معرفی و دانلود کتاب ارکیدههای من
برای دانلود قانونی کتاب ارکیدههای من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ارکیدههای من
کتاب ارکیدههای من، رمانی به قلم فرزانه سکوتی است. این رمان روایت زنی جوان است با آرزوهای زیاد. او بازیگر تئاتر است و خود را برای رؤیاهای دورودراز آماده میکند. اما آنچه که بیش از همه در زندگی این روزهای راوی داستان رنگوبو گرفته، «انتظار» است. او منتظر از راه رسیدن فرزند خود است.
دربارهی کتاب ارکیدههای من
سیسالگی شاید نقطهی ایستادن بر قلهی رؤیاهای هر زنی باشد؛ روزهای رسیدن به آرزوها و به ثمر رسیدن تلاشها. فرزانه سکوتی نیز در رمان خود، ارکیدههای من، از روزهای سیوسهسالگی زنی میگوید که سراسر غرق در شور زندگیست؛ زنی که کاغذ نمایشنامهاش را دست گرفته تا برای هزارمین بار دیالوگ نمایش تازهاش را حفظ کند. او نیز در انتظار به بار نشستن تلاشهایش است. به زودی قرار است در نمایشی روی صحنه برود؛ شاید در کنکور دکترا ثبتنام کند وحالا بیش از هر زمانی برای رسیدن به خواستههایش دلدل میکند.
افسانه، راوی داستان ارکیدههای من، زنیست با رؤیاهای عادی، اما با تفاوتی کوچک. او موجودی تازهوارد را با خود حمل میکند. موجودی که شب و روز درون افسانه و در کنار تلاشهای او برای حفظ کردن نمایشنامه نفس میکشد. افسانه قرار است بهزودی مادر شود، و حالا برای گفتن از رؤیاهای خود همصحبتی پیدا کرده. او برای کودک ازراهنرسیدهاش از بدعنقیهای آقا سلیم میگوید، یا از یکدندگیهای رامین، همسرش. بچهی کوچک درون شکم او نیز همدم صحبتهای مادرش شده و گویی گوشی شنوا برای روایتهای اوست. روایت رمان ارکیدههای من نیز از دل همین گفت وشنودها پیش میروند.
کتاب ارکیدههای من برای چه کسانی مناسب است؟
این داستان به تمامی علاقهمندان دنیای ادبیات بهویژه ادبیات معاصر فارسی پیشنهاد میشود.
با فرزانه سکوتی بیشتر آشنا شویم
فرزانه سکوتی (متولد 1357)، نویسنده، مترجم، بازیگر تئاتر و از فعالان دنیای ادبیات و نمایش است. او علاوه بر تألیف و چاپ رمانیهای مثل «ارکیدههای من» و «اینها را به هیچکس نگفته بودم» ترجمهی آثاری همچون «انسان در جستوجوی معنا» و «سه روایت از زندگی» را نیز در کارنامهی خود دارد.
فرزانه سکوتی همچنین در دورهی فعالیت خود بهعنوان بازیگر تئاتر موفق به دریافت افتخاراتی همچون جایزهی بهترین بازیگر زن از جشنوارهی ملی جوانان به خاطر نمایش «آوای باد» به کارگردانی حمید ابراهیمی در 1382 بوده است.
در بخشی از کتاب ارکیدههای من میخوانیم
توی خندۀ دانشجوها گم میشود. اینجا بعضی از بچهها مرا منشی استاد میدانند. بعضی آیندهنگرترند و کمی محتاطتر حرف میزنند مبادا که روزی کارشان پیشم گیر کند. بعضی هم مثل این سارا محمدپور انگار که من ادامۀ خانم ناظم مدرسهاش باشم ازم فاصله میگیرند. چای کیسهای بیرنگ را توی پیشدستی میگذارم و فکر میکنم این دختر اصلاً شبیه دانشجوها نبود... ای بابا! اصلاً دانشجو یعنی چه که شبیهش را بتوانی تعریف کنی؟ دست بردار از این توهمات دهه پنجاهی. این توهماتی را که حتماً از دهۀ سی و چهلیها به تو رسیده مثل نخ بادبادک ول کن که برود و برنگردد. کی گفته میشود آدمها را توی بستهبندی گذاشت؟ الان همه هر شکلی میتوانند باشند. مگر قرار نبود با زمانهات هماهنگ باشی؟ مگر قرار نبود مثلاً فکرهایت را کنترل کنی؟ باز هم که رفتی سراغ کلیشههایت. فقط حرف میزنی.
نخ طلایی سررسید را لای صفحۀ هفده مهر میگذارم و به خودم میگویم یادم باشد به استاد یادآوری کنم سهشنبه زودتر بیاید. چقدر بدم میآید از بیکاری. از وقت تلف کردن. از عاطل و باطل بودن. بیکار یک گوشه بنشینی و در و دیوار را تماشا کنی که چه؟ عذاب است. عذاب. توی کیفم میوه دارم. تا آمدن استاد میتوانم خودم را مشغول کنم. کاش حداقل یک کشوی کوچک داشتم تا کارد و لیوان و قاشقم را تویش بگذارم. هنوز رویم نمیشود از استاد انوری کشو بخواهم! به هیچچیز نمیشود اطمینان کرد. معلوم نیست خود استاد انوری بماند توی این دانشکده. کسی چه میداند؟ یکهو دیدی رفت پیش استاد فاضل!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ارکیدههای من |
نویسنده | فرزانه سکوتی |
ناشر چاپی | نشر پیدایش |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 156 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-296-469-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |