتی برای اونایی که خودشون افسردگی دارن هم توصیه نمی‌شه.
تازه مرگ
که آخر دنیا نیست ما بعداز مرگ میریم توی دنیای دیگه و اونجا به زندگی ادامه میدیم، این چیزیه که نویسنده اصلا بهش توجه نداشت و شاید برای همین هم نگاهش به زندگی اینقدر غم انگیز بود
مصطفی قنبری
۱۴۰۲/۰۵/۰۴
برای فهم کتاب‌های فلسفی یا باید در این مورد داری ذهنیت قبلی باشی یا علاقه مند به مباحث فلسفی. این موضوعات ذهن رو به چالش میکشه و از آنجایی که در خصوص زندگی بشر صحبت میکنه از اهمیت نیستی و پوچ نشان دادن زندگی، ممکن هست ذهن خواننده را درگیر خود کند. خواندن این کتاب به تمرکز زیاد احتیاج دارد. خیلی از قسمت‌های کتاب گنگ بود. از دستم در میرفت و از فهم خارج میشد. ولی کلیات آن قابل تامل بود. کسانی که به مباحث فلسفی علاقه دارند شاید با خواندن آن لذت ببرند.
Az Ir
۱۴۰۲/۰۱/۱۰
کتاب توطئه علیه نژاد بشر (یک تدبیر علیه وحشت) یک کتاب غیر داستانی است که مجموعه‌ای از مقالات را ارائه می‌دهد
لیگوتی در این کتاب میگوید موجودات بیش از حد آگاه باید دائماً و عمداً در تمریناتی شرکت کنند که آگاهی آن‌ها را از جنبه‌های منفی وجود منحرف کند. او استدلال میکند که تنها راه فرار کامل از مرگ
مخمصه‌ی آگاهی، است اما تعداد بسیار کمی از انسان‌ها به شکوه مرگ فکر می‌کنند!
درک این کتاب فلسفی کمی سخت است و باید چندین بار موضوعات مطرح شده را مرور کرد
معصومه باسامی
۱۴۰۲/۰۲/۱۸
از اون دست کتابهاست که دلم نمیخواد وقتم رو هدر بدم برای خوندنش. من خودم روحیه درب و داغونی دارم نمیخوام با خوندنش درب و داغون ترش کنم. درسته ذهن رو به چالش می‌کشه اما ترجیح میدم ذهنم رو با مطالب زیباتری درگیر کنم. خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره. ناامیدی و یاس رو نمی‌پسنده. برای اونایی که اعتقاد و به وجود خدا دارن توصیه میکنم اگه خوندیم قبلش به خدا پناه ببرید از شر شیطان دست اموزآش. مرسی کتاب راه عزیز
مشاهده همه نظرات 77

راهنمای مطالعه کتاب توطئه علیه نژاد بشر

برای دریافت کتاب توطئه علیه نژاد بشر و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.