معرفی و دانلود کتاب آتشگاه
برای دانلود قانونی کتاب آتشگاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آتشگاه
کتاب آتشگاه به قلم احمد مدقق، داستان پسر نوجوانی را به تصویر میکشد که همراه با خانوادهاش در منطقه بلوطک زندگی میکند. خانوادهی او و سایر اهالی، از آزار و اذیت خانِ آن منطقه آسایش ندارند.
ایوب خان در یک قلعه در نزدیکی کوه آتشگاه زندگی میکند. پسر نوجوان که حبیب نام دارد پس از اینکه پدرش در قلعهی ایوب خان زندانی شد، تصمیم میگیرد تا برای نجات پدر به آن قلعه برود اما در این مسیر درگیر اتفاقات خطرناکی میشود.
در این داستان هر یک از مردم بلوطک علاوه بر شغلی که دارند، کاری هم بلدند؛ کارهای به ظاهر بیارزش و ساده که حتی خودشان نیز گمان نمیکنند روزی به کار بیاید؛ کارهایی مانند ساختن طنابهای بلند، تعمیر رادیو و کارهایی از این قبیل. اما هنگامی که همین کارهای به ظاهر ساده کنار یکدیگر قرار میگیرند، میتوانند اتفاقی بزرگ و هیجانانگیز را رقم بزنند که باعث میشود سرنوشت آبادی بلوطک به کل دگرگون شود.
احمد مدقق هنگام نگارش کتاب آتشگاه نه تنها به نوجوان امروزی، بلکه به نوجوانان تمام ادوار فکر میکند. او در این کتاب آرزوهایی را به نمایش میگذارد که هرگز کهنه نمیشوند. او در تلاش است تا به نوجوانان بیاموزد خودباوری و ایمان را در دل تقویت کرده و داشتههای به ظاهر ساده را قدر بدانند.
احمد مدقق را بیشتر بشناسیم:
احمد مدقق در مهر ماه سال 1364 در قم دیده به جهان گشود. او که افغان تبار و اهل ایران است، نخستین اثر خود را به نام آوازهای روسی، در حوزهی بزرگسال به انتشار رساند و از همین طریق در یازدهمین جایزه ادبی جلال آل احمد، شایسته تحسین شناخته شد.
در بخشی از کتاب آتشگاه میخوانیم:
شکلات. بوی شکلات. این تمام چیزی بود که حبیب از پودر برقک میدانست. کاش به شیخ ناصر گفته بود که ساختن پودر برقک را یاد ندارد. تنها راهی که به فکرش میرسید رفتن به قلعۀ خان بود. میتوانست مثل بار قبل پنهانی به آن جا برود و از شکاف صخرههای پشت قلعه خودش را پیش پدرش برساند.
ولی چطور؟ اگر پَر داشت میتوانست از آن فاصلۀ بلند به کف حیاط قلعه بپرد. از تصور اینکه دوباره به آن باریکهراه پشت قلعه برود، دچار هیجان شد. راهروی باریکی در شیب تند صخرههای پشت قلعه که پای آهو هم لیز میخورد. اگر از صدای سگهای خان در آن شب نترسیده بود، هیچوقت آن جا را پیدا نمیکرد و به فکرش هم نمیرسید چنین مخفیگاهی وجود داشته باشد. به آن راهروی باریک و دیوارهای چسبناکش فکر کرد.
خجسته گفته بود «آتش رنگی پدرت بوی شکلات میداد». لایۀ چسبناک دیوارۀ باریکهراه هم بوی شکلات میداد. نکند پودر برقک را از آن درست میکردند. شکلات. بوی شکلات. شاید راهش همین بود. اگر اینطور بود، باید قبل از اینکه ظاهر برسد تا با او بالای کوه آتشگاه برود، خودش را پشت قلعه میرساند و از کنارههای دیوار آن لایۀ چسبناک را میتراشید.
از خانهشان بیرون دوید. دیوار کاهدان و مرغانچۀ خالی را دور زد و از سراشیبی جاده سمت جنگل حرکت کرد. از جنگل، چوب بلندی پیدا میکرد تا اگر سگها مزاحمش شدند از خودش محافظت کند. تمام راه را دوید و به نزدیکیهای قلعه که رسید سرعتش را کم کرد. قلعه ساکت به نظر میرسید و کسی آن اطراف دیده نمیشد. کمرش را خم کرد و از پشت علفزارهای اطراف قلعه شروع به حرکت کرد تا خودش را به صخرههای پشت قلعه برساند.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: پایت برسد به قلعه، ایوبخان تو را پیش سگهایش میاندازد
فصل دوم: اگر به زور باشد، گاو هم زور دارد. کمی عقل و هوش هم لازم است
فصل سوم: آی روباه بر پدرت لعنت! روبااااااه! بر پدرت لعنت!
فصل چهارم: شیخ ناصر! شیخ ناصر! پدرم را بردند
فصل پنجم: پایین پوست بلوط هم نوشته شده بود: آذر
فصل ششم: هی ساده خدا! قوۀ شوروی که بیاید دهقان و خان برایش یکی است
فصل هفتم: با خودش گفت: چه بوی آشنایی!
فصل هشتم: حالا که پدرت نیست باید برایمان کاری کنی
فصل نهم: من بهترین آبباز این منطقه هستم
فصل دهم: میخواهی آتش رنگی روشن کنم؟
فصل یازدهم: بوی شکلات...
فصل دوازدهم: در این تاریکی چطور راهشان را پیدا میکنند؟
فصل سیزدهم: برای آموختن این آتش، تاوان سختی دادهام
فصل چهاردهم: انور کجا رفته؟
فصل پانزدهم: این قلعه به نور نیاز دارد
فصل شانزدهم: اگر پر داشتیم میتوانستیم برویم داخل قلعه
فصل هفدهم: انگار که مردی باشد در جمعی مردانه!
فصل هژدهم: مادرجان این یک راز جنگی است!
فصل نوزدهم: الو! الو! اینجا بلوطک است
فصل بیستم: با این قایق، نور و آتش و رنگ میبریم!
فصل بیست و یکم: قلب همۀ ما یک آتشگاه است
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آتشگاه |
نویسنده | احمد مدقق |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-9695-71-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی نوجوان |