معرفی و دانلود کتاب ئاگر
برای دانلود قانونی کتاب ئاگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ئاگر
مهتاب جهان فر در کتاب ئاگر، داستان پسری کُرد بهنام آوات را روایت میکند که آتشنشان است و به حرفهی خود علاقهی زیادی دارد. در یک عملیات نجات که آوات و دیگر همکارانش برای خاموش کردن خانهی طعمهی حریق، به محل حادثه میروند، او جان دختر جوانی را نجات داده و بعد از آن ماجراهای جالبی رخ میدهد که داستان کتاب پیش رو را جلو میبرند.
دربارهی کتاب ئاگر
مهتاب جهانفر، نویسندهی جوان معاصر، رمان ئاگر را با استفاده از عناصر عشق، فداکاری، شجاعت و محبت دلسوزانه به رشتهی تحریر درآورده است. در این کتاب، شما داستان بخشی از زندگی پسر جوانی بهنام آوات را خواهید خواند که دیواندره، محل تولد خود را ترک کرده و به تهران آمده؛ حالا بهعنوان یک آتشنشان مشغول بهکار است و حرفهی خود را دوست دارد. آوات پسر خوشقلب و بسیار خیرخواهیست، ذات سرکش و هیجانطلبی دارد و از ماجراجویی لذت میبرد، همین صفات و ویژگیها، او را تبدیل به یکی از بهترین و حرفهایترین آتشنشانها کردهاند.
جهانفر داستان ئاگر را با توصیف صحنهی یک روز معمولی آغاز میکند. آوات در حال بازی فوتبال است که آژیر خطر بهصدا درمیآید و او به همراه دو همکار دیگرش، فرزاد و حسام برای انجام مأموریتی اعزام میشوند. خانهای ویلایی در محلهی منیریهی تهران آتش گرفته و مردم پس از مشاهدهی دود سیاه و غلیظی که از پنجرههای خانه به بیرون راه یافته، آتشنشانی را خبر کردهاند. آوات و دو همکار دیگرش پس از رسیدن به محل حادثه و تلاش برای خاموش کردن آتش، دو نفر مرده را در میان دود سیاه و خفهکننده پیدا میکنند. شخصیت کلیدی داستان بسیار ناراحت است. او پیش خود فکر میکند علیرغم علاقهی زیادش به شغل آتشنشانی، از وقتهایی که دیر به محل حادثه میرسند و کسی یا کسانی جانشان را از دست میدهند، متنفر است.
در ادامهی داستان کتاب ئاگر (آتش)، مهتاب جهانفر لحظاتی را توصیف میکند که آوات، حسام و فرزاد در حال خروج از خانه هستند اما دری چوبی در حیاط خانه توجه پسر جوان را به خود جلب میکند، آوات بهسمت در میدود، آن را باز میکند و مجدداً با دودی سیاه روبهرو میشود. چشم میگرداند و دختر جوانی را میبیند که در گوشهای بیهوش روی زمین افتاده. آوات ماسک اکسیژن خود را روی صورت دختر میگذارد، او را بلند میکند و از میان دود بهسمت حیاط میدود. مأموران اورژانس به داد دختر که نبض بسیار ضعیفی دارد، میرسند و حالا خود آوات هم بهشدت سرفه میکند. اما اینکه در ادامه چه رخ خواهد داد و چه بر سر دختر جوان خواهد آمد، یک سلسله ماجرای عجیب و عاشقانه را در برمیگیرد که در کتاب ئاگر (آتش) خواهید خواند.
انتشارات آئیسا کتاب ئاگر (آتش) را منتشر و روانهی بازار کتاب کرده است.
کتاب ئاگر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای اجتماعی و عاشقانهی معاصر علاقهمند هستید، مطالعهی کتاب ئاگر را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب ئاگر میخوانیم
عصبی از اتاق بیرون رفت و در را به هم کوبید. متنفر بودم از اینکه کسی برایم تعیین تکلیف کند و روی تصمیماتی که میگیرم ایراد بگذارد. به اندازهی کافی در زندگی برایم تعیین تکلیف میکردند و بهم زور میگفتند، درست است که تا به حال زیر بار هیچکدامشان نرفته بودم اما اینقدر روی اعصابم بودند که تحملم را به حداقل برسانند. ساعد دست چپم را روی چشمهایم گذاشتم و سعی کردم کمی بخوابم. سردردی که از صبح به جانم افتاده بود حالا شدیدتر خودش را به رخم میکشید و من هم مثل همیشه میخواستم در برابر خوردن قرص مسکن مقاومت کنم، پس راهی جز خوابیدن برایم نمیماند که آن هم فکر درگیرم اجازهش را ازم گرفته بود. چند وقتی بود که آقا بزرگ کاری به کارم نداشت و مطمئن بودم همین روزها باز هم سر و کلهاش پیدا میشود. باید انرژیام را برای یک بحث خسته کنندهی دیگر ذخیره میکردم اما این دختر فکرم را به حدی مشغول کرده بود که مغزم استراحت را قبول نمیکرد. نمیدانم چقدر روی تخت ماندم و پیشانی دردناکم را با دست ماساژ دادم بلکه کمی آرام شود و بتوانم بخوابم اما دریغ از لحظهای خواب که به چشمم آمده باشد. ناامیدانه بلند شدم و کمد فلزی گوشه اتاق را باز کردم. جذوه کوچک مسی را همراه قهوه و شکر بیرون آوردم. هیچوقت از قهوه سازهای برقی خوشم نیامد. طعم قهوه فقط در این ظرف کوچک مسی، اصیل و خوب در میآید.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ئاگر |
نویسنده | مهتاب جهان فر |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 514 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7555-39-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |