معرفی و دانلود کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه

معرفی کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه

کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه، دنباله‌ی کتاب اسطوره نوشته‌ی مری لو، رمان نوجوانی تحسین‌شده، بسیار پرفروش، جذاب، مهیج و عاشقانه است که شما را به جهان تریلری سینمایی پرتاب می‌کند. جون و دی به عنوان تحت‌تعقیب‌ترین تبهکاران جمهوری، به وگاس گریخته‌اند و به گروهی شورشی ملحق شده‌اند که از آن‌ها می‌خواهند برای آزادی وطن، یکی از مقامات سیاسی را ترور کنند. آیا آن‌ها باید به شورشیان اعتماد کنند؟ گفتنی است که این کتاب در سال 2013 به‌عنوان نامزد جایزه گودریدز در بخش کتاب‌های علمی و تخیلی انتخاب شده است.

درباره‌ی کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه

مجموعه‌ی اسطوره نوشته‌ی مری لو (Marie Lu)، یکی از مجموعه کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز است که هم مورد توجه مخاطبان نوجوان و هم منتقدان قرار گرفته. اسطوره - جلد دوم: نابغه (Prodigy)، همان‌طور که از نامش پیداست، کتاب دوم مجموعه‌ی اسطوره است. کتاب اول با نام اسطوره و کتاب سوم با نام قهرمان نیز، عناوین دیگر این مجموعه به شما می‌روند. اگر جلد اول را نخوانده‌اید، همین الآن برگردید و آن را بخوانید. ممکن است خواندن بقیه‌ی این مطلب، هیجان و کشش داستان کتاب اول را برایتان کم کند.

داستان کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه، هفت روز بعد از فرار جون و دی، از لس‌آنجلس شروع می‌شود. آن‌ها توانسته‌اند مخفیانه به وگاس فرار کنند. درحالی‌که جمهوری، تصور می‌کند دی اعدام شده است، جون حالا تحت تعقیب‌ترین تبهکار و شورشی جمهوری شناخته می‌شود! گروهی از شورشیان وطن‌پرست به آن‌ها پناه می‌دهند و در همین حین، اتفاقاتی می‌افتد که ثبات جمهوری را بر هم می‌زند. حالا شورشیان از جون و دی می خواهند با ترور یکی از مقامات سیاسی، اوضاع را به نفع انقلابیون تغییر دهند اما اوضاع پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. جون به زودی احساس می‌کند که چیزی سر جای خودش نیست و اتفاقات سیاسی پیچیده‌تری در جریان است که او و عشقش را به بازی گرفته.

کتاب دوم مجموعه‌ی اسطوره - جلد دوم: نابغه نیز درست مثل کتاب اول سرشار از هیجان، ماجرا، اکشن و البته لحظات احساسی جذاب است و آنقدر پرکشش که وقتی وارد دنیای سینمایی آن می‌شوید، به سختی می‌توانید کتاب را زمین بگذارید. محمدصالح نورانی‌زاده این کتاب را به همان روانی و سادگی زبان اصلی ترجمه کرده و کتابسرای تندیس آن را به چاپ رسانده است.

جوایز و افتخارات کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه

• برنده‌ی جایزه‌ی گودریدز چویس
• نامزد بهترین کتاب علمی تخیلی و فانتزی برای کودک و نوجوان از دید مخاطبان گودریدز
• کتاب پرفروش نیویورک تایمز
• یکی از کتاب‌های لیست باید بخوانیم‌های اینترتینمنت ویکلی

نکوداشت‌های کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه

• کارهای پیشِ روی خود را خالی کنید تا بتوانید این کتاب را در یک یا دو جلسه تمام کنید... از خواندنش شوکه خواهید شد. (مجله‌ی کتاب نیویورک تایمز)
• لو در دنباله‌ای که برای اسطوره نوشته، دسیسه‌های زیادی را جای داده است. کتابی استوار و روشن‌فکرانه. (پابلیشرز ویکلی)
• دنباله‌ای بسیار جذاب برای اسطوره... اکشن بسیار مهیج و حال و هوای آینده‌نگرانه‌ی کتاب مطمئنا طرفداران کتاب‌ها و فیلم‌های این‌چنینی را خوشحال می‌کند. (شلف اویرنس)
• ماری لو با کتاب نابغه، کار بسیار دشواری را به سرانجام رسانده. جهانی که خوب ترسیم شده‌ است، جریان‌های سیاسی زیرزمینی و شخصیت‌های باورپذیر باعث تازگی دوچندان داستان می‌شود... لو ثابت می‌کند که جلد دوم مجموعه‌ی اسطوره، به خودی خود یک کتاب کامل و درخشان است و در رده‌ی دوم قرار نمی‌گیرد.... این کتاب جذابیت و لذت عمیقی را در دل خود جای داده است. (لس‌آنجلس تایمز)
• مجموعه‌ی پر از هیجان و اکشن لو بسیار جذاب، پرکشش و اصیل است. (اینترتینمنت ویکلی)

کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه برای نوجوانانی که به رمان‌های مهیج، اکشن، آخرالزمانی و عاشقانه علاقه دارند بسیار جذاب است. اگر دوست دارید از ماجرا بهتر سر در بیاورید، از جلد اول مجموعه شروع کنید.

در بخشی از کتاب اسطوره - جلد دوم: نابغه می‌خوانیم

بقیه‌ی شب را در نگرانی می‌گذرانم.

حالا در حالی که به داخل تالار اصلی دادگاه همراهی می‌شوم، سقف‌ها و کوچه‌های اطراف ساختمان را به دنبال چشم‌های خیره‌ی وطن‌پرستان می‌گردم و نمی‌دانم که یک جفت آن‌ها آبی روشن خواهد بود یا نه. دی هم امروز در میان وطن‌پرستان خواهد بود. داخل دستکش‌های مشکی که پوشیده‌ام، دستانم با عرق سرد پوشانده شده‌اند. حتی اگر هشدارم را دیده باشد، آیا معنی آن را فهمیده است؟ آیا می‌فهمد که باید هر کاری می‌کند را متوقف کرده و فرار کند؟ در حالی که به سمت ورودی قوسی شکل و بزرگ دادگاه می‌روم، بر حسب عادت نام خیابان‌ها و مکان‌های مختلف را به خاطر می‌سپارم مثلاً جای پایگاه نظامی، و بیمارستان پیرا که در افق سر برافراشته است. حس می‌کنم که وطن‌پرستان کم‌کم سر جای‌شان قرار می‌گیرند. به خاطر این‌که ساختمان‌ها به هم فشرده، و خیابان‌ها باریک هستند، فضای گرفته‌ای بر کل منطقه حکم‌فرماست. سربازان و شهروندان (که اکثراً از قشر فقیر هستند و مسئولیت رسیدگی به سربازها را دارند) با سر و صدای بسیار در خیابان‌ها حرکت می‌کنند. بعضی از سربازان یونیفرم‌پوش حاضر در خیابان کمی بیشتر از حد معمول به ما خیره می‌شوند. به دقت آن‌ها را به ذهنم می‌سپارم. وطن‌پرستان باید در حال نگاه کردن به ما باشند. حتی در درون تالار، آن‌قدر سرد است که نفسم به شکل ابر بیرون می‌آید، و بدون یک لحظه توقف می‌لرزم. (سقف تالار حداقل بیست فوت ارتفاع دارد، و کف آن از چوب مصنوعی براق ساخته شده است البته این حرف را بر اساس صدای برخورد چکمه‌های‌مان به آن می‌زنم.)

از یکی از نگهبانانی که من را به سمت صندلی‌ام در جلوی دادگاه می‌برند می‌پرسم: «چقدر طول می‌کشه؟» پژواک برخورد چکمه‌هایم (چرم گرم و ضدآب) در تالار می‌پیچد. با وجود کت دو لایه‌ای که پوشیده‌ام، باز هم می‌لرزم.