معرفی و دانلود کتاب تصمیم دردناک
برای دانلود قانونی کتاب تصمیم دردناک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تصمیم دردناک
اما هورنبی با داستانی جذاب و قدرتمند در کتاب تصمیم دردناک، شما را غرق در روایت زندگی زنی دردمند میکند که همراه با فرزندش از خانه خود میگریزد و در این مسیر پررنج و تلاطم با یک مرد آشنا میشود.
رمان تصمیم دردناک (A shilling for a wife) با نام اصلی یک شیلینگ برای یک زن، داستان زنی به نام سالی سوان را به تصویر میکشد که گمان میکند زندگی دیگر از این بدتر نمیشود، اما روزی میرسد که این تفکر نقض میشود و تنها یک سکه سرنوشت او را تغییر میدهد.
سالی که در نوانخانه زندگی میکرد، به قیمت یک شیلینگ به عنوان همسر به مردی به نام جوزف گادن فروخته شد. او به خانه جدیدش در مرکز بولتون لانکشایر رفت، خانهای دلگیر و غمزده که به زندانی برای سالی تبدیل شد. جوزف که مردی شرابخوار و قلدر بود، با میلۀ آهنی یا مشت و لگد در خانه حکم میراند و همواره سالی را تهدید و بازخواست میکرد.
سالی با صبوری آن زندان و آن رفتارها را طاقت میآورد اما روزی که بچهاش به دنیا آمد، متوجه شد باید کاری کند تا فرزندش در چنگ وحشیگریهای همسرش گرفتار نشود. او پسرش را برداشت و از خانه فرار کرد و برای یافتن تنها خویشاندی که داشت راهی منچستر شد.
جوزف پس از فهمیدن فرار همسرش همه جا را در پی او میگردد و ذرهای آرام و قرار ندارد؛ سالی که میداند شوهرش در پی اوست از ترس پیدا شدن توسط جوزف، تمام تلاشش را میکند تا بتواند خودش و پسرش را از شر او در امان نگه دارد. در راه فرار سالی با مردی آشنا میشود که واقعاً به او علاقهمند است. اما شروع یک زندگی تازه، بهای گزافی دارد.
با اِما هورنبی بیشتر آشنا شویم:
او سیوشش سال دارد و مادر سه فرزند است. اما هورنبی (Emma Hornby) با خانوادهاش در منطقۀ کارگری و پرجمعیت بوستون زندگی میکند. او قبل از آنکه کارش را بهعنوان رماننویس ادامه دهد، مشاغل گوناگونی از کار در خانۀ سالمندان گرفته تا کار در کارخانجات داشته است. بسیاری از نیاکان و اعضای خانوادهاش مانند شخصیتهای داستانش در میان نواحی فقیرنشین و جرمخیز لانکشایر با فقر، تنگدستی و شرارت دستبهگریبان بودند.
در بخشی از کتاب تصمیم دردناک میخوانیم:
«سگ گنده قبل از اینکه ازم کتک بخوری، از کنار آتش بلند شو.» آیوی در آشپزخانهاش سرش را با ناراحتی تکان داد ولی نتوانست جلوی لبخندش به شیلد را بگیرد. «این سگ مثل مسافر بلیت میمونه که هنوز تو نرسیدهای او میشینه.»
سالی گفت: «فکر میکنم از اینکه برگشته هیجانزده است.» سپس خندید و به مادرش که مؤدبانه به آیوی لبخند میزد نگاه کرد.
آیوی غرغرکنان نشست و گفت: «کمرم خیلی درد میکنه. دیگه پیر شدهام.»
رز خندید و گفت: «آه، آیوی، تو زن بسیار قویای هستی. زانوهام درد میکنن مانند در خراب انبار کاه غژغژ میکنن.»
آیوی به سالی اشاره کرد و گفت: «رز، این جوانها نمیدونند روزی میرسه که استخوانهاشون آنقدر درد میکنه که باید یکی کمک کنه تا راه برن.»
سالی گفت: «من که غصه ندارم. شوهر دارم و منو میگیره بغلش و میبره.»
آیوی خندۀ بلندی کرد و گفت: «حالا ببینیم و تعریف کنیم. سالی، واقعاً از اینکه اینجا آمدهای پشیمان نیستی؟ دلت برای مسافرخانهت تنگ نمیشه؟»
«نه، مسافرخانه با من یا بدون من اداره میشه، این همان چیزی است که از نظرم مهم است. کلیدها و کارها را به آنا سپردم. او از دست زنی که با پولش آن مسافرخانه را خریدم، خیلی رنج کشیده... او بیشتر از من استحقاق آن ثروت را داره.» او به آشپزخانۀ دنج و راحت بهدقت نگاه کرد. دلش برای آن خیلی تنگ شده بود. «خیلی خوب شد دوباره برگشتم.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تصمیم دردناک |
نویسنده | اما هورن بی |
مترجم | علی اکبر قاری نیت |
ناشر چاپی | انتشارات نسل نواندیش |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 424 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-220-170-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |