معرفی و دانلود کتاب آفتاب گردانهای کور
برای دانلود قانونی کتاب آفتاب گردانهای کور و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آفتاب گردانهای کور
آلبرتو مندس در کتاب آفتاب گردانهای کور جنگ سرد اسپانیا را در چهار فصل روایت میکند. گرچه ماجرای هر یک از این چهار داستان متفاوت از یکدیگر هستند، ولی نهایتاً در طی اتفاقاتی خاص به هم میرسند؛ اتفاقاتی که در بازهی زمانی چهارساله از 1939 تا 1942 روی میدهند. آلبرتو مندس با نگارش این اثر قصد داشته تا تصویر هراسانگیز جنگ داخلی اسپانیا و آسیبی را که این واقعه به جامعهی درحال پیشرفتشان زد، نشان بدهد.
دربارهی کتاب آفتاب گردانهای کور
همانطور که پیشتر گفتیم، کتاب آفتابگردانهای کور چهار بخش دارد که هرکدام شامل داستانی راجعبه جنگ داخلی اسپانیا است. آلبرتو مندس (Alberto Méndez) در این کتاب سه راوی خلق کرده که هر یک با زاویه دید خاص خودشان تاریخ جنگ را روایت میکنند. یکی از راویها لورنسو است؛ فردی که گذشته و کودکیاش را پس از دوران جنگ داخلی اسپانیا بهخاطر میآورد. راوی دیگر، کشیشی است به نام برادر سالوادور که نوع روایت او بیشتر به اعترافنامه نزدیک است. او فردی است ملیگرا که با زبان و لحنی سخت و پرطمطراق صحبت میکند و واژههای لاتین به کار میبرد. همین کار او نشان میدهد که در کلیسا درس خوانده است. راوی سوم نیز خود نویسنده است که ماجرای کل خانواده را تعریف میکند و داستان را هم از زاویه دید شخصیتها روایت میکند و هم از زاویه دید خودش و حفرههای داستانی را پر میکند.
آلبرتو مندس در کتاب آفتابگردانهای کور (The Blind Sunflowers) داستان را با کاپیتان ارتشِ ژنرال فرانسیسکو فرانکو شروع میکند. این کاپیتان دقیقاً زمانی که دارند به پیروزی در جنگ نزدیک میشوند، از آن دست میکشد. هدف نویسنده با خلق چنین موضوع و شخصیتی این است که مفاهیم عمیقی چون وجدان، ذات قدرت و مسئولیتپذیری را بررسی کند. داستان دوم ماجرا شاعری جوان در طول جنگ داخلی است که به همراه نامزد باردارش مجبور به فرار هستند. آلبرتو مندس با این روایت دقیق و توصیفات بعضاً دلخراش خود قصد دارد تا به ما نشان بدهد جنگ چطور میتواند امیال و آرزوهای مردم، خصوصاً جوانها، را نقشبرآب کند. چنانکه از زبان این شاعر بختبرگشته مینویسند: «برف خواهد بارید و دفنم خواهد کرد، و بعدها از حدقۀ چشمانم گلهایی خواهند رویید که باعث خشم کسانی خواهند شد که مرگ را به شعر ترجیح میدهند.» آلبرتو مندس در روایت بعدی خود، داستان یک زندانی را بازگو میکند؛ فردی که از دروغگویی و فریبکاری خود سر بازمیزند و به همین خاطر، زندانبانش مقصر شناخته میشود. نیت نویسنده از خلق چنین موقعیتی این است که مفهوم عدالت و فشارهای روانی را در نظامهای دیکتاتوری را نشان بدهد. قصهی آخر هم ماجرای کشیشی بدطینت و شهوتران است که از دین سوءاستفاده میکند تا به امیال پلیدش دست بیابد. تردیدی نیست که آلبرتو مندس با روایت چنین داستانی قصد داشته تا مذهب سازمانیافته را نقد کند و نشان بدهد که سوءاستفاده از دین، خاصه مذهب فاشیستی، چطور میتواند فرد را از انسانیت دور کند.
