معرفی و دانلود کتاب توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت
برای دانلود قانونی کتاب توطئه علیه نژاد بشر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت
اثری فلسفی که خواندن آن جسارت و شهامتی بیاندازه میطلبد!... توماس لیگوتی، متفکر نیهیلیست آمریکایی، در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، با اتکا به دانش خویش در حیطههای فلسفه، روانشناسی و علوم اعصاب و روان، استدلالهایی منفینگرانه را عرضه نموده که نتیجهی نهایی آنها، اذعان به پوچی و بیمعناییِ زندگی است.
درباره کتاب توطئه علیه نژاد بشر
توماس لیگوتی (Thomas Ligotti) یکی از منحصربهفردترین نویسندگان حال حاضر جهان است. اغلب دنبالکنندگان جدی ادبیات، این داستاننویس برجستهی آمریکایی را با مجموعه آثار رواییاش میشناسند؛ داستانهایی غریب و رازآلود که عموماً به یکی از دو ژانر معمایی یا ترسناک تعلق دارند. اغلب نوشتههای داستانی توماس لیگوتی رنگوبویی فلسفی دارند. گویی در نهاد لیگوتی توأمان دو نویسنده نفس میکشند! یک نویسنده که مایل است با تخیل تیرهوتار خویش، قصههایی وحشتانگیز و دیوانهوار را روایت کند، و نویسندهای دیگر، که تمایل دارد تا با پیروی از اصول استدلال و استنتاج، در باب ذات زندگی تأملورزی نماید. در کتاب توطئه علیه نژاد بشر (The Conspiracy Against the Human Race) نویسندهی دوم قلم را از کف نویسندهی نخست ربوده است؛ اینچنین است که لیگوتی در این اثر، به جای داستانسرایی، به فلسفهورزی پرداخته است؛ البته فلسفهورزیای که ابداً خالی از عناصر خیالانگیز و ادبی نیست.
کتاب توطئه علیه نژاد بشر را میتوان مانیفستی علیه هر نوع خوشبینی فلسفی قلمداد نمود؛ متنی تماماً تیرهوتار که بر پایهی یک تز کلی نگاشته شده: در این زندگیِ سراسرْ یاوه و بیمعنا، آنچه واقعیت دارد، تنها رنج است و بس!
علاقهمندان به تاریخ فلسفهی غرب، بیگمان با آرتور شوپنهاور، فیلسوف شهیر آلمانی، و مواضع بدبینانهی او در باب زندگی آشنایی دارند. تأملاتی که توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر به مخاطبین خود عرضه داشته، از بسیاری جهات، یادآور اندیشههای سیاه آرتور شوپنهاور به نظر میرسند. نویسندهی آمریکایی، به سان فیلسوف آلمانی، بر این باور است که ریشهی تمام دردها و رنجهای انسان، در کنه زندگی، در تمامیت حیات، نهفته است. پس بیهوده است که در زندگی به جستوجوی خوشی یا تسلی برآییم. چرا که نتیجهی این جستوجو از پیش معین است: هیچ و هیچ! حال که چنین است، معقولانهترین رویکردْ پشت کردن به زندگی از طریق «نه» گفتن به تمامی امیال و خواستههای آن است. به زعم لیگوتی، نه گفتن به خواستهای زندگی در صورتی میسر میشود که آدمی، تا آنجا که در توان دارد، آگاهی خویش را نفی کند. زیرا هرچه عمق آگاهی از زندگی بیشتر باشد، رنج و درد و نگونبختی نیز بیشتر نمود و جلوه مییابند. مسیر قهقراییِ تفکرِ پوچانگارانهی لیگوتی تا آنجا پیش میرود که در نهایت او را به تجلیل و ستایش از «شکوه مرگ» سوق میدهد.
توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، در مقام مدافع فلسفهی آنتیناتالیسم (تولدستیزی) ظاهر شده است. طرفداران این مکتب فلسفی، با اتکا به بینشهای بدبینانهی خود در باب زندگی، به مخالفت با تولید مثل برخاسته و آن را به عنوان عملی با نتایج فلاکتبار و برگشتناپذیر، تقبیح میکنند. باری، از این توضیحات پیداست که در کتاب پیش رو، با متنی جدلی و چالشبرانگیز مواجه خواهید بود که احتمالاً بسیاری از باورهای مرسوم شما را به چالش میکشد. پس بهتر آنکه تنها در صورتی این اثر را در دست بگیرید که پیشتر در خود یارای رویارویی با مواضع تکاندهندهی آن را یافته باشید!
