معرفی و دانلود کتاب برایم بسوز: مجموعه‌ی میراث پنهان؛ کتاب اول

معرفی کتاب برایم بسوز: مجموعه‌ی میراث پنهان؛ کتاب اول

کتاب برایم بسوز رمان فانتزی و عاشقانه‌ی بلندی از ایلونا اندروز، زوجِ نویسنده‌‌ای است که این نام مستعار را برای خود برگزیده و تابه‌حال داستان‌های بلند و کوتاه تخیلی و جذابی را خلق کرده‌اند. با خواندن این رمان که با نام برایم بسوز شناخته می‌شود، وارد یک دنیای جادویی می‌شوید و همراه با اَبَرانسان‌ها به حلِ چالش‌برانگیزترین پرونده‌ی کارآگاهی می‌پردازید و در تجربه‌ی مخاطرات و ماجراجویی آن‌ها سهیم می‌شوید.

درباره‌ی کتاب برایم بسوز

از قرن‌های دور تا هر زمان که انسان‌ها وجود دارند، قدرت بی‌پایان، توانایی‌های زیاد و جاودانگی، دغدغه‌ای خواهد بود که انسان‌ها برای دستیابی به آن تلاش می‌کنند. ایلونا اندروز (Ilona Anderews) که نام مستعار ایلونا گوردون و اندرو گوردون است؛ نامی آشنا در حوزه‌ی ادبیات فانتزی، تخیلی و عاشقانه‌ی آمریکایی است و به‌عنوان نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز نیز شناخته می‌شود. ایلونا اندروز خالق رمان‌های سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیزِ سحرآمیز و جادویی هستند و با ماجراهایی که می‌آفرینند، قوه‌ی تخیل و تصویرسازی خواننده را تقویت می‌کنند.

در کتاب برایم بسوز (Burn for me)، شماره‌ی اول از مجموعه‌ی میراث پنهان (a hidden legacy nivel)، داستانِ ماموریت جدید و بزرگِ نوادا بیلور، که در یک کسب‌وکارکوچک خانوادگی مشغول به فعالیت است، روایت می‌شود. علی‌رغم فعالیت‌های خُردی که نوادا انجام می‌دهد، به او پیشنهاد می‌شود در ازای دریافت 50 هزار دلار، مردی به‌نام آدام پیرس را صحیح و سالم برای خانواده‌اش پیدا کند. او در ابتدا از پذیرش این پیشنهاد سر باز می‌زند؛ چراکه در رسیدگی به پرونده‌هایی مانند کلاه‌برداری‌های کوچک یا خیانت‌های زن و شوهری فعال است؛ اما با فشارهای رئیس شرکتِ تحقیقات بین‌المللی مونتگومری و برای حفظ کسب‌وکار خانوادگی‌شان، ناچار به پذیرش می‌شود.

اما ایلونا اندروز در کتاب مجموعه‌ی میراث پنهان؛ کتاب اول تنها به داستان‌سرایی ساده محدود نشده و چاشنی جادو و قدرت‌های ماورالطبیعه را هم به شخصیت‌ها و ماجراجویی‌های کتاب برایم بسوز، اضافه کرده‌اند. آن‌ها با این کار باعث بروز اتفاقاتی با هیجان بیشتر شده‌اند و در هر لحظه خواننده را حسابی غافل‌گیر می‌کنند.

نوادا بیلور دارای قدرت به‌خصوصی است؛ او توانایی تشخیص حقیقت را از دروغ دارد و پنهان‌کاری دیگران را متوجه می‌شود. نوادا که به اجبار ماموریتِ یافتنِ آدام پیرس را که یک پایروکیِنتیک (افسونگر آتش) است، قبول می‌کند، در مسیر تحقیقات و جست‌وجوی خود با فرد دیگری به‌نام مد روگان که قابلیت جادویی منحصربه‌فردی دارد، هم‌کار می‌شود. آن‌ها در این ماجراجویی خطرناک، بر سر اعتقادات و شیوه‌های کاری خود دچار درگیری می‌شوند و سرانجام میان آنان و در بستر اختلاف نظرها و چالش‌هایشان، عشق جوانه می‌زند و عاشقانه‌های جذابی را با هم خلق می‌کنند؛ اما مسیر همکاری آنان برای پیداکردن آدام پیرسِ خطرناک، با لطافتِ عشق ادامه پیدا نمی‌کند؛ چرا که آن‌ها باید برای نجات جان خود تغییراتی را در خود و روند کاری‌شان ایجاد کنند.

داستان، برخلاف این‌که انسان‌های دارای قدرت‌های جادویی را به‌عنوان شخصیت‌های اصلی خود دارد، در فضای معاصر و دنیای کنونی به‌وقوع می‌پیوندد؛ در واقع می‌توان گفت کتابِ برایم بسوز داستانی در بستر مدرن با درون‌مایه‌ی ماورالطبیعه و چاشنی سِحر و جادوست.

در ابتدای کتاب، توضیحاتی درباره‌ی دنیای جادویی که با کشف سرم اُزیریس در قرن نوزدهم آغاز می‌شود و همینطوز درباره‌ی خاندان‌ها که خانواده‌هایی با توانایی‌های ویژه‌ی جادویی هستند، جادوها و شخصیت‌های دارای قدرت‌های مختلف، نوشته شده است تا پیش‌رفتن با داستان برای خواننده قابل فهم و راحت باشد. لحن کتاب ساده و روان است و صحنه‌های مختلف، گفت‌وگوها و شخصیت‌ها، با جزئیات در آن معرفی شده و پرورش یافته‌اند.

مجموعه‌ی میراث پنهان؛ کتاب اول (برایم بسوز) توسط نهال سهیلی‌فر ترجمه شده و به همت انتشارات داهی به چاپ رسیده است.

در نکوداشت کتاب برایم بسوز

• ایلونا اندروز یک جامعه‌ی جادویی تازه را ساخته است و جهان‌سازی عالی همراه شخصیت‌پردازی‌های فریبنده را در کنار داستان‌سرایی قوی خود دارد. جرقه‌های عشق و جادو این کتاب را به اثری تاثیرگذار و پرهیجان تبدیل کرده است. (مجله‌ی هفتگی ناشران)

کتاب برایم بسوز برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان و خوانندگان داستان و رمان‌های بلند خارجی در سبک عاشقانه، تخیلی و فانتزی از این اثر لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب برایم بسوز: مجموعه‌ی میراث پنهان؛ کتاب اول می‌خوانیم

مد روگان کنارم قدم می‌زد. کت‌وشلوار خاکستری با پیراهن مشکی به تن داشت که دکمه‌ی یقه‌اش را نبسته بود. لباس‌هایی که پوشیده بود نه خیلی پرزرق‌وبرق بودند و نه خیلی چشمگیر. آن‌ها فقط کاملاً اندازه‌ی تنش و به‌شدت خوش‌دوخت بودند. باید بهتر باهم هماهنگ می‌شدیم. دقیق به هم نمی‌خوردیم؛ اما در گالریا آدم‌های عجیب‌وغریب زیادی بودند. مادرهای جوان نوزادان خود را در کالسکه گذاشته بودند و نوجوان‌ها هم با موهای آبی و بنفش و صورتی با جمعیت درآمیخته بودند. روبه‌روی ما، دو خانم مسن که کت‌وشلوارهای گران‌قیمتی به تن داشتند، چهره‌هایشان با جادوی توهّمی جوری صاف شده بود که انگار پلاستیکی بودند؛ سریع داخل فروشگاهی چپیدند و زود از برخورد با مردی که کلاه نقاب‌دار و شلوارک لک‌شده با رنگ به تن داشت جلوگیری کردند.

زن جوانی از کنارمان گذاشت، نگاهی به روگان انداخت و سرعتش را کم کرد. ما به راه‌رفتن ادامه دادیم و من انعکاس زن را در شیشه‌ی یکی از فروشگاه‌ها دیدم. او همچنان داشت با همان براندازکردن‌های زنانه به مد روگان نگاه می‌کرد. دو مرد از فروشگاه سمت راست خارج شدند و با همان نگاه تحسین‌گرایانه مد روگان را نگریستند. مرد جوان‌تر به من چشمک زد.

در نظر دوم، مهم نبود چه پوشیده‌ایم، مردم بازهم حواسشان پی ما می‌رفت. مد روگان خوشگل‌ترین مرد گالریا نبود؛ اما آن حالت مردانه یا هر کوفت دیگری که اسمش بود، از آن بیرون می‌زد. این حالت در عرض شانه‌هایش بود، در نحوه‌ی راه‌رفتنش، انگار هیچ‌چیزی وجود نداشت که او از پس آن برنیاید. در زبری اندک پوستش بود. در صلابت چشمانش. در دریایی از چهره‌های با توهّم زیباشده، او می‌درخشید و مردم رویش زوم کرده بودند.