آلبرتو مندس در کتاب آفتابگردانهای کور بهخاطر استفاده از روایت چندگانه توانسته تصویری گسترده از جنگ را به خواننده نشان بدهد. نکتهی قابلتوجه دیگر در این کتاب، لحن و زبان متفاوت هر یک از راویهاست که روایت را منحصربهفرد میکند. استفادهی مندس از این نوع روایت باعث میشود که ما در مقام خوانندهی صرف، ارتباط عمیقی با شخصیتهای کتاب آفتابگردانهای کور برقرار کنیم و اتفاقاتی را که برایشان افتاده، از نزدیک لمس کنیم. این موضوع بیانگر هوش سرشار نویسنده است که از این طریق خواسته تا مخاطبانش، عمق فاجعهی جنگ را نیز خوب بفهمند. هدف غایی مندس در کتاب آفتابگردانهای کور این است که به ما بفهماند جنگ، نه فقط جان انسان را میگیرد که میتواند زخم و جراحتی بس عمیق روی روح آدمی بیندازد که تا زمان مرگش التیام پیدا نکند و از او یک مردهی متحرک بسازد. چنانکه در کتابش میبینیم، همهی شخصیتهای مندس تحتتأثیر جنگ هستند و تکبهتک با این پدیدهی جانسوز درگیرند.
این کتاب تأملبرانگیز و از آثار مهم ضدجنگ اکنون با ترجمهی سحر قدیمی با یاری نشر خوب چاپ و منتشر شده و در اختیار شما دوستداران این ژانر قرار گرفته است.
جوایز و افتخارات کتاب آفتاب گردانهای کور
- برندهی جایزهی ملی ادبیات.
- برندهی جایزهی منتقدان کاستیل در سال 2005.
- برندهی جایزهی سِتنیل برای بهترین داستان کوتاه منتشر شده در اسپانیا.
اقتباس سینمایی از کتاب آفتاب گردانهای کور
- خوزه لوئیس کوئردا کارگردان نامآشنای اسپانیایی-آمریکایی در سال 2008 فیلمی از روی این کتاب ساخت.
کتاب آفتابگردانهای کور برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای تاریخی علاقه دارید، اگر به دنبال کتابی هستید که در دل سیاه گرفتاری و مصیبت، به مسیرتان نور بتاباند، از خواندن این اثر غافل نشوید.
در بخشی از کتاب آفتاب گردانهای کور میخوانیم
در کنار متهم که فقط ترس سرپا نگهش داشته بود، ستوان آلونسو، منشی دادگاه نشسته بود. او که با شنیدن جوابهای زندانی از حال رخوت و خمودیاش بیرون آمده بود، لحظاتی روی طراحیهای رنگارنگش از پرچمهای ملی مکث کرد که طوری شقورق روی هم ردیف شده بودند که انگار هرگز بادی وجود نداشته است. پشت یک میز مدرسه نشسته بود و شاید بهخاطر کوچک بودن میز شبیه دانشآموزی درسخوان شده بود. نگاه چپی به سرهنگ ایمار انداخت، اما وقتی نگاهشان با هم تلاقی نکرد، برگشت سراغ کار پیچیدۀ سایه زدنِ نوک نیزهای که بر فراز بالاترین پرچم قرار گرفته بود. مرد زال کتوکلفتی بود، صفتهایی که بهندرت با هم جمع میشوند، ولی در این مورد به او ظاهر یک آدم برفی تپل را میداد.
«و اسمت...؟»
خوان سنرا اسمش را به آنها گفت. از درجهاش حرفی نزد و توضیح داد که یکی از مصدرهای مرتبط با زندان جمهوریخواهان بوده. واقعیت ماجرا این نبود، اما دروغ هم نمیگفت: «سال 1936 در رشتۀ موسیقی در کنسرواتوار تحصیل میکردم و همزمان سال سوم پزشکی را هم میگذراندم، برای همین به آن جا گماشته شدم، جناب سرهنگ.»
اما سرهنگ توجه چندانی به او نشان نداد، در عوض به اسم متهم در فهرست زندانیان پیش رویش نگاه کرد. وقت تلف نمیکردچرا باید این کار را میکرد؟ اما دلش میخواست دربارۀ مرد مغلوبی که قرار بود به مرگ محکوم کند و پسرش را میشناخت، بیشتر بداند. خوان سنرا ساما، فراماسون، سازماندهندۀ زندان جمهوریخواهان، کمونیست، مجرد، جنایتکار جنگی، متولدِ میرافلورس د لا سیهرا، فرزند ریکاردو سنرا، فراماسون و سرباندا ساما، متوفی.
فهرست مطالب کتاب
شکست نخست: 1939: یا قلب اگر توان اندیشیدن داشت، از تپیدن باز میایستاد
شکست دوم: 1940: یا دستنوشتۀ یافته در فراموشی
شکست سوم: 1941: یا زبان مردگان
شکست چهارم: 1942: یا آفتابگردانهای کور
دربارۀ نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آفتاب گردانهای کور |
نویسنده | آلبرتو مندس |
مترجم | سحر قدیمی |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 168 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7425-11-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |