معرفی و دانلود کتاب برقص تا باران ببارد: حکایت‌هایی روحیه‌بخش درباره‌ی ایمان، اراده و مداومت

معرفی کتاب برقص تا باران ببارد: حکایت‌هایی روحیه‌بخش درباره‌ی ایمان، اراده و مداومت

کتاب برقص تا باران ببارد داستان زندگی افرادی است که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. ویک جانسون داستان افرادی مانند بیل پورتر را برای شما تعریف می‌کند که دچار فلج مغزی است؛ اما به برترین فروشنده‌‌ی شرکت تبدیل می‌شود. یا بکی گین که بدون دست و پا نقاشی می‌کند. این کتاب برای افرادی نوشته شده است که در میانه‌ی راه خود ناامید شده‌اند و برای ادامه به قوت‌قلب و دلگرمی احتیاج دارند.

درباره‌ی کتاب برقص تا باران ببارد

آیا تابه‌حال شده است که چیزی را بخواهید و به آن نرسید؟ اگر به آن نرسیده‌اید، عامل ناکامی شما چه بوده؟ آیا به اندازه‌ی کافی تلاش کرده‌اید یا قسمتی از کار را هم به دست تقدیر سپرده‌اید؟ آیا برایتان اتفاق افتاده که برای رسیدن به یک خواسته سخت تقلا کرده و شب و روزتان را صرف آن خواسته کنید و باز هم به آن نرسید؟ آیا خواستن، انگیزه و تلاش تمام آن چیزهایی است که انسان برای رسیدن به هدف بدان نیاز دارد؟ اگر چنین سؤالاتی ذهن شما را به خود مشغول کرده است، داستان‌های کتاب برقص تا باران ببارد (Dance Until It Rains) را بخوانید تا از منظری دیگر به دنیا و سازوکار آن بنگرید.

ویک جانسون (Vic Johnson) علت نمام‌گذاری کتابش را با موضوعی جذاب بیان می‌کند. اگر سریال «آشنایی با مادر» را دیده باشید، احتمالاً آخرین قسمت فصل اول را به خاطر دارید که تد برای باریدن باران چه ترفندی را اجرا کرد. او شنیده بود که قبایل آفریقایی در هنگام دعا برای بارش باران، آن‌قدر می‌رقصند که به خواسته‌شان برسند. تد هم برای رسیدن به هدفش، رقصید و رقصید و رقصید. و درست در زمانی که همه قطع امید کرده بودند و فقط تد امیدوار مانده بود، باران بارید. نام کتاب برقص تا باران ببارد به این آیین کهن اشاره دارد.

ویک جانسون عقیده دارد که بیشتر مردم با اولین شکست تسلیم می‌شوند و هدف خود را به فراموشی می‌سپارند. شما هم این حکایت معروف را شنیده‌اید که ادیسون برای اختراع لامپ چندین بار شکست خورد تا توانست موفق شود و نام خود را در تاریخ ثبت کند. هر کسی با مداومت و اراده می‌تواند به چیزی که می‌خواهد برسد. مداومت کلید موفقیت است؛ اما شکیبایی و صبر نیز در کنار آن ضروریست.

اگر تلاش می‌کنید و هیچ دستاوردی در زندگی‌تان ندارید، ناامید نشوید. اگر فکر می‌کنید زندگی اطرافیانتان بهتر از شماست و شما هیچ‌وقت به خواسته‌های خود نمی‌رسید، اشتباه می‌کنید. فقط باید صبر کنید. اگر ناامید شده‌اید و تلاش‌هایتان به هیچ نتیجه‌ای نرسیده است، بعد از صبر کردن،‌ به اندکی دلگرمی و قوت‌قلب نیاز دارید. و همین‌جاست که ویک جانسون با جمع‌آوری داستان‌های الهام‌بخش کتاب برقص تا باران ببارد، به کمک شما می‌آید. پس برقصید تا باران بیاید و تا زمانی که باران نیامده، از رقصیدن دست نکشید.

کتاب حاضر را انتشارات لیوسا با ترجمه‌ی امیرحسن مکی چاپ کرده و در اختیار علاقه‌مندان به کتب ژانر خودسازی قرار داده است.

نکوداشت‌های‌ کتاب برقص تا باران ببارد

• کتاب برقص تا باران ببارد، یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌هایی است که تابه‌حال خوانده‌ام. این کتاب نیروی مداومت را به‌خوبی نشان می‌دهد. من حکایت‌های کتاب را برای افراد زیادی تعریف کرده‌ام. سبک نگارشی ویک جانسون در این اثر فوق‌العاده است. (باب پراکتور، نویسنده‌ی کتاب «ثروتمند زاده شده‌ای»)

• کسی که اراده‌ای آهنین دارد، هیچ مانعی برایش مهم نیست. کتاب برقص تا باران ببارد پر از داستان‌های الهام‌بخش از افرادی است که با ایمان، اراده و سرسختی خود بر موانع غلبه کردند. (کریس وایدنر، نویسنده‌ی کتاب «فرشته‌ی درون»)

کتاب برقص تا باران ببارد برای چه کسانی مناسب است؟

اگر فکر می‌کنید هدف شما خیلی دور است و از تلاش برای رسیدن به آن دست کشیده‌اید،‌ ده حکایت کتاب برقص تا باران ببارد را بخوانید و با مفهوم مداومت بهتر آشنا شوید.

با ویک جانسون بیشتر آشنا شویم

ویک جانسون نویسنده‌ای است که وقتی اولین وبسایت خود را در سال 2001 راه‌اندازی کرد،‌ کاملاً ناشناخته بود. اما پس از مدتی با نوشتن و فقط نوشتن، توانست به یکی از نویسندگان موفق خودیاری تبدیل شود. او در سال 1996 خانه و ماشینش را از دست داد؛ اما تقدیر این بود که زندگی او منبع الهام افراد بسیاری باشد. وی مجری برنامه‌‌ی TSTN است و چندین وبسایت خودیاری دارد. ویک جانسون با افراد زیادی مانند باب پراکتور، جیم ران، برایان تریسی و مارک ویکتور هانسن همکاری می‌کند. دو کتاب «52 شنبه تا موفقیت» و «همراه با جیمز آلن» دیگر کتاب‌های او هستند.

در بخشی از کتاب برقص تا باران ببارد: حکایت‌هایی روحیه‌بخش درباره‌ی ایمان، اراده و مداومت می‌خوانیم

به یاد ندارم بدون مداومت به موفقیتى رسیده باشم. از آنجا که هیچ‌چیز را ساده به دست نیاورده‌ام، زمانى خیال مى‌کردم فقط من هستم که باید براى دستاوردهاى خود ممارست به خرج بدهم، اما وقتى خوب به اطرافم نگریستم متوجه شدم همه مثل من هستند. هر استادى که تابه‌حال داشته‌ام و هر فرد موفقى که تا به‌حال شناخته‌ام، گویاى این بود که مداومت، کلید موفقیتش بوده است.

یکى از استادانِ من، باب پراکتر، درباره‌ى یکى از قوانین جهان هستى به نام قانون جنسیت چنین مى‌گوید: «این قانون حکم مى‌کند که همه‌ى بذرها (عقاید بذرهاى معنوى هستند) پیش از روییدن، باید دوره‌ى تکوین را طى کنند. به بیان دیگر، وقتى هدفى را انتخاب مى‌کنید یا تصویرى را در ذهنتان مى‌سازید، باید یک دوره‌ى معین زمانى بگذرد تا آن تصویر در دنیاى مادى ظهور کند.»

من که از تبارى برخاسته‌ام که شش پشت آن کشاورز بوده‌اند، به‌خوبى معناى دوره‌ى تکوین بذر را مى‌فهمم. در حقیقت، یکى از محبوب‌ترین الگوهاى الهام‌بخش من درباره‌ى مداومت، مراحل رشد نوعى بامبوى آسیایى است که پس از پنج سال آبیارى، وجین و کود دادن به‌زحمت قابل رؤیت است. آن‌گاه در فاصله‌اى حدود شش هفته، روزى هفتادوشش سانتى‌متر رشد مى‌کند تا به حدود سى متر و بیشتر مى‌رسد. در این زمان به‌قدرى سریع رشد مى‌کند که به معناى واقعى کلمه مى‌توان صداى رشد کردنش را شنید! حال، این سؤال مطرح است که آیا این بامبو در عرض شش هفته سى متر رشد کرده یا در عرض پنج سال به ارتفاع سى متر رسیده است؟ واضح است که گیاه در عرض پنج سال سى متر رشد کرده، چون تمام زمانى که رشد آن قابل رؤیت نبوده، شبکه‌اى گسترده از ریشه ایجاد مى‌کرده است تا آن ریشه‌ها بعدها بتوانند رشد خارق‌العاده‌ى آن را تحمل کنند.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
مقدمه
حکایت اول
حکایت دوم: غلبه بر غیرممکن‌ها!
حکایت سوم: بازگشت از دوزخ... آن هم دو بار!
حکایت چهارم: به قلاب انداختن رؤیا!
حکایت پنجم: تو خورشید درخشان منى!
حکایت ششم: از ندارى تا فِرارى!
حکایت هفتم: نجوایى در گوش یک مرد!
حکایت هشتم: دختران مکِى بالأخره توانستند!
حکایت نهم: وضعیت منفى وجود ندارد، هر چه هست فرصت است!
حکایت دهم: اگر دست و پاى هنرمند برود، استعداد و روحیه‌اش برجاست!
مؤخره