نکوداشتهای کتاب توطئه علیه نژاد بشر
- توماس لیگوتی در اولین اثر غیرداستانی خود، بصیرتهای بدبینانهی خویش در باب زندگی را با ما درمیان میگذارد و از طریق سلسلهای از استدلالهای تأملبرانگیز، ثابت میکند که بزرگترین ترسهای ما، ریشه در تخیل بشری ندارند؛ بلکه مستقیماً از واقعیت نشأت میگیرند. (Amazon)
- توماس لیگوتی در کتاب توطئه علیه نژاد بشر، زوایای تیره و تار تاریخ و فرهنگ بشری را به ما نشان میدهد. هنر او در این است که وحشتانگیزترین موضوعات را با لطف و ملاحتی دلنشین به بحث میگذارد. (The Millions)
کتاب توطئه علیه نژاد بشر مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به مباحث فلسفی و منازعات متافیزیکی، مخاطبین اصلی کتاب توطئه علیه نژاد بشر، نوشتهی توماس لیگوتی، به شمار میروند.
با توماس لیگوتی بیشتر آشنا شویم
توماس لیگوتی (متولد سال 1953)، نویسنده و متفکر مطرح آمریکاییست که در ایالت دیترویت دیده به جهان گشوده است. او بیش از هر چیز به واسطهی آثار روایی درخشانی که در ژانر ترسناک به رشتهی تحریر درآورده، شناخته میشود؛ آثاری که ضمن برانگیختن تحسین مخاطبین خاص و عام، افتخاراتی را نیز برای وی به ارمغان آوردهاند. (از میان این افتخارات میتوان به جایزهی ادبی International Horror Guild اشاره نمود.)
لیگوتی علاوه بر داستان، در زمینهی مقالهنویسی نیز یدی طولا دارد. مقالات این نویسنده عمدتاً حول محور مسائل بنیادین فلسفی و متافیزیکی میگردند و نگرشی بدبینانه را نسبت به حیات و کائنات، با خوانندگان خود در میان میگذارند.
کتاب «توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت» بهترین کتاب منتشرشده از توماس لیگوتی در بازار نشر ایران است.
در بخشی از کتاب توطئه علیه نژاد بشر میخوانیم
من یک دختر کوچک انگلیسی که در نروژ برای ملاقات با اقوامش آمده بود را ملاقات کردم که مدام از اتاقش بیرون میآمد و میپرسید: «چه خبر است؟» پرستاران کودک در مکانیسم انحراف به افراد متخصص تبدیل میشوند: «ببین، بچه، میبینی؟ آن طرف خیابان دارند قصری را نقاشی میکنند!» این پدیده به حدی شناخته شده است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد. حواسپرتی تاکتیک حیاتی «جامعه» است. این مکانیسم را میتوان به یک هواپیما تشبیه کرد که از مادهای دارای وزن ساخته شده است، اما دارای یک اصل محرکه است که تا زمانی که عمل میکند آن را در هوا نگه میدارد. موتور باید به طور مداوم کار کند زیرا خود هوا فقط برای مدت کوتاهی میتواند آن را حمل کند. حال خلبان ممکن است خسته شود، اما تنها زمانی که موتور شروع به از کار افتادن کند، خطر واقعاً جدی میشود. تاکتیکهای انحراف اغلب کاملاً آگاهانه هستند. ما باید به طور پیوسته توجه خود را از خودمان منحرف کنیم، زیرا ناامیدی میتواند دقیقاً در زیر سطح، در حین نفسگیری یا هقهق ناگهانی ما را تسخیر کند و وقتی تمام انحرافات و حواسپرتیهای ممکن تمام شد، در نهایت به نوعی «طحال» میرسیم که اشکال مختلفی دارد، از بیتفاوتی خفیف تا افسردگی نهایی. زنان اغلب به این تاکتیک متوسل میشوند و علاوه بر این، به دلیل تمایل شناختی کمتر از مردان، اضطراب بیشتری دارند.
یکی از معایب زندان انفرادی این است که یک زندانی تقریباً از هر مزاحمتی برای ذهن محروم است. از آنجایی که سایر چشماندازها برای خروج از این وضعیت اندک است، زندانیان در معرض خطر فروپاشی ناشی از ناامیدی قرار دارند و هر اقدامی که میتوانند برای جلوگیری از این ناامیدی بیابند، به عنوان تلاشی برای حفظ خود زندگی موجه است اما برای لحظهای که او روح خود را تنها در جهان تجربه میکند، چیزی به نام ناامیدی مطلق وجود دارد. ناامیدی خالص و بدون تقلب، «هراس از زندگی» که احتمالاً هرگز کامل نخواهد شد، زیرا مکانیسمهای دفاعی پیچیده، خودکار و تا حدی همیشه در حال کار هستند. اما هر سرزمینی در مجاورت ناامیدی نیز میتواند نوعی منطقهی مرگبار باشد، و در آنجا برای سرپا ماندن در زندگی تلاش زیادی باید به کار گمارد.
فهرست مطالب کتاب
پیشدرآمدی کوتاه
آخرین مسیحا
مقدمه: بدبینی و پارادوکس
پرده اول: کابوس هستی
روانزایی
قبل از مرگ
آگاهی
منشأ آگاهی
جهش
واگرد 1
زامبیسازی
واگرد 2
خودهیپنوتیزمی
کیهانهراسی
بدبینی 1
بدبینی 2
کورکورانه به پیش رفتن
آنالوژی
زندگی اصول
واگرد 3
سرکوب
رنج کشیدن 1
رنج کشیدن 2
بومکشی
ناامیدی ناچاری
قابل بحث
پرده دوم: چه کسی آنجا میرود؟
غیرعادی 1
غیرعادی 2
بازیگران
جعل هویت
غیرموجودات
غیراشخاص
پرده سوم: نجات از عجیب و غریب
پایین رفتن
فوبیای آینده
بودانومیکس
مرگ نفس
پرده چهارم: مریض تا سر حد مرگ
سیاهی 1
ناناتوفوبیا
تراژدی
پرده پنجم: فرقه مصلوبشدگانِ پوزخند
نهادینهشده
سرخوردگی
تحت فشار
پرده ششم: کالبدشکافی روی یک عروسک؛ آناتومی فراطبیعی
فضا
موضوع
شخصیتهای نمایشی
شخصیتهای غیرنمایشی
فراطبیعتگرایی
طرح (توطئه)
پایان بازی
پیوست: آنتیناتالیسم
استدلالهای دیوید بناتار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب توطئه علیه نژاد بشر: یک تدبیر علیه وحشت |
نویسنده | توماس لیگوتی |
مترجم | پرویز شبرنگ |
ناشر چاپی | انتشارات یمام |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 336 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7773-77-4 |
موضوع کتاب | کتابهای فلسفه |
نگاه لیگوتی نهیلیست و آلبرکاموی ابزرد و نیچهی اگزیست در یک نقطهی بنیادی با یکدیگر تلاقی دارند. انسان زیبا طبیعت زیبا اما چرا این دو مفهوم هم پوشانی ندارند و بر ضد یکدیگر عمل میکنند!
پاسخ این چرایی را میبایست در سیاست گردانندگان متریکس حاکم بر کل سیاره جست که اساس قدرتشان را پارادوکسهای حاکم تشکیل داده است...
لیگوتی به زیبایی گرایش خود به فلسفهی وجود را بیان میدارد و به روشنی اعلام میدارد از فلسفهی موجود گریزان است. این گرایش تصوفی و حضور پررنگش در کلام لیگوتی نشان میدهد اصول بنیادی فقط مربوط به گرایشها، فرقهها یا دسته بندیهای خاص نیستند و به چشم تمام روشن بینان میرسند در هر کجای سیاره که باشند.
تعمق در معنا و خوانش کتاب بدون گارد گرفتن در مقابل حقیقتی که بیان میدارد میتواند پرده از دیدگان مخاطب بردارد.
اما در نهایت همیشه راهی هست برای اینکه خود را قربانی شرایط ندانیم. خروج از این متریکس پارادوکسیکال نیز امکان پذیر است اما گام اول پذیرش است. چنانچه ماهیت این سازهی اهریمنی را پذیرش نکنیم چطور بناست بتوانیم از آن خارج شده یا حتی ماهیتش را تغییر دهیم؟
سپاس از کتابراه