معرفی و دانلود کتاب اردک سیاه

معرفی کتاب اردک سیاه

کتاب اردک سیاه نوشته‌ی ژانت تیلور لایل، داستانی هیجان‌انگیز و تاریخی است. این داستان، روایتگر زندگی دو دوست صمیمی به نام‌های روبن و جد است که در یک شب زندگی‌شان زیر و رو می‌شود. آن‌ها که دو نوجوان عادی سر به هوا هستند، ناگهان در یک ساحل با یک جسد روبه‌رو می‌شوند و همین اتفاق زمینه‌ساز حوادثی می‌شود که همه‌چیز را دگرگون می‌کند و آن‌ها را بر سر دو راهی صداقت و وفاداری قرار می‌دهد. این کتاب برنده و نامزد جوایز معتبر و متعددی شده است.

درباره‌ی کتاب اردک سیاه

روبن و جید دو پسر کاملاً معمولی در رودآیلند هستند که به شکلی کاملاً روتین زندگی‌شان را می‌گذرانند اما سرنوشت برای آن‌ها خوابی دیگر دیده است. نه فقط زندگی روبن و جید بلکه زندگی تمام مردم ساکن رودآینلد در یک شب دگرگون می‌گردد، در شبی که جنازه‌ی یک مرد در ساحل پیدا می‌شود. مرد لباس‌هایی کاملاً رسمی به تن دارد اما همه می‌دانند یکی از قاچاقچیان است. روبن و جید اولین کسانی هستند که با این جنازه روبه‌رو می‌شوند و پس از آن پای افراد دیگر -از مردم عادی گرفته تا دیگر قاچاقچیان- به ساحل باز می‌شود. هیچ‌کس فکر نمی‌کند قضیه چیز مهمی باشد. کسی به قتل یک قاچاقچی اهمیت نمی‌دهد اما شرایط برای روبن یکسان نیست.

صحنه‌ای که روبن دیده باعث می‌شود تا پای او به یک کشتی قاچاق به نام اردک سیاه باز شود و او در طی سفرهایش با کشتی از رازهای میان قاچاقچیان و پلیس‌های منطقه‌ی رودآیلند باخبر می‌شود، رازهایی که او را به دوراهی صداقت و دروغ می‌کشاند.

کتاب اردک سیاه (Black Duck) رمانی تمجیدشده از نویسنده‌ی مشهور آمریکایی ژانت تیلور لایل (Janet Taylor Lisle) است. یکی از نقاط قوت این کتاب شخصیت‌پردازی قوی و ملموس آن است؛ هر کدام از شخصیت‌های این کتاب به خودی خود انگیزه‌ها، ویژگی‌های مثبت و نقایصی دارند که سبب می‌شود مخاطب از همان ابتدا با شخصیت‌ها همراه شده و نگران سرنوشت متلاطم آن‌ها باشد. ویژگی دیگر این رمان فضاسازی خاص و قوی آن است، توصیفات ژانت تیلور لایل از صخره‌های ناهموار گرفته تا اسکله‌های پرتردد و شلوغ آن‌قدر زنده و قابل تصور است که می‌توان خود را در میان شخصیت‌ها و در شهر ساحلی رودآیلند حس کرد و صحنه‌ها را با تمام جزئیاتشان در ذهن تجسم کرد.

اردک سیاه نه تنها کتابی سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز است بلکه داستانی آموزنده درباره‌ی انتخاب‌ها و عواقب آن نیز هست. شخصیت اصلی این داستان، روبن، در سر تا سر رمان با سنگینی تصمیمات خود و تاثیر آن بر اطرافیانش، دست و پنجه نرم می‌کند. نویسنده می‌کوشد تا در این کتاب از اخلاق و عدالت سخن بگوید و به بررسی مضامین مهمی همچون بخشش و رستگاری بپردازد.

این کتاب به همت نسرین وکیلی و پارسا مهین پور به فارسی ترجمه شده و توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

جوایز و افتخارات کتاب اردک سیاه

• منتخب راهنمای کتاب کودک و نوجوان در سال 2006
• منتخب انجمن کتابخانه‌های آمریکا
• منتخب دانشگاه رودآیلند در سال 2007
• راهیابی به فهرست نهایی برای جایزه‌ی جولیا وارد هو در سال 2007
• منتخب مرکز کتاب کودک و نوجوان
• منتخب انجمن اهل ادب

نکوداشت‌های کتاب اردک سیاه

• داستانی پر از ماجراجویی و معما (VOYA)
• معمایی منطقی و پر از پیچش و کشش و ماجراجویی بی‌وقفه. (School Library Journal)
• جزئیات زنده‌ی صحنه‌ها، به هیجان ماجرا افزوده و سبب می‌شود خواننده خود را درون روبن ببیند. (بوک لیست)

کتاب اردک سیاه برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای نوجوانان 10 سال به بالا که علاقه‌مند به داستان‌های تاریخی و هیجان‌انگیز هستند، مناسب و سرگرم‌کننده خواهد بود.

در بخشی از کتاب اردک سیاه می‌خوانیم

آن روز به‌محض این‌که از خانه‌ی تام موریسون به خانه رسیدیم، اسکناس نصفه‌ی پنجاه دلاری را از لای کتاب جغرافی‌ام برداشتم، لوله‌اش کردم و مثل روز اول توی کیسه‌ی توتون تونی موردلو گذاشتم. بعد هم کیسه‌ی توتون را زیر تشک تختم گذاشتم و رویش نشستم. دوباره یاد صحنه‌ی کناره گرفتن اردک سیاه در ساحل تیلر افتادم. حالا دیگر شک نداشتم کسی که ناخدای کشتی بود و می‌خندید، کیست. بیلی بردی شغل خانوادگی‌اش را ادامه می‌داد. ناخدایی حرفه‌ای، که او و خدمه‌اش هر شب از دست گارد ساحلی فرار می‌کردند و میان دود غلیظی که خودشان ایجاد می‌کردند یک‌باره مثل رابین هود ناپدید می‌شدند. او اهل هاروستون و در همسایگی ما بود و بخشی از هیجان من هم از همین بود که او را می‌شناختم.

اما بخش دیگر وجودم، احساس خطر می‌کرد. سؤال‌های بیلی در مورد بلیت تونی موردلو، خیلی شک برانگیز بود. اصلاً از شکلی که مرا سؤال‌پیچ کرده بود، خوشم نمی‌آمد. حالا که به دروغ گفته بودم خبری از آن ندارم، اصلاً نمی‌خواستم حرفم را عوض کنم. بهترین اتفاقی که ممکن بود برایم پیش بیاید و نیامده بود، این بود که اصلاً در کیسه‌ی توتون را باز نمی‌کردم. اما کار از کار گذشته بود. با گذشت هفته‌ها کم‌کم احساس می‌کردم که خطر هم گذشته است. بسته‌ی توتون زیر تشک من بود.

فهرست مطالب کتاب

درباره‌ی نویسنده
یادداشت نویسنده
یک راز
قسمتی از یک روزنامه: نیو‌پورت دیلی ژورنال، 30 دسامبر 1929
گفت‌و‌گو
در ساحل کالتر جسد را باد به ساحل آورده بود
سوراخی که حاشیه‌ی آن سیاه بود
ناپدید شدن
گفت‌وگو
اخطار به سکوت
ساحل تیلر
راز
قسمتی از یک روزنامه: نیو‌پورت دیلی ژورنال، 31 دسامبر 1929
گفت‌و‌گو
فرار از مدرسه
تام موریسون
بازگشت قاتل‌ها
گفت‌و‌گو
خروس جنگی‌ها
کار خلیج براون
قهر
فشار
گفت‌و‌گو
مهمان تام موریسون
تسلیم شدن
تعمیر و نوسازی خانه‌ها
مسیر جدید باد
قسمتی از یک روزنامه: نیو‌پورت دیلی ژورنال، 1 ژانویه 1930
گفت‌و‌گو
موتور بی‌صدا
بلیت کجاست؟
دیدن ستاره‌ها
پناهگاه امن
مه
گفت‌وگو
قسمتی از یک روزنامه: نیو‌پورت دیلی ژورنال، 2 ژانویه 1930
92 دسامبر9291
مارینا
آخرین گفت‌وگو
بازگشت