زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های کریشنا مورتی

۱۲ مه‌ی ۱۸۹۵ تا ۱۷ فوریه‌ی ۱۹۸۶ - هندی

کریشنا مورتی نویسنده، فیلسوف و سخنران هندی‌تبار است که در زمینه‌های خودشناسی، فلسفه و روان‌شناسی نوشته است. از میان کتاب‌های مشهور او می‌توان به «اولین و آخرین رهایی»، «عشق و تنهایی» و «سکون و حرکت» اشاره کرد.

عکس کریشنا مورتی

زندگینامه کریشنا مورتی

کریشنا مورتی، با نام کامل جیدو کریشنا مورتی (Jiddu Krishnamurti)، 12 مه‌ی 1895 در هندوستان، مستعمره‌ی انگلستان، به دنیا آمد. ششمین فرزند خانواده بود و 10 خواهر و برادر داشت. مادرش را در کودکی از دست داد. خودش هم به مالاریا مبتلا شده بود و آثار بیماری و ضعف در وجودش به چشم می‌خورد. همین موضوع نیز سبب شده بود تا دیگران او را انسانی ناتوان از نظر ذهنی بدانند. حال‌وهوای رؤیایی کریشنا مورتی سبب می‌شد تا هم در مدرسه و هم در خانه مرتب تنبیه شود. اما اتفاقی در زندگی‌اش رخ داد که مسیر را برای او متحول کرد.

کریشنا مورتی در دوران نوجوانی با چارلز وبستر لیدبیتر، از اعضای انجمن تئوسوفی، آشنا شد. پدرش از اعضای این انجمن بود و اعضای انجمن نیز با دیدن او شیفته‌اش شدند. انجمن تئوسوفی در تلاش بود تا آموزه‌های حکمت الهی و علوم خفیه را ترویج دهد و جهانی برابر، خالی از تبعیض نژادی، عقیدتی و جنسیتی بسازد، و قوانین غیرقابل توضیح طبیعت را بررسی کند. این مؤسسه امروزه به یک مدرسه‌ی فلسفی تبدیل شده است. به‌هرحال مربیانش باور داشتند که کریشنا مورتی می‌تواند معلمی باشد که دنیا را تغییر می‌دهد و به همین منظور، تعلیمش می‌دادند.

مربیان و اعضای انجمنْ کریشنا مورتی را خدای پرنیان می‌دانستند، معلمی که هرازگاهی به زمین می‌آید تا مردم جهان را راهنمایی کند. کریشنا مورتی همراه انجمن بود و با آن‌ها و همراه با برادرش، به اروپا سفر کرد و در طول جنگ‌ جهانی اول، از کشورهای مختلفی بازدید کرد. در همین میان بود که برادرش، به‌دلیل ابتلا به بیماری، جانش را از دست داد. این واقعه تأثیر عمیقی بر کریشنامورتی داشت و باورهای او را به چالش کشید. از دیگر رخدادهای عجیب زندگی او می‌توان به بیماری عجیب گردن‌درد و البته رؤیاهای شهودی غریبش اشاره کرد.

زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های کریشنا مورتی

زندگی کریشنا مورتی خارج از سایه‌ی انجمن تئوسوفی

کریشنا مورتی در نهایت، با وجود تمام این تعلیمات خاص، تصمیم گرفت این راه را ادامه ندهد. او به آزادی بیشتر باور داشت، بنابراین خودش را از قیود دین و مذهب، ملیت، عقاید سیاسی و فلسفی خاص رها کرد تا بتواند آزاد و راحت، به زندگی، مطالعات و آموزش‌هایش ادامه دهد، و آموخته‌های جدیدش کم‌کم از مسیر آموخته‌های تئوسوفی دور می‌شد. وقتی به کریشنا مورتی پیشنهاد دادند تا همکاری‌اش را با انجمن ستاره ادامه دهد، پیشنهادشان را رد کرد.

کریشنا مورتی این‌طور بیان کرد که حقیقت بی‌حدوحصر است و نمی‌توان تنها یک راه برای رسیدن به آن تعیین کرد. این اظهارنظر البته سبب شد تا معلمان او در انجمن، مانند چارلز وبستر لیدبیتر، اعلام کنند که او به انحطاط کشیده شده است. تغییر ناگهانی او نقدهایی را هم از سوی دیگران به همراه داشت. اتفاقاتی مانند مرگ برادرش یا دل بستن به دختری جوان سبب شده بود که دریابد زندگی ازپیش‌تعیین‌شده برای او چه محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند. حالا زندگی کریشنا مورتی سروشکل جدیدی به خود گرفته بود و او می‌توانست طور دیگری زندگی را تجربه کند.

کریشنامورتی حالا زمانش را به مراقبه، سخنرانی و انتشار کتاب‌هایش اختصاص می‌داد. در طول سال‌های زندگی‌اش، با ایندیرا گاندی، سیاست‌مدار هندی، نیز دیدار کرد. تفکرات آن‌ها بسیار دور از همدیگر بود و البته هنوز هم مشخص نیست آیا کریشنا مورتی در این دیدارها موفق شد تأثیری بر ایندیرا گاندی بگذارد یا نه.

سال‌های پایانی زندگی کریشنا مورتی

کریشنا مورتی در سال‌های پایانی عمرش به سرطان لوزالمعده مبتلا شده بود. مرگش نزدیک بود و همواره نگران بود مبادا کسی خودش را به‌عنوان مفسر یا جانشین او جا بزند. بارها تأکید کرد که جانشینی ندارد. زیرا این نگرانی او را رها نمی‌کرد که کسی، به‌عنوان جانشین او، آموزه‌ها و تعالیمش را به‌غلط تفسیر کند و یا آن را در اختیار عده‌ای خاص و معدود قرار دهد.

کریشنا مورتی 17 فوریه‌ی 1986 در نودسالگی در آمریکا از دنیا رفت. خاکسترش را همکارانش در سه کشور آمریکا، هند و انگلستان پراکندند. زیرا او در طول عمرش، بیشتر از همه در این سه کشور زندگی کرده بود.

بهترین کتاب‌های کریشنا مورتی

کتاب اولین و آخرین رهایی (The First and Last Freedom) در سال 1954 منتشر شد. کریشنا مورتی در این کتاب از اهمیت خود شناسی سخن گفته است، خودشناسی‌ای که می‌تواند منجر به خوشبختی و زندگی سعادتمندانه شود.

کتاب پرواز عقاب (The Flight of the Eagle) در سال 1971 به چاپ رسید. این کتاب در پاسخ به این سؤال نوشته شده است: آیا انسان می‌تواند با ذهنی آزاد زندگی کند؟ جیدو کریشنا مورتی از موضوعاتی مانند آزادی، تغییر، خشونت و صلح صحبت می‌کند تا به جوابی برای این پرسش برسد.

کتاب سکون و حرکت (Tradition and Revolution) در سال 1972 انتشار یافت. این اثر هم درباره‌ی خودشناسی است، اما با نگاهی آمیخته به روان‌شناسی و فلسفه‌ی شرق به این موضوع پرداخته است. چند مقاله‌ی علمی مرتبط با این موضوع نیز از کریشنا مورتی در این کتاب وجود دارد.

کتاب دیدار با زندگی (Meeting Life) که در سال 1991 چاپ شد، مجموعه یادداشت‌هایی کوتاه درباره‌ی مسائلی است که ذهن انسان امروزی را به خود مشغول کرده است. تفکرات کریشنا مورتی در این کتاب فلسفی است و به عرفان هندی نزدیک است.

کتاب عشق و تنهایی (On Love and Loneliness) در سال 1993 منتشر شد. این کتاب درباره‌ی عشق است و از تجربه‌ی زندگی بدون عشق می‌گوید: زندگی‌ای خالی که از رنج سرشار است. نویسنده معتقد است زندگی بدون عشق هیچ است.

زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های کریشنا مورتی

اگر دوست دارید با نگاه و بینش نویسنده آشنا شوید و به مفاهیمی مانند دنیا، خودشناسی، زندگی و... از دریچه‌ای جدید بنگرید، به وب‌سایت و اپلیکیشن کتابراه مراجعه کنید. در کتابراه، بهترین کتاب‌های کریشنا مورتی موجود است که می‌توانید بخوانید و به درک و آگاهی جدیدی دست پیدا کنید.

سبک نگارش و دیدگاه‌های کریشنا مورتی

یکی از ویژگی‌های سبک نگارش کریشنا مورتی سخت‌نویسی است. او البته آگاهانه دست به چنین کاری می‌زد، چرا که در تمام عمرش از اینکه تبدیل به فردی شود که تنها و تنها شعار دادن بلد است اجتناب می‌کرد. بنابراین، تلاش کرد تا سخنانش را پیچیده بیان کند. به این ترتیب، نوشته‌های او از حالت شعاری خارج می‌شد. مزیت دیگر این کار این بود که نوشته‌ی سخت و پیچیده خواننده‌ را وامی‌دارد که در متن تأمل کند، ذهنش درگیر موضوع شود، برای درک تلاش کند و در نهایت، نکته یا اندیشه و پیام نهفته در متن را ساده به دست نیاورد. چرا که هر چیزی که آسان به دست بیاید به‌سادگی نیز از دست می‌رود.

باور دیگر کریشنا مورتی که در کتاب‌ها و آثارش نیز بازتاب پیدا کرده مفهوم انقلاب درونی است. او معتقد بود انسانی که انقلاب و تحول عمیق درونی را تجربه کرده باشد، تحت تأثیر شرایط سخت، نباید دست از زندگی کردن بکشد و تلاشش را محدود کند. شاید همین موضوع نیز دلیل اصرار و پافشاری او بر مسئله‌ی شناخت خود و خودشناسی باشد.

حقیقت در نگاه کریشنا مورتی جایگاهی رفیع دارد. او اعتقاد داشت نباید برای رساندن افراد به حقیقت، از دین و مذهب، ایدئولوژی سیاسی، موضع‌گیری فلسفی و... استفاده کرد. چرا که درست در همان لحظه که شروع به پیروی از فرد یا فکر و اندیشه‌ای می‌کنیم، از راهی که به حقیقت منتهی می‌شود جدا می‌شویم.

1