معرفی و دانلود کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب
برای دانلود قانونی کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب
کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب داستانی عاشقانه و اجتماعی به قلم ستاره کریمیان است که در سه پردهی مجزا روایت میشود. این اثر جذاب سرگذشت دختری را به تصویر میکشد که در یک حادثهی ناگهانی عشق زندگیاش را از دست میدهد.
دربارهی کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب:
این رمان دلنشین و جذاب از سه پرده با نامهای آبی بیداری، روزشمار قرنطینه و سرخترین خواب تشکیل شده است. در پردهی اول زندگی راوی داستان پس از اتفاق سنگین و دردناکی که پشت سر گذاشته، شرح داده میشود. در پردهی دوم که جزو طولانیترین بخش این کتاب دویست صفحهای به شمار میرود، 99 حکایت و خاطرهی کوتاه شرح داده شده که در آنها راوی داستان خطاب به عشق زندگی خود اتفاقات روزمره، اشتباهات، شکستها، تجربیات، غمها، شادیها و آرزوهایش را بیان میکند. در پایان همین بخش، راوی نحوهی آشناییاش را با فردی که دوستش دارد شرح میدهد.
و اما در پردهی آخر یا همان سرخترین خواب، راوی لحظهی شنیدن خبر از دست دادن یار را شرح میدهد؛ اینکه چگونه پس از پشت سر گذاشتن این دوران سخت و درسهایی که از آن گرفته به انسانی که هماکنون است تبدیل میشود. این سه پرده هرکدام به نوعی نوشته شدهاند که با خواندن آنها به طور مجزا نیز میتوانید به حقیقت داستان و رویدادهای اتفاق افتاده پی ببرید.
کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به افرادی توصیه میشود که علاقهمند به حوزهی ادبیات و داستان خوانی هستند.
در بخشی از کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب میخوانیم:
از پلههای موزاییکی خیس و تازه شسته شده بالا آمدم. یک جارو و خاک انداز و چند جفت کفش دم در بود. با خودم گفتم:
باز هم مهمان؟ اینها که همین الان رفته بودند. چرا دوباره برگشتند؟
رفتم پایین و داخل حیاط ایستادم. برق انباری روشن بود. انباری دنج و گرم خانه که بچه گربههایم را آن جا بزرگ میکردم. دارقالی مادربزرگم هنوز سرجایش بود و بوی نخهای لاکی و عنابی و قالیهای دستباف میآمد. زن دایی بزرگم که به او باجی میگفتیم نشسته بود روی گلیم کهنهای که کف انباری پهن کرده بودیم. یک چادر شب به کمرش بسته بود و روسریاش را هم مثل همیشه به پشت سرش گره زده بود. یک تشت بزرگ جلوی پایش بود. داشت پیاز نقلی برای ترشی پوست میکَند. گفت:
برو از مادرت سرکه بگیر، برایم بیاور.
گفتم: نه بالا مهمان است. نمیخواهم بروم.
گفت: پس بیا پیش من کمک کن. این هویجها را خرد کن.
گفتم: باشد.
خواستم بنشینم که دیدم نوه بزرگش روی پایش خوابیده.
پرسیدم: زن دایی این عرفان است؟ بچه میترا؟
بچه به من لبخند زد. زن دایی گفت: آره مادر. سرکه آوردی؟
از انباری بیرون رفتم. بیرون باران میآمد و هوا هنوز سوز زمستان داشت. بوی گل یخی که خودم در حیاط کاشته بودم در هوا پیچیده بود. هنوز روز بود، ولی هوا انگار یکدفعه تاریک شده بود. از پلههای خیس بالا رفتم. کفشها نبودند. رفتم داخل و رو به آشپزخانه داد زدم:
مامان مهمانها رفتند؟ زندایی سرکه میخواهد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب از آبی بیداری تا سرخترین خواب |
نویسنده | ستاره کریمیان |
ناشر چاپی | انتشارات آذرفر |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 212 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7411-12-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |