معرفی و دانلود کتاب بیهمان
برای دانلود قانونی کتاب بیهمان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بیهمان
کتاب بیهمان اثر هانس فالادا، یکی از نخستین رمانهای ضد نازیها به قلم نویسندهای آلمانی بعد از جنگ جهانی دوم محسوب میشود و برخی منتقدان آن را برترین رمانی نامیدهاند که تاکنون درباره این موضوع نوشته شده است.
خطوط کلی رخدادهای کتاب بیهمان (Every Man Dies Alone)، بر مبنای پروندههای گشتاپو از فعالیتهای غیرقانونی زوجی کارگر از اهالی برلین در سالهای 1940 تا 1942 شکل گرفته است، تنها خطوط کلی رمان قواعد خود را دارد و نمیتواند دنبالهرو صرف واقعیت باشد.
هانس فالادا (Hans Fallada) نیز به همین خاطر از کند و کاو در جزئیات زندگی شخصی این زوج خودداری کرده، چرا که باید از نگاه خود، تصویرشان میکرد. پس این دو نیز همچون دیگر شخصیتها ساخته و پرداختهی تخیل نویسنده هستند با این حال، نویسنده به «حقیقت درونی» روایت، وفادار بوده، حتی اگر برخی جزئیات کاملا با واقعیت همخوانی نداشته باشند.
هانس فالادا نویسنده آلمانی کتاب بیهمان را در سال 1946 و در شرایط جسمی وخیم و به پیشنهاد یوهانس روبرت بشر نوشته است. رمان بیهمان بعد از 60 سال به انگلیسی ترجمه میشود و در آلمان، فرانسه، آمریکا و بریتانیا نیز به رمانی پرفروش تبدیل میشود. کتاب بیهمان بر اساس پروندههای گشتاپو نوشته شده و درباره یک زوج مبارز آلمانی است که در دوران مخوف سلطه نازیسم بر آلمان میزیستهاند. هانس فالادا توانسته رمانی ماجراجویانه و پر تب و تاب خلق کند که خوانندگان را با فضای تیره و تارش غافلگیر کند. این کتاب داستان انسانهایی معمولی است که با تمام داشتههای خود پا در میدان نبرد میگذارند و شمایلی از یک قهرمان را پیدا میکنند. شخصیتهایی که سیاستمدار نیستند اما از ناامیدی سایه افکنده بر روی جامعه سیاه خود خستهاند و تلاش میکنند آن را با مبارزههای حزبی خود جبران کنند. این کتاب از سوی مطبوعات خارجی و انجمنهای مختلف با استقبال فوقالعادهای روبرو شد. در سال 2016 نیز اقتباسی سینمایی از این رمان انجام گرفت که نتیجه آن فیلمی به کارگردانی وینسنت پرز با بازی اما تامپسن، دانیل برول و برندن گلیسون است.
آثار رودولف ویلهلم فریدریش دیتسن (Rudolf Wilhelm Friedrich Ditzen) با نام مستعار «هانس فالادا» اغلب با نثر ادبی و واقعگرایانهاش شناخته میشوند که در آن میتوان جزییات دقیقی از حوادث را خواند. او حقایق را مانند آنچه در روزنامهها نگاشته میشوند ثبت میکند و به آنها رنگ و بوی داستانی میدهند. در سالهایی که جنگ جهانی دوم به تازگی تمام شده بود به ندرت میشد نویسندهای آلمانی را یافت که در این کشور باقی مانده باشد و موضوع سالهای جنگ را دستمایه نگارش رمانی قرار دهد که قهرمانان آن مردمان عادی بودند.
«بیهمان» در زمان انتشارش در آلمان تاثیر زیادی بر مردم این کشور گذاشت، هر چند نسخه خلاصه شدهای از آن به دست مخاطبان آلمانی رسیده بود. نسخه اصلی و کامل این رمان در پی موفقیت خیره کننده ترجمه کتاب در کشورهای آمریکا و انگلیس، در سالهای اخیر در کشور آلمان برای نخستین بار با متن کامل و اصلی آن منتشر شد.
رمان فادالا اثری طولانی است اما در مدت 24 روز نوشته شده است. او نتوانست بعد از به اتمام رساندن این اثر مدت زیادی به حیات خود ادامه دهد و در همان سال درگذشت. او بعد از مرگش به نویسندهای مطرح در آلمان تبدیل شد و برخی از آثارش از جمله «مرد کوچک، اکنون چه؟» در خارج از مرزهای آلمان هم به شهرت دست یافت.
این رمان در سال 1975 توسط آلفرد فوهرر، با بازی هیلدگارد کنف و کارل راداتس در نقشهای اصلی، در قالب فیلم سینمایی اکران شد.
اوتو و الیزه هامپل تا پیش از انتشار این رمان بیش از دو نام در بایگانی گشتاپو نبودند و اگر هانس فالادا دست به نگارش رمان بیهمان نمیزد، شاید هرگز کسی رنج تنهایی، شور عشق و درد جدایی این زوج مبارز برلینی را در نمییافت اما آنها باید 6 دهه دیگر در دنیای ادبیات آلمانی سر میکردند تا با انتشار برگردان انگلیسی رمان، صدایشان به گوش خوانندگانی از سراسر جهان برسد. کتاب توانست در صدر جدول فروش ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، فرانسه و کانادا قرار گیرد و نیویورک تایمز آن را رویداد ادبی سال 2009 نامید.
در بخشی از کتاب بیهمان میخوانید:
ماهها میآمدند و میرفتند، فصلها عوض میشدند، و خانم آنا کوانگل همچنان در سلولش نشسته بود و برای دیدار دوبارهی اوتو کوانگل لحظهشماری میکرد.
گاهی زن زندانبان، که حالا اسم خانم کوانگل از دهانش نمیافتاد، به او میگفت: «خانم کوانگل گمان کنم، فراموشتان کردهاند.»
زندانی شمارهی 76 صمیمانه میگفت: «بله، مثل اینکه اینطور است. من و شوهرم را. حال اوتو چطور است؟»
زن زندانبان فورا جواب میداد: «خوب! سلام هم رسانده.»
همه با هم حرفهایشان را یک کاسه کرده بودند، که خانم خوب و همیشه پرکار چیزی از مرگ شوهرش نفهمد. و مرتبا از طرف شوهرش به او سلام میرساندند.
و این بار نظر لطف آسمان شامل حال خانم آنا شده بود: هیچ حرف مفتی، هیچ کشیش وظیفهشناسی باورش به زنده بودن اوتو کوانگل را خدشهدار نکرده بود.
پای ماشین کوچک بافندگی مینشست و جوراب میبافت، جوراب برای سربازهایی که آن بیرون میجنگیدند، روز و شب میبافت و میبافت.
گاهی وقتها زیر لب آواز میخواند. دیگر تردیدی نداشت که او و اوتو نه تنها همدیگر را خواهند دید، بلکه مدتها با هم زندگی خواهند کرد. چه آنها را واقعا فراموش کرده بودند، و چه بیخبر بخشیده بودند، این وضع زیاد طول نمیکشید و آنها آزاد میشدند.
گرچه زندانبانها زیاد حرف نمیزدند، اما آنا کوانگل خوب فهمیده بود: اوضاع بیرون زندان وخیم بود، و هر هفته خبرهای بدتری میآمد. از غذایی هم که هر روز بد و بدتر میشد، از کمبود تقریبا همیشگی وسایل کار، از اینکه میدید تأمین قطعات معیوب ماشین بافندگیاش هفتهها به درازا میکشید، متوجه شده بود که کمبودها مدام بیشتر میشد. اما وخامت اوضاع جنگ پیام خوبی برای کوانگلها داشت. آنها به زودی آزاد میشدند.
پس مینشیند و میبافد. رؤیاهایش را میبافد، آرزوهایش را که هرگز برآورده نخواهند شد. برای خودش اوتوِ دیگری ساخته است، اوتوِ متفاوت با آنی که با او زندگی کرده است، اوتوِ سرزنده، خوش و مهربانی. باز دختر جوانی شده، که زندگی شادمانه برایش آغوش گشوده است. شاید هم گاهی خواب دوباره بچه شدن را میبیند؟ آه، بچهها...!
فهرست مطالب کتاب
سخن نویسنده
فصل اول: آقا و خانم کوانگل
1: خبرِ بد
2: افاضات بالدور پرزیکه
3: مردی بارکهاوزن نام
4: ترودل باومان رازی را فاش میکند
5: بازگشت انو کلوگه به خانه
6: اوتو کوانگل استعفا میدهد
7: دزدی شبانه
8: غافلگیریهای کوچک
9: گفتوگوی شبانهی خانوادهی کوانگل
10: اتفاقات صبح چهارشنبه
11: هنوز چهارشنبه است
12: انو و امیل، پس از غافلگیری
13: رقص پیروزی در الیزیوم
14: شنبهشب: قهر کوانگلها
15: انو کلوگه دوباره کار میکند
16: عاقبت خانم روزنتال
17: نوشتن نخستین کارت
18: انداختنِ اولین کارت
فصل دوم: گشتاپو
19: سَفرِ کارتها
20: شش ماه بعد: خانوادهی کوانگل
21: شش ماه بعد: سربازرس اشریش
22: شش ماه بعد: انو کلوگه
23: بازجویی
24: سربازرس اشریش پروندهی شبح تَقٌهزن را بررسی میکند
25: خانم هته تصمیم میگیرد
26: ترس و وحشت
27: امیل بارکهاوزن خودی نشان میدهد
28: باجگیری کوچولو و تر و تمیز
29: بیرون انداختن انو
30: امیل بارکهاوزن و پسرش کونو دیتر
31: دیدار با دوشیزه آنا شونلاین
32: پیادهروی اشریش با کلوگه
فصل سوم: ورق به ضرر کوانگلها برمیگردد
33: ترودل هِرگِزل
34: کارل هرگزل و گریگولیت
35: نخستین هشدار
36: عزل سربازرس اشریش
37: هشدار دوم
38: هشدار سوم
39: سربازرس تسوت
40: اوتو کوانگل نگران میشود
41: پرزیکه همحزبیِ قدیمی
42: باز هم سر بارکهاوزن بیکلاه میماند
43: میانپرده: زندگی بیدغدغه در روستا
44: برکناری کارآگاه تسوت
45: آزادی دوبارهی سربازرس اشریش
46: دوشنبهی شوم
47: دوشنبه، روز سربازرس اشریش
48: دستگیری آنا کوانگل
49: گفتوگو با اوتو کوانگل
50: مرگ ِسربازرس اشریش
فصل چهارم: پایان
51: بازجویی آنا کوانگل
52: زوج غمگین هرگزل
53: بار سنگین اوتو کوانگل
54: آنا کوانگل و ترودل هرگزل
55: دیدار بالدور پرزیکه با خانواده
56: همسلولی بعدی اوتو کوانگل
57: زندگی در سلول
58: کشیش خوب
59: ترودل هرگزل، نام پدری باومان
60: جلسهی دادگاه: دیدار دوباره
61: محاکمه: قاضی فایسلر
62: دادگاه: دادستان پینشر
63: دادگاه: شاهد، اولریش هفکه
64: دادگاه: وکیل مدافع
65: دادگاه: حکم
66: اعدامگاه
67: درخواست عفو
68: سختترین تصمیم آنا کوانگل
69: وقتش است، کوانگل
70: آخرین گامها
71: وصال
72: پسر
دربارهی نویسنده
تصاویری از اوتو و الیزه هامپل برگرفته از آرشیو گشتاپو
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بیهمان |
نویسنده | هانس فالادا |
مترجم | محمد همتی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 596 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-79-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی خارجی |