معرفی و دانلود کتاب اسبهای باغ ملی
برای دانلود قانونی کتاب اسبهای باغ ملی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اسبهای باغ ملی
کتاب اسبهای باغ ملی، تالیف رضا مهدی هزاوه، روایتی از یک صبح تا شب ِ باغ ملی است. میتوان گفت در و دیوار باغ ملی حکایتها در دل خود دارد. حکایتهای تلخ و شیرین ...
باغ ملی (میدان شهدا)، میدان مرکزی شهر اراک است. در همهی شهرهای کوچک و بزرگ ایران، میدان اصلی شهر، محل روی دادن اتفاقات مهم سیاسی و اجتماعی است. باغ ملی اراک از دیرباز محلی بوده برای شادیها و عزاداریهای گروهی. از تجمع برای پیروزی تیم ملی فوتبال گرفته تا مراسم تشییع جنازهی شهدای جنگ...
قدم زدنهای متوالی در باغ ملی و خاطرات دوران نوجوانی و جوانی از منابع مهم الهام برای نوشتن کتاب اسبهای باغ ملی است. به جز چند استثنا مثل فتوکپی فهامی، سینما فرهنگ، کتابفروشی عقلایی، حمام رضوان و ایران پیما... بقیهی نام مغازههایی که در کتاب اسبهای باغ ملی آمده تخیلی هستند. البته چنین مغازههایی در باغ ملی وجود دارند اما با نام و عنوانی دیگر... همهی رخدادها و خرده داستانها و آدمها هم کاملا تخیلی است.
در ابتدا این مجموعه به شکل طرحی برای فیلمنامه نوشته شد که این روایت با تغییراتی به شکل داستان ارائه شده است. در بخش اول "صبح" بیشتر به معرفی منتخبی از مغازههای باغ ملی پرداختهام و در بخشهای ظهر و شب به اتفاقات و خرده داستانها توجه کردهام.
در بخشی از کتاب اسبهای باغ ملی میخوانیم:
باغ ملی شروع کرد به نصیحت. گفت "ای مردمان هر اسبی که دیدید به گذشتهتان پشت پا نزنید. من در این عمرم هزاران اسب دیدهام. اسبها مغرورند. دل به اسب نبندید. دل به یال نبندید که یالها لیزند. که کوپالها بال پرواز نیستند. دل به سُم اسب نبندید که سُمها گاهی سَماند. به آسمان نگاه کنید. اسبها آفریده میشوند که شما امتحان شوید. هر اسبی که به باغ ملی آمد هزاران نفر مردود شدند. به کسان خود دل ببندید. عشق را اگر پیدا کنید به همه عالم آتش میزنید. اسب سراب است. قیافهاش فریب است.
هیچ کس حرف باغ ملی را گوش نکرد. قرار بود همه مردود شوند.
و فقط مانتو حرف باغ ملی را شنید. برفها شادی میکردند. دماوند آذربایجانی میرقصید. مانتو از عشق اسب دست کشید. ناپلئون بناپارت بر فراز باغ ملی آمد و گفت "در عشق پیروز کسی است که زودتر فرار کند."
حالا این اسب بود که عاشق مانتو شده بود.
پدر ثریا در این میانه هی سیگار میکشید. در این میانه به زن مُردهاش فکر میکرد. به پاساژ اتحاد نگاه کرد. به یاد آورد روزی روزگاری با زنش آمده بودند مدادهای کلاس اول ابتدایی ثریا را بخرند. مدادها تراشیده میشد.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
صبح
ظهر
شب
رمانها و مجموعه داستانهای ایرانی نشر روزگار
نشر روزگار از شاهکارهای ادبیات جهان منتشر کرده است
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اسبهای باغ ملی |
نویسنده | رضا مهدوی هزاوه |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 88 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-571-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی ایرانی |