معرفی و دانلود کتاب افسانهی شهر سنگی
برای دانلود قانونی کتاب افسانهی شهر سنگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب افسانهی شهر سنگی
ماجرای کتاب افسانهی شهر سنگی از حملهی گرگها به ویلای ییلاقی درهی قرهسو شروع میشود. حادثهای که در یک شب سرد پاییزی رخ داده و به نظر نمیرسد که غریزهی حیوانی عامل آن بوده باشد. پس از آن به دل کویر شهداد کشانده میشویم. شهر سنگی و روایت جادوییاش به قلم جواد افهمی، خواننده را از ابتدا درگیر میکند. این کتاب ماجرای چهار رزمنده را روایت میکند که زندگی شهری را ترک کرده و میخواهند در دل کویر، جامعهای عاری از گناه و ناپاکی بنا کنند.
دربارهی کتاب افسانهی شهر سنگی
کتاب افسانهی شهر سنگی بازتابی از احساسات برخی از رزمندگان جنگ است. داستان آنهایی که جان بر کف برای وطن خویش جنگیدهاند و پس از پایان جنگ، سرخورده و دلسرد، به انزوا کشیده شدهاند. جواد افهمی داستانی واقعگرایانه را به رشتهی تحریر درآورده که البته خالی از نماد نیست و میتواند نمونهی یک داستان سمبلیک نیز باشد. او با بهرهگیری از فضاسازی دقیق، خلق شخصیتهای زنده و دیالوگهای طبیعی توانسته است خواننده را به روایت گره زند و تا پایان داستان او را با خود همراه کند.
پیامهای فلسفی و اجتماعی کتاب افسانهی شهر سنگی، بسیار حائز اهمیت است. شخصیتهای کتاب، رزمندگان جنگی مؤمن و مقیدی هستند که رویای ساختن شهری پاک و بدون گناه را در سر دارند. با مطالعهی این کتاب درمییابیم که ساختن یک جامعهی آرمانی تا چه حد دشوار است و چه چالشهایی را به همراه دارد.
چهار رزمنده ی سرخورده و دلسرد از فضای جامعه پس از جنگ، با چالش های درونی و بیرونی مواجه میشوند. از یک سو گذشتهی جنگی و زخمهای روانی آنها را تحت تأثیر قرار داده و از سوی دیگر، جامعهی بیرونی نیز با آرمانهای آنان زمین تا آسمان تفاوت دارد. پایانبندی تفکربرانگیز کتاب افسانهی شهر سنگی، خواننده را به تفکر دربارهی امکان تحقق آرمانها در دنیای واقعی دعوت میکند. انتشارات روزگار، این کتاب را منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
کتاب افسانهی شهر سنگی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای مرتبط با سالهای جنگ تحمیلی و زندگی رزمندگان پس از جنگ علاقهمند هستید، مطالعهی این کتاب به شما پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب افسانهی شهر سنگی میخوانیم
سید را حریفیمایهدار در میانهی شب تاریک در آن بلندیهای سنگی یافته است و بههمینخاطر هم هرگونه حاشیهروی را از جانبش تاب نمیآورد. «چرا با من غریبگی میکنی؟ چهکار خلافشرعی کردم که باهام اینجوری تا میکنی؟! وقت جنگ من تکتیرانداز گردانی بودم که تو فرماندهش بودی. بعد از جنگ پادوی سازمانی بودم که تو سالها مدیر اجرایی و عملیاتیش بودی. سازمانی که بهقول خودت کارش ساختوساز واسه آدمهای محروم و محتاج بود. همیالان هم خبربیار معرکهایام که خودت راهانداختی و همهکارهشی. یادم نمیآد در گذشته خطایی ازم سرزده باشه و تو بدون اینکه بهم گوشزد کنی اسمم رو از لیست خط زده باشی.»
صورتش در تاریکروشن نورکمجانی که قوسماه به زمین میپاشد ترسیده بهنظر میرسد؛ ترسیده، سرمازده و کمی هم غمگین. سیدجلال دلداریاش میدهد. «اسحاق عزیز ماست، نور چشم ماست.»
این یعنی تأیید تمام نگرانیها و ترسهای مرد بلندقامت. میگوید: «دِ نه دِ. دِ نیست دِ. ... ما رو میبخشی سید! اگه بود که اینجوری نبود.» کلامش کشدار شده است و ناخواسته وزن و آهنگ کلام مردمان چالهمیدان را پیدا کرده است. «یه جور دیگه بود. یه جور بِیتری بود.» زبان شکوهاش تیز است و برنده. «من مث تو گنگخوابدیده نیستم. ولی دلم هم نمیخواد جزو خلائق کری باشم که صدای خوابهای روحانی تو رو نمیشنفن. با من حرف بزن سید! حالیم کن که چی به چیه! من به آسمون اینجا نگاه میکنم میبینم بدجوری شفاف و آینه است. واضحه که واسه ردزدن ستارهها هیچ نیازی به دوربین و تجهیزات مخصوص نیست. ولی اونجام که بودیم بعضی از همین ستارهها و صورتهای فلکی رو تو آسمون شب تهرون با همهی آلودگی و غبارش میتونستیم ببینیم. اونم بیسلاح و دوربین و تجهیزات. بهنظر تو ایراد از منه؟ بهنظر تو این روح منه که غبار گرفته؟ من آدم قانعی نبودم. یادت رفته؟!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب افسانهی شهر سنگی |
نویسنده | جواد افهمی |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 210 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-677-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس برای نوجوانان |